معلم، باران، کلمه ...
به نام خداوند سبحان
امتي در وفاي خدمت تو کمر عهد در ميان دارند
الفبا به دستم دادي تا ديو ناداني را در جمرات سياهي و تباهي سنگ زنم وبراي عبور از گذر گاه پيچ در پيچ ترديد، تا رسيدن به سعادتگاه يقين، ريسماني از جنس كلام آويختي تا به اعتمادِ تمام، آن را چنگ زنم. احرام انديشه بر تنم پوشاندي تا در تكرار صفا و مروه ي زندگي به روزمرگي نرسم و در حريم فكر و معنا، تاريكْ راه هاي مقصد ابديت را به پاكي هر چه تمام تر، در نوردم و از چشمه سار كلام و كلمه سيرابم كردي تا از مسيرآسمانيِ نور و روشني برنگردم.
چه آرام بر منبر سخن تكيه مي زني تا شهابِ ثاقبِ قلم را به سمت اهريمن سكون وپستي و رخوت نشانه كني. و جواهر كلامت را بر سطحي از تاريكي پاشاندي تا معرفت بگستراني رنگ، رنگ. و بهار هديه كني، بي درنگ.
بنگر به ستاره كه بتازد سپس ديو چون زرّ گدازنده كه بر قير چكانيْش ماهتابي از جنس كلمه در سياهْ موسمِ جهل و خامي بر كتانِ تنيده بر ذهن ها تاباندي تا طفل پاك آدميت را از اين قنداقه عَفَن رهايي بخشي و ما را كه در امتداد شب ناداني در حركت بوديم، تا رسيدن به صيح اميد و روشني هدايت كني.
صبح عافيت را به چشم نمي ديديم اگر دست گيري تو در شام سياه بي دانشي همراهي مان نمي كرد. تو بهار مكرري كه با حضور حيات بخش خويش زمستان ناداني را پايان مي دهي. به سخن كه مي ايستي پنجره اي از اميد به رويم مي گشايي و آن دم كه در ميهماني آيينه ها شركتم دادي، مكارم اخلاق را تعارفم كردي. تو در تكرار الفباي زندگي آنقدر اصرار ورزيدي كه قامت شب فرو شكست و آبِ حيات در كوير انديشه هاي مخاطبان به فوران ايستاد.
دستم را گرفتي، پرهيزم داشتي از مشق سياه ناتواني و ناكامي و مشقِ ادب آموختييم و چه با حوصله ومدارا و متانت، از كوچه هاي سرد جهالت عبورم دادي.
اي صبح روشن دانايي!
هر روز صبح در كنار تخته سياه كه مي ايستي و انگشت اشارتت به سمت خورشيد نشانه مي رود و مي گويي:
«فرزندم! دو راه در پيش داري راهي سپيد، راهي سياه، و من آمده ام تا ياريت كنم كه به سمت پرتگاه تاريكي نلغزي.»
از خود مي پرسم چه كسي جز تو كوله بار عمرم را اينگونه از نورهدايت لبريز مي كند؟ به اشاره هاي حكيمانه توست كه مرز بين «خلق الانسان من طين» كه سمبل نيمه شيطاني و سفلي صفتي و حضيض بودن انسان است را با «و نفخت فيه من روحي» كه گواه خدايي بودن و عزيز بودن انسان است را شناختم. بين حضيضي و عزيزي، بين طين و روح خدا كه سرگردان بودم راه خدا را نشانم دادي.
نام تو همواره در كنار سختگي و سترگي جلوه مي كند و من در زلال طرواتْ افشان سخنت مي نشينم تا راهزنان راه حقيقت را در حريم «حيات فاضله » باز شناسم.
كلام مطهر را در كلاس تطهيرِ دل و جان تعليمم دادي و من تا روزهاي باقي حيات، چراغي در دست دارم كه روشني اش ريشه در همان تعليم مطهر دارد. تعليم دادن و ادب آموختن و دانايي گستردن، به سادگي بر زبان مي آيد اما باور سترگي و ستواري و سختگي كار معلم بر عمق دل و جان متعلم، ريشه دوانده است.
نقاش نقشهاي نكو!
قلم دردست مي گيري وبر لوح دلم نقش ها مي زني از بهترين ياد ها و نام ها. نقشي از آب ، نقشي از گل محمدي، از پدر، از مادر، ازآبي آسمان و نقشي ماندگار از خدا.
