لینک ثابت
الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ
بخل ورزیدن ننگ است وترس نقص روانی است وفقر،آدم باهوش را از اقامه دلیل لال می کند،
انسان تنگدست در شهر خویش بیگانه است.
مشاهده شده درنهج البلاغه/محمد تقی جعفری/ص1034
پسر 8 ساله ای دارم که پرخاشگر است. علت این رفتار او چیست و چگونه باید با او برخورد کرد؟
پرخاشگری کودک در حدود 8 سالگی عللی دارد:
1. محیط: محیط خانه، مدرسه و محله میتواند کودک شما را پرخاشگر کند. با توجه به نقش الگویی پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده،نزدیکان، معلمان و همسالان برای کودک، اگر یکی از نامبردگان پرخاشگر باشد، این رفتار به او نیز منتقل خواهد شد.
دلیل تأثیر جدی الگوها بر پرخاشگری کودک 3 ساله، این است که وقتی با برادر یا خواهر کوچکتر از خود پرخاشگری می کند، رفتار وگفتارش تا حد فراوانی شبیه الگو است. اصلاح محیط به طور قطع در اصلاح رفتار کودک اثر خواهد گذاشت.
2. گرسنگی: با توجه به افزایش اسید معده هنگام گرسنگی و تأثیر آن بر اعصاب، پرخاشگری دور از انتظار نیست؛ پس توصیه میشود دراین حالت، با تذکر و نصیحت و تقاضاهای بی مورد، زمینه های فروپاشی کودک را فراهم نسازید.
3. خستگی: فرزند شما امروز، از صبح زود در اردویی شرکت کرده و فعالیت بدنی و فیزیکی بسیاری داشته و فراوان بازی کرده است.پس از بازگشت از اردو مجبور بوده تکالیف مدرسه را انجام دهد و به برخی کارهای شخصی خود نیز برسد. طبیعی است که این خستگی، زمینه های پرخاشگری او را فراهم می آورد و با کوچکترین جرقه، به مرحله ی فروپاشی خواهد رسید. درک موقعیت فرزند دراین حالت، کمک فراوانی به آرامش خانه خواهد کرد.
4. ناکامی: یکی دیگر از علل پرخاشگری کودکان در حدود این سن، ناکامی است. کودک شما مشکلی دارد و نمی تواند آن را حل کند.گاهی این مشکل مربوط به خانه و گاهی مربوط به مدرسه است.توصیه می کنم در این وضعیت، با آگاهی از مشکلات او، در حل مشکل یاری اش کنید.اگر فرزند شما مشکل درسی(حل مسائل ریاضی)دارد، حل مسائل، مطلوب نیست؛ بلکه کمک شما به حل مسائل، او را از رسیدن بهمرحله ی فروپاشی و پرخاشگری می رهاند.حل مسائل درسی کودکان به جای آنها، سبب اتکای آنان به غیر می شود و استقلال ایشان را به خطر می اندازد.
5. تمسخر کودک: هیچگاه کودک خود را به سبب سخنان کودکانه یا انتظارات بچگانه تمسخر نکنید. در موارد بسیاری، سخن یاخواسته ی او از دید شما بی ارزش و غیر قابل توجه است؛ اما از دید او بسیار اهمیت دارد و تمسخر کودک، او را پرخاشگر می کند.
6. جلب توجه: در مواردی، پرخاشگری کودکان برای جلب توجه است؛ چون احساس کرده که هرگاه پرخاشگری می کند، تمام نظرها بهاو جلب می شود و پدر و مادر، خواهر و برادر بزرگتر و دیگر نزدیکان او را نصیحت می کنند.در این حالت، هنگام پرخاشگری کودک، به او بی توجهی کنید و حساسیت نشان ندهید؛ اما در مواقع عادی، توجه بیشتری به او داشتهباشید و وقت افزونتری را برایش صرف کنید تا از نظر عاطفی ارضا شود و مجبور نشود برای جلب توجه دیگران، از رفتارهایپرخاشگرانه استفاده کند.
