بزرگداشت و گرامیداشت فردوسی
حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، ۳۲۹ هجری قمری - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، ۴۱۱ هجری قمری در توس خراسان)، سخنسرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایرانیان است. فردوسی را بزرگترین سرایندهٔ پارسیگو دانستهاند.
در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شدهاست. هر سال در این روز آیینهای بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار میشود.
سرودههای جوانی
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایهٔ شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی میدانند، اما با درنگریستن به توانایی فردوسی میتوان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداختهاست و چه بسا سرودن بخشهایی از شاهنامه را در همان زمان و بر پایه داستانهای کهنی که در داستانهای گفتاری مردم جای داشتهاند، آغاز کردهاست.[۱۳] این گمانه میتواند یکی از سببهای ناهمگونیهای زیاد ویرایشهای دستنویس شاهنامه باشد، به این سان که ویرایشهای کهنتری از این داستانهای پراکنده دستمایه نسخهبرداران شده باشد. از میان داستانهایی که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمهکاره ماندن گشتاسبنامه سرودهٔ او (که به زمانهٔ زرتشت میپردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بنمایهٔ دقیقی توسی در سرودن گشتاسبنامه بودهاست پی برد و به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا آن را بیابد و بازمانده آن را به شعر در آورد. فردوسی در این سفر «شاهنامهٔ ابومنصوری» را نیافت اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بودهاست و «شاهنامه ابومنصوری» به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق یکپارچه و نوشته شده بود، نسخهای از آن را در اختیار فردوسی نهاد
سكوت شعار محققين
زبان مضزترين و شريرترين عضو هاست
رسول اكرم (صلي الله عليه واله )فرمود :هركس سكوت كند ،نجات يابد
وبا زدر كلامي ديگر رسول خدا فرمود:مردمان سه گروهند :
غانم (=بهره دار) سالم وشاحب (=مريض رنگ پريده ) غانم كسي است كه به ياد خدا مي باشد ،سالم كسي است كه خاموش مي باشد ،و شاحب كسي است كه خوض در باطل مي كند
لطافت طبيعت
مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است
مدرسه علميه فاطميه جهت استفاده طلاب از طبيعت بهاري و كسب شادابي ونشاط اقدام به برگزاري اردوي يك روزه درون استاني(بيد خون بردسيركرمان ) در تاريخ 24/2/91 نمود كه مورد استقبال شايان اساتيد و طلاب قرار گرفت وخواهان برگزاري مجدد اين اردوه ها براي تقويت روحيه وكسب نشاط داشتند
هفت آسمان تجلّي...
البشارت كه عيان مهر فروزان آمد
ظاهر از پرده عصمت رخ جانان آمد
سر زد از برج نبوت مه رخشنده دين
روشن از نور رخش عالم امكان آمد
به مناسبت سالروز ولادت با سعادت بانوي دو عالم حضرت زهراء سلام الله عليها ، مراسم جشني با حضور طلاب مقطع سطح 2 و 3 حوزه ي علميه فاطميه كرمان و عموم مردم در تاريخ 21/2/91 با تعداد بالغ بر 50 3 نفر در سالن مركز فرهنگي بصيرت برگزار گرديد .
پيام هاي مهم برگرفته شده از سخنان سخنران سركار خانم يزدانپناه استاد حوزه ودانشگاه ومشاوره حرم كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه (س) :
1- از مهمترين عوامل پرورش روح توجه به قرآن و روايات است .
2- تمام توفيقات حاصله براي انسان ها از اين دو گوهر گرانبها است .
3- قرآن درس زندگي و پيام خدا است .
4- عمل به قرآن عامل آرامش در زندگي است .
5- در عالم هر چيزي زيبايي دارد ، زيبايي عالم خلقت به وجو فاطمه زهرا سلام الله عليها است.
6- زن مظهر زيبايي و گل واژه ي محبت است .
7- زن تمام وجودش زيبايي است . امّا زيباترين زينت زن ، گوهر عبوديت است .
8- تمام زيبايي هاي ظاهري محدود به دنياست. زيبايي عبوديت ابدي است .
مادر گرانبها ترین عطیهی خداوند در روی زمین
مادر موجودی است که همه استعدادها،عواطف و احساسات برای رشد و تربیت انسانها در وجود اش نهفته است. خداوند هر آن چه را که برای پرورش انسان در همه مراحل زنده گی ضروری می باشد در وجود مادر به ودیعه گذاشته است؛ بنا براین مفهوم این سخن ژرف که بهشت زیر پای مادران است، فرجام همه تلاشها، فعالیتها، سختیها و فدا کاریهای مستمر مادران را در تربیت و پرورش فرزندان سالم و صالح و راهگشا برای جوامع بشری نمایان میسازد که بهشت آمادهی پذیرش گامهای مادرانی است که با تربیت الهی، مقدسشان جوامع پاک، سالم و پویا را بنیان نهاده اند.