با قلمداني خالي از دانايي به مكتبت مي آيم و با توشه هاي فراواني از قلم و علم و ادب و سوال و جواب و دانستن، بدرقه ام مي كني. مهربان تر از تو دايه اي ديده اي اين گونه با سخاوت و سخن شناس و دل آگاه؟
اينجاست كه معني اين كلام مشهور را بهتر مي فهمم كه:
«اگر به جاي اسلحه، با معلم به جنگ دنيا مي رفتيم، همه دشمنان نابود مي شدند.»
رساترين فرياد، فرياد توست كه بر بام جان ها آواز مي دهي و كام پروانه ها سرشار مي شود از حقيقت و جام درختان سيراب از طراوت، و جان متعلمان، لبريز از تازگي بازي گوي و ميدان و عاطفه و كتاب. زمزمه تو مقدس ترين ترانه است در گوش پيچك هاي عاشق تا گرم و سبز و سيراب، از منبر صنوبر هاي استوار بالا روند تا جايي كه با دستان خويش يك تكه آفتاب بردارند و براي هميشه نور در كوله بار نهند. و من تو را مي بينم كه با وسواس و دغدغه تمام اين عبورِ سرشار را مي پايي.
وقتي كشتي عمر انساني از مسير مدرسه عبور مي كند دستان تو لبريز از فانوس مي شوند و از امواج سهمگين ايام، عبورش مي دهي و چون نسيمي كه كشتي را به سمت ساحل سعادت و خجستگي هدايت مي كند بر بلنداي كلمه مي ايستي و «ديدارآشنا» را مژده اش مي دهي.
چه مي گويم؟
تكرار مكررات مي كنم،جسور شده ام، نكند معلمي از اين گونه بي محابا گفتنم برنجد!
در عظمت ياد تو چه يادكردي عزيزتر و آسماني تر از اين درّ گرانقدر كه از منبع فيض كلام، پيامبر مهر و رحمت و ارشاد، خلاصه دل و جان عالم، مقصد آفرينش و مقصود گيتي گردون، اول انبيا در رتبت و آخر ايشان در رسالت، محمد مصطفي
(ص) فرو تراويده كه: «اِنّي بُعثتُ مُعلِّماً»
با خويش كلنجار مي روم روبروي معلمي اگر بايستم چه بگويم؟ در برابرم شمع روشني مي بينم كه آرام و بي ادعا ذوب مي شود و نور مي دهد. جان گرامي اش قطره قطره فرو مي چكد و در محراب پرتو افكني اش صدها پروانه عاشق به نياز و راز ايستاده اند و تو باز اشك مي ريزي و به پاي دانش اندوزان و معرفت جويان فرو مي چكي.
انگار سرِ باز ايستادن نداري تا همه را در آسمان دانش و معرفت پرواز دهي و خود به تماشا مي نشيني كه چگونه فرزندان معنوي ات بال به آسمان مي سايند، آنگاه لبريز مي شوي از حمد محمود بي همتا كه خدايا اين آرزوي من است.
آخر سخن اينكه مي دانم:
خدمت به تو خدمت به تمام فضائل است. خدمت به تو خدمت به حس پريدن است خدمت به خوب ديدن و خوب شنيدن است. اما هزاران اميد و نويد خوبان، گرد ملال بر رخسار دانش افروزت نشانده اند. چه نام ها كه از پرتو وجود تو نامي شده و چه نان ها كه از سفره بي بخل تو تناول شده است. تو را چه باك. كه تو معلم اميد و بشارتي. اي ابر پرسخاوت دانش! باز هم فرو ببار و دل به روزهايي ببند، كه نهال هايي را كه درزمين دانايي به دست تدبير و مراقبت وخون دل كاشتي ثمر دهند. اين برترين پاداش معلمي است.
دل نوشته
دعای رهبری در جمع مسئولان عزای فاطمی
بعد از پایان مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلاماللهعلیها در حسینیه امام خمینی حضرت آیتالله خامنهای در جمع دستاندرکاران اقامه عزای فاطمی دست به دعا برداشتند.
مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت فاطمهالزهرا سلاماللهعلیها که به مدت 5 شب در حسینیه امام خمینی رحمةالله برپا بود، پنجشنبه شب پایان رسید.
پایانبخش این مراسم، دعای حضرت آیتالله خامنهای در جمع دستاندرکاران اقامه عزای فاطمی بود كه به شرح زير است :
پروردگارا! از همهی دستاندرکاران این جلسات چند شب، از بانیان، شرکتکنندگان، برنامه اجراکنندگان، نذردهندگان، خدمتگزاران، به کرمت و فضلت، به بهترین وجهی قبول بفرما.