مشاهده شده در کتاب نسیم مهر/حسین دهنوی
پسر 35 ساله ای دارم که مدام صحبت می کند. چگونه او را تعدیل کنم؟
این کار، اختلال رفتاری نیست؛ پس حساسیت نشان ندهید، مگر این که با گناه همراه باشد و حقوق دیگران را از بین ببرد.
علل صحبت کردن بسیار، عبارتند از:
1- عقده گشایی: احتمال دارد در کودکی اجازه ی صحبت به او نداده اید و اکنون که بزرگ شده و شما اقتدار پیشین را از دست داده اید و
نمی توانید او را منع کنید، عقده گشایی می کند. تا مدتی او را منع نکنید و اجازه دهید اشباع شود.
2- جلب توجه: نوجوان نیاز به توجه دارد. وقتی در برابر زیاد سخن گفتن او حساسیت نشان می دهید و به رفتار او توجه دارید، در واقع او
را تثبیت می کنید. توصیه می کنم توجه خود را زمان سخن گفتن او کم کنید و در غیر زمان این رفتار، بر توجه خویش بیفزایید.
3-اعتراض: اگر خواسته ای منطقی و مشروع داشته و به آن پاسخ نگفته اید، پاسخ دهید؛ زیرا ممکن است این رفتار، برای اعتراض به شماباشد.
چند توصیه
أ. به او بیاموزید که هرگاه احساس می کند می خواهد بیش از حد معمول سخن بگوید، زبان خود را به مدت 81 ثانیه به دندانهای فک
پایین بفشارد.
ب. ارزش سکوت از دیدگاه اسلام را برایش تبیین کنید
لقمان به فرزندش گفت: پسرم! اگر گمان کردی سخن گفتن از نقره است،[بدان که]سکوت از طلا است.
ج. فرزند خود را با زیانهای پر حرفی آشنا سازید. امام صادق فرمود:
بنده ی مؤمن تا هنگامی که ساکت باشد، نیکوکار نوشته می شود و زمانی که سخن میگوید، نیکوکار یا بدکار به شمار میرود.
د. زمینه رفتارهای متفکرانه را برایش فراهم سازید. ورزشهای فکری مانند شطرنج، سرگرمی های نیازمند تفکر مانند کیت (مدارهای
الکترونیکی ساده)و بازی های فکری، از پر حرفی او می کاهد.
ه. در صورت کم شدن رفتار، از تشویق و تحسین او غفلت نورزید.
مشاهده شده در کتاب نسیم مهر/حسین دهنوی
و به [پاس] دوستى [خدا] بينوا و يتيم و اسير را خوراك مى دادند (انسان آیه8)
حسن و حسین علیهما السلام در کودکی بیمار شدند.
حضرت علی علیه السلام نذر کردنداگر خوب شدند سه روز را روزه بگیرند. فاطمه نیز چنینکرد.
حسن و حسین علیهما السلام هم گفتند: ما نیز سه روز روزه می گیریم.فضه، کنیز آنان، نیز همین نذر را کرد.
چندی نگذشت که حسن و حسین علیهما السلام شفا یافتند. همه به نذر خود وفا کردند و روزه گرفتند، اما برای افطار چیزی در خانه نبود.
علی علیه السلام نزد یکی از همسایگان یهودی اش که پشمباف بود و شمعون نام داشت رفت و گفت:
آیا حاضری دختر محمد مقداری پشم برای تو بریسد و تو در برابرش کمی جو بدهی؟ شمعون گفت: بله. و به او کمی پشم داد.
فاطمه علیهاالسلام یکسوم آن پشم را ریسید و یک صاع جو از شمعون گرفت. آن را آرد کرد و با آن پنج قرص نان پخت؛ برای هر نفر یک قرص نان.