زن به عنوان مادر حیثیتی را دارا است که با تمام لطافت و عطوفت اش در مواقع مهم و به جا میتواند آنچنان رشادت و شهامت را از خود نمایان سازد که شاید در بسیاری حالات مردان توانایی آن را نداشته باشند.
پس باید مادر را حرمت و تمجید نمود؛ زیرا او نه تنها در پرورش و تربیت فرزندان خویش نقش اساسی دارد؛ بلکه در شکل دادن جامعه ی بشری نقش ارزنده و غیر قابل انکار دارد.
تاریخ گواهی میدهد هر جامعه که به حقوق زنان به مثابه مادران توجه نموده و این نیمی از جمعیت خویش را از اسارت تبعیض جنسی رهایی داده به شگوفایی و مدارج عالی پیشرفت دست یافته اند.
مقام مادر در تمام اندیشهها و مذاهب، بازتاب روشن یافته است و از مادر به عنوان سرچشمهی زندگی انسانی، آفریدگار عشق، محبت، دوستی و انسانیت یاد شده است.
سالها قبل در کشورها و مذاهب مختلف جهان از مقام والای مادر به اشکال مخلف تجلیل به عمل میآمد.
میلاد حضرت زهرا(س)
تحفه ای از بهشت
چهل روز راز و نیاز با خدا، چهل روز دل بریدن از خانه و همسر و زندگی همیشگی و چهل روز میهمان خدا بودن، برای رسیدن تحفه ای از بهشت بود. نوری که خلقت را به نور خود روشن می کرد. محمّد(ص) در سال پنجم بعثت به میهمانی خدا خوانده شده بود. پس از آن چهل روز شیرین، اینک با وعده فرزندی از بهشت به سوی خانه باز می گردد. چشمان خدیجه پس از آن همه تنهایی و انتظار به دیدار محمد(ص) روشن می شود و دلش به شنیدن آن وعده شیرین از شادی و غرور سرشار می شود. در انتظار آمدن آن مولود بی همتا چشم به گذر زمان می دوزد و لب به شکر خدا می گشاید.
طاهره مطهره
خدیجه، زن ثروتمند قریش، با انتخاب همسری فقیر و دور از تجملات دنیوی، امّا آسمانی و از جنس نور، از سوی زنان تاریک دل قریش طرد شده و تنها مانده است. ماه هاست که او تنهایی اش را با گفتگو با فرزندی که هنوز پا به دنیا ننهاده، پر کرده است؛ امّا اینک نیازمند یاری است؛ نیازمند دستی مهربان که به کمکش بشتابد. از زنان قریش یاری می خواهد؛ امّا جز طعنه ها و سرزنش ها چیز دیگری نمی یابد.
به گرمای آرام بخش دعای پیامبر دل می سپارد و به مهر پروردگار دل می بندد تا آنکه خانه اش به نوری سپید روشن می شود. چهار زن بهشتی، چهار زن برگزیده، چهار یار مهربان به یاریش می آیند و فاطمه، طاهره مطهره، چشم به دنیا می گشاید و عالم را از حضور خود متحیّر می کند و از شادی آمدنش مست می سازد.
نگین خلقت
امروز خورشید وجود فاطمه(س) جهان را روشن ساخت. زمین خاکی لختی از ظلمت مادّی برون آمد و نور آسمانی را در خود دید. فاطمه(س) به دنیا آمد تا کهکشان خلقت برگرد وجودش بگردد. به دنیا آمد تا رحمت الهی تجلی دوباره یابد. به دنیا آمد تا خلقت بی معنا نماند. و انگشتر وجود بی نگین نماند. سلام و درود خدا بر تنها انگیزه خلقت، زیباترین آیه وحی، فاطمه زهرا(س).
ریسمان رستگاری
سال ها بود که با زنان مانند کنیزی تیره بخت رفتار می شد. اموال باعث افتخار بودند و دختران مایه ننگ. به مردگانی فخر می ورزیدند و دختران را منفور می داشتند. تا تو ای ریسمان محبّت الهی و ای لطیف ترین آیه خلقت، آمدی و رشته ننگ را از وجود رنجور زنان گسستی و افکار جاهلانه موهوم پرستان را دگرگون کردی. چه کرد بوسه پیامبر بر دستان تو در آن روز؟ چه کرد محبّت بی حدّ پیامبر به دخترش با نگاه خشمگین جاهلان و چشم پر امید دخترکان؟ و چه می کند یاد زندگی حیرت انگیز تو با منادیان آزادی زن در جامعه های جاهلی امروز؟! گرامی باد میلاد تو که مایه نجات و ریسمان رستگاری عالمیان شدی.