در این چند شب سفرهی انعام الهی به برکت نام مبارک فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها اینجا پهن بوده؛ نشستیم سر سفره، امیدواریم که پروردگار ما را دست خالی از سر این سفره بلند نکرده باشد.
پروردگارا! دلهای ما را به این نور منور کن.
پروردگارا! خردهای ما را بهوسیلهی این مایهی اندیشه و خرد فاطمی و معنوی به راه راست هدایت کن.
پروردگارا! قدمهای ما را در این راه بر صراط مستقیم استوار بفرما.
پروردگارا! چشمهای ما را به حقایق بگشا. بصیرت ما را روزبهروز افزایش بده.
پروردگارا! به محمد و آل محمد عزم راسخ در پیمودن راه حق به همهی ما عنایت کن.
توفیق جِدِّ در معرفت خودت را به ما عنایت کن. جِدِّ در خشیت خودت را به ما عنایت کن.
پروردگارا! دلهای ما را از محبت خود و معرفت خود سرشار کن.
پروردگارا! دلهای ما را از محبتِ بندگان صالحت، اولیائت و معرفت به آنها سرشار کن.
ما را در هیچ لحظهای از لحظات عمرمان بهخصوص در لحظهی خروج از این دنیا، که لحظه نهایت نیاز و احتیاج ماست، از رحمت و مغفرت و نگاهِ رئوف خود محروم مفرما.
أخرجنا من الدنیا سالماً.
پروردگارا! به محمد و آل محمد قلب مقدس ولی عصر ارواحنافداه را از ما راضی و خشنود بفرما.
دعای آن بزرگوار را شامل حال ما بگردان.
دعای آن بزرگوار را در حق ما مستجاب بفرما.
دعای ماها را در حق یکدیگر مستجاب بفرما.
روح مطهر امام را و ارواح مطهر شهدا را از ما راضی و خشنود کن.
آنها را در بهترین نعیم و لطف و رضوان خود جای بده.
گذشتگان ما را از ما راضی کن؛ و از آنها راضی باش.
رحمت و مغفرت خودت را بر آنها نازل کن.
رحِم الله من قرأ فاتحة مع الصلوات.
رفتگري كه مدرس اخلاق شد ...
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
در آستانه روز كارگر، امسال واقعهاي رخ داد كه به اين روز جهاني رنگ و بوي خاصي بخشيد. يك رفتگر شهرداري بجنورد، بعد از آنكه يك كيف مفقود شده حاوي مقاديري طلا، چك، اسناد مالكيت و كارتهاي اعتباري به ارزش يك ميليارد تومان را پيدا كرد آن را به صاحبش برگرداند.
اين خبر هر چند به سرعت توانست رسانهها را به تسخير خود در آورد و اين كارگر پاك بجنوردي را در سطح كشور مطرح نمايد و حتي دستمايه تقدير و تشويقها و احيانا بهرهبرداريهاي تبليغاتي اين و آن قرار دهد، اما درس بزرگي كه در اين واقعه نهفته است هنوز مورد توجه قرار نگرفته است.
اين درس، براي كساني كه اين روزها شاهد ادامه بررسي پرونده فساد مالي سه هزارميليارد توماني فساد بانكي سال 90 هستند و ميدانند اين فساد بزرگ در اثر بيمبالاتي آنها نسبت به بيتالمال رخ داده، بسيار آموزنده و مهم است.
مديران ارشد، مديران مياني، كارمندان و كليه كساني كه به نحوي در ماجراي فساد مالي سه هزار ميليارد توماني دخالت داشتند، بايد از اين رفتگر بجنوردي درس بگيرند. آنها به دليل جايگاه ويژهاي كه داشتند و يا به دليل برخورداري از حقوق مكفي، از دستاندازي به بيتالمال بينياز بودند و اين انتظار از آنها وجود داشت كه براي حفاظت از اموال عمومي نهايت امانتداري را بعمل آورند.
اما متأسفانه نه تنها چنين نكردند، بلكه تا توانستند براي غارت بيشتر بيتالمال حرص زدند و دور از چشم مردم كه صاحبان بيت المال هستند هر چه توانستند به جيب زدند. عدهاي نيز به شكلهاي مختلف، راه را براي آنها هموار ساختند و كمك كار آنها شدند كه اگر خوشبيانه برخورد كنيم بايد به دليل سهلانگاري تحت تعقيب قرار بگيرند و مجازات شوند.