علی علیه السلام نماز مغرب را با پیامبر خدا گزارد و به منزل آمد. سفره را گستردند و هر پنج نفر سر سفره نشستند. هنگامی که امیرالمؤمنین اولین تکه را کند، ناگاه مسکینی در خانه را زد و گفت:
السلام علیکم یا اهل بیت محمد. من مسلمان مسکینی هستم. از آنچه میخورید به من بخورانید. خداوند از نعمتهای بهشت به شما بدهد!» همه اهل خانه هر پنج قرص نان را به مسکین دادند، شب را گرسنه خوابیدند و چیزی جز آب نخوردند.
فردای آن روز را نیز روزه گرفتند. فاطمه سلام الله علیها یک سوم دیگر از پشم را ریسید و یک صاع دیگر از جو را آرد کرد و پنج قرص نان پخت. بعد از نماز مغرب، همین که سر سفره نشستند، یتیمی به در خانه آمد و گفت:
السلام علیکم اهل بیت محمد. من یتیمی مسلمان هستم. از آنچه میخورید به من نیز بدهید. خداوند شما را از نعمت های بهشتی اطعام کند.همه اهل خانه، آن شب را نیز گرسنه سپری کردند و چیزی جز آب نخوردند.
فردا نیز همین اتفاق تکرار شد و این بار اسیری از مشرکین به در خانه آمد و گفت:
السلام علیکم یا اهل بیت محمد ما را اسیر می کنید اما به ما غذا نمیدهید؟ آن شب نیز همه نانهای خود را به اسیر دادند و با آب افطار کردند و گرسنه خوابیدند.
فردای آن روز علی، حسن و حسین را نزد رسول خدا برد. آنها از فرط گرسنگی به خود می لرزیدند. پیامبر با دیدن آنان فرمود:« ای اباالحسن، حالت شما مرا سخت ناراحت می کند. نزد دخترم فاطمه برویم.»نزد فاطمه رفتند و دیدند او در محراب خود، از گرسنگی دچار ضعف شدیدی شده و چشمانش گود افتاده است.
پیامبر او را به سینه چسباند و گفت: « به خدا پناه میبرم. شما سه روز است که گرسنهاید!»
جبرئیل نازل شد و گفت: « ای محمد، آنچه را خداوند برای تو در باره اهل بیت مهیا ساخته است، بگیر.» پیامبر فرمود: چیست؟
جبرئیل آیات آغازین سورهی « هل أتی » را قرائت کرد تا رسید به آیه « إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْیكُم مَّشْكُورًا.» ؛ این پاداش شماست و از کوششتان سپاسگزاری شده است.
با توجه به آراء علمای شیعه و اكثر علمای اهل سنت و … این سوره در شأن اهل بیت (ع) نازل شده است.
دختر 5 ساله ام نام خودش (اعظم) را دوست ندارد و دوست دارد، او را با اسم های دیگری چون«سپیده » صدا بزنیم. با این
مشکل چگونه برخورد کنم؟
به خانواده های عزیز توصیه می کنم در نامگذاری کودک خود دقت کنید. یکی از حقوق فرزند بر والدین، انتخاب نام زیبا و دارای مفهوم
خوب است.
رسول خدا فرمود: حق الولد علی والده ان یحسن اسمه. حق فرزند بر پدرش این است که بر او نام نیک نهد.
نام های نامأنوس و بدگویش خودی و نامهای غربی و ناسازگار با فرهنگ خودی، آثار روانی منفی دارد و کودک را در آینده دچار
مشکلاتی خواهد کرد.
در انتخاب نام برای فرزند خود، از اسمهای زیبا و ارزشی استفاده کنید. نام زیبا و خوب، حس ارزشمندی و شخصیت را در کودک بارور
می سازد؛ بدین سبب، رسول خدا نام های زشت کودکان را تغییر می داد.
درباره ی فرزند شما (اعظم) با توجه به زیبایی و ارزشمندی مفهوم آن( به معنای بزرگ و از صفات الهی) باید در پی ریشه یابی این
بی علاقگی باشید.