معلّم عشق
ای روشن ترین تفسیر آیات خدا، ای سبزترین برگ خلقت، آمدی و مظلومیّت با همه گستردگی اش و با همه عمق دردناکش با تو زاده شد. آمدی و درد و رنج پا به پای تو قدم برداشت. امّا تو، با تمام مظلومیّت و درد و رنج، آمدی تا کلاس عشق خدا بی معلّم نماند، تا زنان شیفته رستگاری بی سرمشق نمانند، تا راه خداجویی و معنویّت بی چراغ نماند، تا وادی عفّت و حیا بی خورشید نماند. جان عالمی به فدای تو ای مظلوم ترین اسوه صبر و عفاف و تقوی.
مدح مادر
ای باغبان بوستان آل طاها، ای مادر یاس های سپید و خوشبو، ای دامن مهربان شاخه های نرگس، خوش آمدی. مبارک آمدی. آمدی تا یاس ها سپیدی بیاموزند و نرگس ها خوشبویی. ای مهربان ترین مادر خلقت، فرزندنت امام عصر(عج) به مادری چون تو می بالد. زیباست سخن او در مدح تو که فرمود: «دختر رسول خدا(ص)، برای من اسوه حسنه و سرمشقی نیکوست». مبارک باد این میلاد فرخنده بر مولایمان صاحب الزمان(ع).
مرواريد هاي زيبا در انتظار توست
دختر كوچولو با مادرش براي خريد به بازار رفته بود ، چشمش به يك گردنبند مرواريد پلاستيكي افتاد . از مادرش خواست تا گردنبند را برايش بخرد . مادر گفت :
اگر دختر خوبي باشد و قول بدهد كه اتاقش را هر روز مرتب كند آن را برايش مي خرد . دخترك قول داد كه حتماً اين كار را خواهد كرد .مادر هم گردنبند را برايش خريد .دختر كوچولو به قولش وفا كرد ؛ او هر روز به مادرش كمك مي كرد و اتاقش را هم مرتب مي كرد . او گردنبند را خيلي دوست داشت و هر جا مي رفت آن را با خودش مي برد . پدر دخترك هر شب وقت خواب برايش قصه مي گفت تا او بخوابد .
شبي بعد از اينكه داستان به پايان رسيد ، بابا از او پرسيد : « دخترم آيا بابا را دوست داري ؟ » دختر جواب داد : « معلومه كه دوستت دارم » بابا گفت : « پس گردنبند مرواريدت را به من بده»! دخترك با دلخوري گفت : « نه! من اونو خيلي دوست دارم، بيايين عروسك قشنگمو بگيرين اما اونو نه ! باشه ؟ » بابا لبخندي زد و گفت : « نه عزيزم ! ممنون». بعد بابا گونه اش را بوسيد و شب بخير گفت .
چند شب بعد باز بابا از دختر مرواريدهايش را خواست ، ولي او بهانه اي آورد و دوست نداشت آن ها را از دست بدهد .عاقبت يك شب دخترك گردنبندش را از گردن باز كرد و به بابا هديه نمود. بابا در حالي كه با يك دستش مرواريد ها را گرفته بود با دست ديگر از جيبش يك جعبه قشنگ بيرون آورد و به دختر كوچولو داد. وقتي دخترك درب جعبه را باز كرد ، وقتي دخترك درب جعبه را باز كرد ، چشمانش از شادي برق زد :
« خداي من ! چه مرواريد هاي اصل قشنگي » ! بابا اين گردنبند زيباي مرواريد را چند روز قبل خريده بود و منتظر بود تا گردنبند ارزان قيمت را از او بگيرد و يك گردنبند پر ارزش را به او هديه بدهد.
« به ياد داشته باشيم كه خداوند ، مهربان تر و حكيم تر از يك پدر است .حال به نعمت هاي داده و گرفته اش توجه كنيم .»
(فصلنامه مكاتبه و انديشه ، شماره 41، ص 92ـ93)
دعاي سلامتي چشم
براي سلامتي چشم ، بعد از نمازها ، آيةالكرسي خوانده شود و پس از خواندن آن ، دست ها را بر روي چشم ها بگذارند و بگويند :
« الّلهمّ احْفظْ حدقني بحق حدقني علي بن ابيطالب امير المؤمنين عليه السلام» خدايا ، به حق دو حدقه ي چشم حضرت علي اب ابيطالب ، اميرالمؤمنان عليه السلام ، دو حدقه چشم مرا حفظ كن . البته شايد آية الكرسي براي تمام خطرها نافع باشد و خواندن آن بعد از نمازهاي يوميه خيلي فوايد دارد .
جناب عشق ، علي اكبري