اكنون اين افراد را، چه كساني كه در بازداشت بسر ميبرند و درحال محاكمه هستند و چه افرادي كه به هر دليل از تعقيب و مجازات معاف شدهاند ولي وجدان عمومي آنها را همدست دسته اول ميداند، ميتوان در يك مقايسه بسيار پرمعني در كنار آن رفتگر بجنوردي قرار داد و به اين نتيجه رسيد كه چه بسا كارگران ساده و در ظاهر بيجايگاه كه بايد مدرس اخلاق و امانتداري بسياري از افرادي باشند كه در جايگاههاي ظاهري مهمي قرار دارند و پستهاي بالائي را اشغال كردهاند.
درست در همين نقطه است كه به سيره پيامبر اكرم صليالله عليه و آله و سلم ميرسيم كه دست كارگران را ميبوسيد و به مسلمانان سفارش آنها را ميفرمود.
اگر قرار است در روز كارگر از كسي تجليل شود، بايد “احمد رباني” همان رفتگر بجنوردي مورد تجليل قرار گيرد كه نشان داد به زندگي ساده و باصفا و سالم خود قانع است و چشم طمع به مال اين و آن ندارد. اگر قرار است براي مديران ارشد كشور كلاس اخلاق گذاشته شود، مدرس اين كلاس بايد اين كارگر بجنوردي باشد كه با امانتداري خود به كليه مديران كشور درس امانتداري داد. وزراي ما بايد از اين كارگر بياموزند كه چگونه نسبت به اموال عمومي اهتمام بورزند.
نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ما بايد ازاين كارگر بجنوردي بياموزند كه چگونه براي حفاظت از بيتالمال روزنههاي نفوذ را ببندند و قوانيني تصويب كنند كه راههاي سوءاستفاده از بيتالمال را ببندند و مانع بروز فسادهاي مالي سههزار ميليارد توماني و پروندههاي بزرگتري كه در راهند شود.
اقدام اين كارگر بجنوردي نشان داد اخلاق نظري، كه بسياري از معلمان اخلاق آن را در ذهن خود انباشتهاند و اينجا و آنجا بر زبان ميرانند و به قلم ميآورند، كافي نيست. اخلاق واقعي آنست كه در عمل جلوه كند، آنهم عمل كساني كه يك نظام اسلامي و مردمي به آنها اعتماد ميكند و امكانات گستردهاي در اختيار آنها قرار ميدهد و زندگي خود آنها را نيز تأمين ميكند تا آنها امانتدار نظام و خادم مردم باشند. واقعا چقدر اهل خسران هستند كساني كه چنين نعمت بزرگ و چنين اعتماد ارزشمندي را قدر نميدانند و به امانتي كه به آنها سپرده شده خيانت ميكنند!
روز كارگر را با چند شعار و مقداري تبليغات و كارهاي سياسي و وعده دادنها پشت سر گذاشتن يك عادت چندين دهساله است كه چيزي را حل نميكند. در چنين روزي بايد به اخلاق عملي روي آورد و از آنچه در عمل رخ داده و نشانگر پاكي و صداقت و امانتداري و وظيفهشناسي است، گفت و نوشت و درس عملي گرفت. كاري كه اين رفتگر بجنوردي انجام داد، تجلي ايمان به خدا و اعتقاد به قيامت و پايبندي به تعاليم اسلام است. اگر ميخواهيم اين ويژگي در بدنه نظام و در جان و روح مديران ارشد اين نظام نفوذ كند، بايد خداباوري و يقين به قيامت را در وجود آنها نهادينه كنيم.
نظام جمهوري اسلامي، حاصل خون دهها هزار شهيدي است كه با ايمان به دين خدا براي تأسيس اين نظام فداكاري كردند. در 8 سال دفاع مقدس نيز با همين اعتقاد دهها هزار نفر جان خود را فدا كردند و از رهگذر اين از جان گذشتنها امروز مناصب دولتي در اختيار كساني است كه با حسرت ميگوئيم بايد از آن كارگر بجنوردي امانتداري را بياموزند.
خيل عظيم كارگران ايران اسلامي نيز در جريان انقلاب و در سالهاي دفاع مقدس و سالهاي بعد از آن، در جبهه جهاد اقتصادي با امانتداري، صداقت و تلاش، كار كرده و كشور را از گردنههاي سخت عبور دادند و توطئههاي رنگارنگ دشمنان را خنثي نمودند. تداوم نظام جمهوري اسلامي، مرهون همين خيل عظيم كارگران سختكوش است كه امثال اين رفتگر بجنوردي در ميان آنها فراوان است.