ممکن است نام هایی چون سپیده را از تلویزیون آموخته، می خواهد همانند سازی کند یا از هم اسم خود، خاطره ی بد و ناخوشایندی دارد
و یا تمسخر برخی از همسالان سبب این بی علاقگی شده است.
این مسأله در این سن، مشکل چندانی نیست؛ اما اگر ادامه یابد، ناشی از ضعف اعتماد به نفس و عدم حس ارزشمندی است که باید
اعتماد به نفس او را تقویت کنید.
در حال حاضر، درباره ی مفهوم نام او و این که از صفات الهی است، توضیح دهید.
او را با شخصیت های هم نامش در عرصه ی علم، صنعت، هنر و ورزش آشنا کنید.
صدا زدن او با پسوند جان (اعظم جان) یا خانم (اعظم خانم)، به ویژه در حضور دیگران می تواند در علاقه مندی وی به نامش مؤثر باشد.
نسیم مهر /حسین دهنوی
قَالَ امام علی-علیه السلام-:
الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا
دنیا برای حقیقتی دیگر آفریده شده است نه برای خویشتن
نهج البلاغة /محمد تقی جعفری
پسر 7 ساله ای دارم که گمان میکنم بیش فعال است و اختلال در تمرکز دارد. این مشکل راچگونه از بین ببرم؟
خوب است نشانه های بیش فعالی همراه با اختلال در تمرکز را بدانید تا مطمئن شوید که فرزند شما، چنین مشکلی دارد یا نه.
نشانه های این رفتار چنین است: عدم اتمام کار، بی توجهی به سخنان دیگران، حواس پرتی، عدم تمرکز طولانی، خستگی زودرس از کار،تغییر فعالیتهای مورد علاقه، قطع سخنان معلم، عدم رعایت نوبت، دویدن دائم و بالا رفتن از ارتفاعات، و در مواردی، مشکل خوابیدنو ضعف اعتماد به نفس.
این مشکل، درمان قطعی ندارد؛ اما می شود آن را تخفیف داد. با بالا رفتن سن، بیش فعالی از بین می رود و اختلال در تمرکز تخفیفمی یابد.
توجه داشته باشید که در این مشکل، خانوده تقصیری ندارد و مادرزادی است. احتمال ابتلای کودکانی که پدران آنها چنین مشکلیداشته اند، 85 درصد از کودکان دیگر بیشتر است. بیش فعالی همراه با اختلال در تمرکز، ممکن است علل پزشکی (کم خونی، اختلالاتغده ی تیروئید یا مشکلات عصبی) نیز داشته باشد که باید به متخصص مراجعه کرد.
مشاهده شده درکتاب نسیم مهر /حسین دهنوی
بورانی بادمجان
بادمجان متوسط 2 عدد
ماست چکیده یا پر چرب 1 لیوان
سیر 2 حبه
نعنا خشک 1 قاشق چایخوری .
نمک و فلفل سیاه به مقدار لازم
طرز تهیه : بادمجان ها را بشویید و روی پوست بادمجان ها با چاقو چند خط عمیق ایجاد کنید.
بادمجان ها را روی آتش گاز یا ذغال قرار دهید ، این طرف و آن طرف کنید تا زمانی که بادمجان نرم شده و پوست اطراف ان بسوزد سپس بادمجان ها را با آب سرد ابکشی کنید و پوست روی آن را جدا کنید.
بادمجان های پوست گرفته را داخل کاسه ای بریزید و با چنگال خوب له کنید سپس سیر رنده شده ، ماست ، نعنا خشک ، نمک و فلفل را اضافه کنید و خوب مخلوط نمایید ؛ بورانی آماده را چند ساعت داخل یخچال قرار دهید تا خوب سرد شود سپس بهمراه نان سرو کنید.
نکته ها : میتوانید به جای سیر از موسیر خرد شده یا پیاز داغ استفاده کنید ، میزان ماست را میتوانید بنابر سلیقه تان کم و زیاد کنید ، همچنین میتوانید از انواع سبزیجات در بورانی استفاده نمایید.