بنابراين، بر همه لازم است قدردان قشر زحمتكش و مؤمن كارگر باشيم و فداكاريها و صداقت آنها را سرمشق خود قرار دهيم.
خليج فارس در دل تاريخ
خليج فارس نامي است به جاي مانده از كهن ترين منابع ،زيرا كه از سده هاي پيش از ميلاد سر برآورده است ،و با پارس و فارس فنام سرزمين ملت ايران ،گره خورده است . خليج فارس گهواره ي تمدن عالم يا خاستگاه نوع بشر است .ساكنان باستاني اين منطقه ،نخستين انسان هايي بودند كه روش دريانوردي را آموخته و كشتي اختراع كرده و شرق و غرب را به يكديگر پيوند داده اند . علماي غير ايراني و حتي دانشمندان عرب مانند :شهاب الدين النويري و ابن حوقل النصيبي بغدادي كه نام خليج فارس را همراه با نقشهي آن به گونه اي مستند مشخص كرده است ،با حفظ حرمت قلم ،تشكيك در نام اين دريا را حتي در ذهن خود خطور ندادند و پايبند به صداقت و راست انديشي را از خود به يادگار گذاردند
اسلام و حقوق کارگر و کارفرما
امامان و پيشوايان دين (ع)، در سخن و در عمل ، به کار و اشتغال تاکيد داشته و از بيکاري به شدت دوري کرده اند. در روايات آمده است کسي که به کار و تلاش مشغول است، از کسي که کار را رها کرده و به عبادت خدا مشغول است اجر و پاداشي فزونتر دارد و نيز در روايات است که دعاي بيکار هر چند عابد باشد مستجاب نمي شود. هم چنين در روايات است که پيامبر اکرم کارهاي خانه را انجام مي داد و نيز در خبر است که امام صادق (ع) فرمود:
هر آن کس که جامه خود را بدوزد و نعلينش را وصله زند و کالاي مورد نياز خانه را خود حمل کند، از تکبر ايمن باشد.
از حضرت علي (ع) نقل شده است که فرمود:
روزي در مدينه سخت گرسنه بودم، از شهر بيرون شدم تا کاري پيدا کنم و مزدي به دست آورم. مقداري از شهر دور شدم به کنار خانه زني رسيدم و ديدم مقداري گِل خشک انباشته است دانستم وي مي خواهد آن گِل ها را جهت ساختمان، تر کند، به نزد او رفتم و با وي قرار بستم درازاي هر دلو بزرگ آب که بر آن گِل ها بريزم يک دانه خرما بستانم. شانزده دلو کشيدم و از سنگيني دلوها دستم تاول زد. وي شانزده دانه خرما به من داد و من خرماها را به نزد پيامبر (ص) بردم و دو نفري آن ها را خورديم.
در روايات اسلامي از اميرالمومنين (ع)، درباره احياي زمين، ايجاد باغ ها، حفر قنوات، کارگري براي ديگران و … بسيار سخن به ميان آمده است.
امام صادق (ع) فرمود:
اميرالمومنين (ع) بيل مي زد و زمين را احياء مي کرد و از در آمد و دسترنج خويش هزار بنده آزاد کرد تمام اين ها حاکي از ارزشمندي کار و کارگري، و مذموم بودن تنبلي و کسالت و بيکاري است.
در احاديث و روايات اسلامي از کار کردن به عنوان عملي دنيوي و اخروي ياد شده که داراي اجر و ثواب بسيار است و نسبت به آن توصيه هاي بسياري شده است به طوري که عنوان جهاد کننده در راه خدا بر کارگري که براي اداره زندگي خانواده اش سعي و تلاش مي کند اطلاق شده است. حضرت علي (ع) فرموده است:
خداوند به حضرت داود (ع) وحي فرستاد که تو بنده بسيار خوبي هستي و تنها نقطه ضعفي که در تو وجود دارد اين است که کار نمي کني و از دسترنج خود امرار معاش نمي کني بلکه از بيت المال حقوق مي گيري. داود چهل روز گريست و سپس به شغل آهنگري روي آورد و از آن طريق مخارج خود را تامين نمود.
شخصي گفت: ديدم امام صادق (ع) در زميني کار مي کند و از شدت گرما پيوسته عرق مي ريزد. عرض کردم فدايت شوم بيل را به من بدهيد تا اين کار را انجام دهم . فرمود دوست دارم در طلب رزق و روزي، گرماي خورشيد مرا آزار دهد و من اجر و پاداش ببرم. در روايات است که حضرت علي (ع) هيزم جمع مي کرد، چشمه و قنات حفر مي نمود، باغ و مزرعه آبياري مي کرد و حضرت زهرا(س) گندم آرد مي کرد و نان مي پخت. حضرت صادق (ع) فرمود: خداوند انساني را که خوابيدن و بيکاري او زياد باشد مبغوض مي دارد.
يکي از صوفيه ها به نام محمد بن منکدر گفت:
در يک روز گرم تابستان ديدم امام باقر (ع) مشغول زراعت است و عرق از سراپاي او جاري است به او گفتم: اگر شما در اين حال بميريد در چه حالي از دنيا رفته ايد؟ آيا در حال حرص زدن براي دنيا نمرده ايد؟ حضرت فرمود: اگر در اين حال بميرم در حال عبادت و اطاعت خدا مرده ام؛ چون من عرق مي ريزم و کار مي کنم تا محتاج تو و امثال تو نباشم.
کارگري نزد امام صادق (ع) آمد و گفت من کارگري هستم که ديگر توان کار ندارم و دستم قدرت ندارد. حضرت فرمود:
برو کار کن اگر با دست نمي تواني کارکني بار بر روي سرت بگذار و ببر و با اين کار عزت خود را حفظ کن و زن و بچه ات را در آسايش و رفاه قرار بده
پيامبر اکرم (ع) فرمود:
بعضي از گناهان فقط با سعي در طلب رزق و روزي و درآمد آبرومند پاک مي شود و فرمود:
کسي که از راه حلال در طلب دنيا باشد و قصد او (از کار کردن) توسعه دادن زندگي زن و بچه، و بي نيازي از تقاضا کردن از ديگران، و نيز رسيدگي به همسايگان و مستمندان باشد در حالي که صورتش چون ماه شب چهاردهم درخشندگي دارد به ديدار خداوند مي شتابد.
روز جهاني كار و كارگر مبارك...
در اول ماه مه 1886، پليس شيکاگو با حمله به تظاهرات گسترده کارگران، که براي هشت ساعت کار در روز، و حق تشکيل اتحاديه هاي کارگري برپا شده بود، آنان را به خاک و خون کشيد. چند روز بعد، دادگاه چند تن از رهبران کارگران را محاکمه ، و به مرگ محکوم کرد. يکي از رهبران کارگران اعتصابي ، پس از اعلام راي ، در برابر دادگاه چنين گفت:
کارگران اينک دريافته اند، که مي توانند با اتحاد و همبستگي، و مبارزه جمعي بر مشکلات خود فائق آيند. کارگران دريافته اند که چه قدرت عظيمي در اتحاد آنان نهفته است ، و به همين دليل است که کارفرماها با تمام توان مي کوشند تا اتحاد کارگران را بشکنند، و ميتينگ کارگران را به خون بکشند. ما کارگران گرد هم آمديم تا اندکي از حقوق خود را باز پس بگيريم؛ اما اکنون از دادگاه و زندان سر در آورده ايم . آيا اين است معناي برابري و عدالت در جامعه ما؟ امروز اگر صداي حق طلبانه ما را با گلوله خفه مي کنيد ، مطمئن باشيد که اين صداها ديگر خاموش شدني نيست، و هر روز طنين آن رساتر خواهد شد.
رهبران کارگران شيکاگو به دست مستکبران جان باختند ؛ اما حقانيت گفته هايشان به تدريج بر همگان مسلم شد.
در سال 1889، کنگره بين المللي کارگران در پاريس ، به پيشنهاد نماينده کارگران آمريکا ، روز اول ماه مه را به عنوان روز جهاني کارگر برگزيد ، و در پي آن در بسياري از کشورهاي دنيا ، کارگران با برپايي اعتصاب و تظاهرات گسترده ، اين روز را گرامي داشتند و ياد و خاطره کارگران به خاک و خون کشيده شده را زنده نگه داشتند.
سازمان بين المللي کار
اين سازمان به عنوان يک نهاد خود مختار، و وابسته به مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 1919 براساس معاهده ورساي برپا شد. موافقت نامه مربوط به برقراري رابطه بين اين سازمان و سازمان ملل متحد در سال 1946 به تصويب رسيد و آن را به صورت نخستين کارگزاري تخصصي وابسته به سازمان ملل متحد درآورد.
الف) هدف ها و فعاليت ها
سازمان بين المللي کار در جهت پيشبرد عدالت براي افراد شاغل به کار، در تمام نقاط جهان فعاليت مي کند و عمده فعاليت هاي آن عبارتند از:
1) تنظيم سياست ها و بين المللي کردن برنامه ها به منظور بهکرد شرايط کار و زندگي.
2) برقراري معيارهاي کار به عنوان رهنمودهايي براي مسوؤلان ملي در به اجرا در آوردن اين سياست ها.
3) اجراي يک برنامه وسيع همکاري هاي فني، براي کمک به دولت ها و عملي کردن اين سياست ها به شيوه اي کار ساز و اقدام به کار آموزي .
4) آموزش و پژوهش به منظور کمک به پيشبرد اين تلاش ها.
سازمان بين المللي کار، از آن جهت در ميان سازمان هاي جهاني منحصر به فرد است، که در امر تنظيم سياست هاي آن، نمايندگان کارگران و کارفرمايان از حق اظهار نظر برابر با نمايندگان دولت ها برخوردارند. کنفرانس بين المللي کار با حضور چهار عضو از هر کشور ( دو نماينده از سوي دولت، يک نماينده از طرف کارگران و نماينده اي از سوي کارفرمايان) تشکيل شده است. يکي از مهم ترين اهداف سازمان عبارت است از تصويب کنوانسيون ها وتوصيه هايي که متضمن برقراري معيارهايي در ارتباط با مسائل کارگري در زمينه هايي مانند آزادي عضويت در تشکل ها، دستمزدها، ساعات و شرايط کار، جبران خسارت هاي وارده به کارگران، بيمه هاي اجتماعي ، مرخصي با استفاده از حقوق، ايمني صنعتي، خدمات اشتغال و بازرسي مسائل مرتبط مي باشند.
اجراي مقررات کنوانسيون هاي سازمان بين المللي کار براي کشورهايي که آن ها را امضا کرده اند الزامي است؛ در حالي که توصيه هاي سازمان مذکور تنها در حکم رهنمودهايي براي سياست گذاري ، قانون گذاري و شيوه عمل هاي ملي است.
از زمان تاسيس اين سازمان تاکنون، بيش از 350 کنوانسيون و توصيه نامه به تصويب رسيده است.
سازمان براي اجراي مفاد عهد نامه ها توسط کشورهايي که آن ها را مورد تصويب قرار داده اند نظارت به عمل مي آورد و براي تحقيق در خصوص شکايت هاي مربوط به نقض حقوق اتحاديه کارگري نيز رويه عمل ويژه اي دارد.
کارشناسان سازمان بين المللي کار از طريق برنامه کمک هاي فني سازمان در زمينه هايي از قبيل کارآموزي حرفه اي، فنون مديريت، برنامه ريزي نيروي انساني، ايمني و بهداشت محيط کار، سياست هاي اشتغال، نظام هاي امنيت اجتماعي، تعاوني ها و صنايع دستيِ کوچک مقياس، به کشورهاي عضو ياري مي رسانند.
سازمان بين المللي کار از طريق موسسه بين المللي مطالعات کار در ژنو و مرکز بين المللي کار آموزي فني و حرفه اي پيشرفته در تورين ايتاليا، فرصت هايي براي آموزش در اختيار مي گذارد.
ب ) مديريت
فعاليت هاي سازمان بين المللي کار که کليه اعضا در آن نمايندگي دارند در فواصل بين اجلاس، سالانه، از طريق يک هيات حاکم مرکب از نمايندگان 28 کشور عضو، 14 عضو کارگر و مابقي کارفرما، هدايت مي شود.
روز ملی خلیج فارس
روز ملی خلیج فارس در ایران دهم اردیبهشت، سالروز اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز نامگذاری و به ثبت رسیدهاست.
یکی از اقدامات دولت برای پاسداری از میراث خلیج فارس رسمیت دادن به روز ملی خلیج فارس در تقویم رسمی بود.
ایده ضرورت دفاع ازنام خلیج فارس و راهکارهای عملی در مورد نام خلیج فارس،نخست در سال ۱۳۸۱ گفتار ۱۰ شماره ایروزنامه همشهری ودر وسایت آنلاین آن تحت عنوان خلیج ایرانی ۱۶ تا ۲۷ مهر ۱۳۸۱ وسپس در دومین همایش ملی ژئوماتیک ایران اردیبهشت ۱۳۸۲ درسخنرانی تحت عنوان” اسامی جغرافیایی باستانی میراث بشریت صفحه-36- 37 ودر وب سایت پرشن گلف آنلاین( شهریور1382) 09/06/2003و همچنین دراولین همایش بینالمللی کارتوگرافی خلیج فارس قرن ۱۶-۱۸ در دانشگاه تهران دوم خرداد ۱۳۸۳ با حضور اساتید برجسته ایرانی و خارجی جغرافیایی از جمله محمدحسن گنجی پدر علم جغرافیای نوین در ایران مورد بررسی قرار گرفت .
مجددا در اولین همایش یکسان سازی نامهای جغرافیایی غرب آسیا در سازمان نقشهبرداری کشور اردیبهشت ۱۳۸۳ به اطلاع عموم و مسئولین مربوطه رسیدو نامههایی به نهادهای مسئول از جمله شهرداری تهران برای نام گذاری یکی از اتوبانها با نام خلیج فارس ارسال و با واحد اجتماعی آن در این رابطه دیدار و گفتگو شد.
درمردادوشهریور ۱۳۸۳ پیشنهادسه گانه بصورت آنلاین در وب سایت (پرشن گلف آنلاین)و از طریق ایمیل به رای گیری عمومی طرفداران نام خلیج فارس گذاشته شد اکثریت رای دهنگان به ترتیب ۱- به روز ۹ آذر برگشت سه جزیره به مام میهن ۲- روز ملی شدن نفت ۲۹ اسفند ۳- روزاخراج پرتغالیها توسط ارتش ایران از خلیج فارس رای دادند. نتیجه رای گیری در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۸۳ بصورت آنلاین منتشر و سپس توسط شورای مدیران سازمان خلیج فارس و از جمله ریچارد فرای ایران شناس و ایران دوست آمریکایی(فعلا مقیم اصفهان) - کاوه فرخ - محمد علاء- و پیروز مجتهدزاده طی نامه سوم بهمن ۱۳۸۳ رسما برای رئیس جمهور وقت و برای وزارت خارجه و نمایندگی ایران در نیویورک نمابر گردیدو بعدها در روزنامه شرق تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۸۳و وب سایتهای مختلف منتشر شد.
دفتر رئیس جمهور وقت طی نامهای پیشنهاد را موکول به نظر مثبت وزارتخارجه نمود لذا طی دومین جلسه کارگروه(کمیته) حقوقی نام خلیج فارس در وزارتخارجه(متشکل از نمایندگان وزارتخارجه (سه اداره- حقوقی - اسناد- خلیج فارس) وزارت کشور- سازمان جغرافیایی ارتش - سازمان نقشه برداری…) در بهمن ۱۳۸۳ ضمن موافقت با نام گذاری(روز ملی خلیج فارس)روز شکست پرتغالی هارا برای نام گذاری مقبول تر دانست.
ریاست جمهوری تعیین دقیق این روز را به جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی موکول نمود و سرانجام بعد از پیگیریهای زیاد در تیر ماه ۱۳۸۴ خورشیدی شورای فرهنگ عمومی کشور روز ۱۰ اردیبهشت را روز شکست پرتغال دانست و لذا این روز مورد تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست رئیس جمهور وقت رسیدو در رسانهها اعلام گردید و به این ترتیب با کمک و همراهیهای مجدانه چندانجمن و نهاد غیر دولتی و همکاری ریاست جمهوری و وزارت امور خارجه و نهادهای مسئول دیگر، روز دهم اردیبهشت ماه که سالروز اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز است، به نام “روز ملی خلیج فارس” نامگذاری و در تقویم خورشیدی ایران به ثبت رسید.
تاثير ورزش در بهبود بيماري ديابت
انجام فعاليت هاي ورزشي منظم نيز نقش اساسي در كنترل و بهبود ديابت دارد .پياده روي باعث مي شودتا وزن بدن كاهش پيدا كند و اين عامل تا ميزان 50 در صد از وقوع بيماري ديابت پيشگيري مي كند .
ايه الله بهجت نقل شده كه فرموده اند :بهترين چيزي كه مي توانيد بيماري ها را با آن درمان كنيد پياده روي است .
- مصرف سبزيجات خطر ابتلا به بيماري ديابت را كاهش مي دهد .
-خوردن صبحانه نقش مهمي در كاهش خطر ديابت دارد .