لینک ثابت
ميلاد با سعادت بانوي كربلا زينب كبري
به محضر امام عصر “عج الله تعالي فرجه شريف”
و به همه شيعيان جهان تبريك عرض مي نماييم .
پيامبر اكرم “صلي الله عليه و آله” در خانه جابر بود . نزد ايشان بادمجان آوردند و ايشان خوردن آغازيد . جابر گفت : اين ، گرم است ؟
فرمود : اي جابر نه ! اين نخستين درختي است كه به خداوند ، ايمان آورد . آن را
بجوشانيد و بپزيد و به روغن بياميزيد و نرم كنيد ؛ چرا كه بر حكمت مي افزايد.ح1515
امام صادق “عليه السلام” بادمجان بخوريد ، زيرا درد را مي برد و خود درد نمي آورد .ح1517
امام صادق“عليه السلام”در فصل خرما چيني، بادمجان را زياد بخوريد ؛ زيرا درمان هر
دردي است . فروغ چهره را افزون مي سازد ، رگ ها را نرم مي كند . به آب كمر مي افزايد .ح1521
امام رضا “عليه السلام” بادمجان در فصل چيدن خرما ، موجب هيچ بيماري اي نيست . ح1522
امام هادي “عليه السلام” خطاب به يكي از مردان خود – براي ما بادمجان فراوان بياوريد ؛
چراكه در هنگام گرما ، گرم و در هنگام سرما ، سرد است . آن در همه اوقات ،
معتدل و در هر حال ، خوب است .ح1523
دانشنامه احاديث پزشكي/ج2/محمدي ري شهري
” وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ” كلمه” يستغفروا” عطف است بر جمله” يؤمنوا". چه چيز مردم را از ايمان و استغفار باز داشته بعد از آنكه هدايت خدا به سويشان آمده است.
” إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ” مگر طلب اينكه سنت جارى در امتهاى نخستين برايشان جارى شود، يعنى همان عذابها كه ايشان را منقرض كرد.
” أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا” منتظر چه هستند؟ منتظر اينكه سنت اولين آنان را بگيرد؟ يا آنكه عذابى در مقابل چشم خود و به عيان مشاهده كنند، كه در چنين صورتى ديگر ايمانشان سودى نميبخشد، چون ايمان بعد از مشاهده عذاب الهى است.55/كهف
مردم در پى به دست آوردن ايمانى كه به دردشان بخورد نيستند، چيزى را كه ميخواهند اين است كه عذاب استيصال بر طبق سنت خدا در امتهاى نخستين بر ايشان نازل گشته هلاكشان سازد، و ايمان نميآورند مگر به شرطى كه عذاب را به چشم خود ببينند، كه آن ايمان هم به درد خور نيست، چون اضطرارى است.
وقتى عذاب ما را ديدند ديگر ايمان آوردنشان سودى به حالشان نداشت و اين عذاب همان سنتى است كه در بندگان او گذشته است. مؤمن/ 85.
اين آيه تجسّم واقعيت كار و زبانحال عمل آنهاست و آن اينكه: مشركان و كفّار به جاى آنكه به خدا ايمان آورند و از گذشته خويش آمرزش بخواهند منتظر آن هستند كه عذاب خدايى بيايد و نابودشان كند و يا عذاب را روبرو بينند و ايمان بياورند كه در آن صورت، ايمان به حالشان نفعى نخواهد بخشيد.
گرچه آيه شريفه در باره كفار مكه نازل شده ، لكن لفظش عام و شامل است تمام امّت پيغمبر “صلي الله عليه و آله”را تا انقراض عالم،
نرم افزار جامع التفاسير شيعه
الكافي – به نقل از زياد قندي- بر امام كاظم (عليه السلام) در آمدم، در حالي كه نزد ايشان ظرف آبي قرار داشت و چند آلوي سياه –كه همان زمان- هنگام چيدنش بود- در آن ديده مي شد.
فرمود:“حررات ، در من بالا گرفته و آلوي تازه حررات را خاموش مي كند و صفرا را فرو مي نشاند.
خشك آن نيز خون را آرام مي كند و دردهاي بي درمان را از تن بيرون مي كشد .
امّا از آن زياد مخور كه ، سرانجام در مفصل هايت ، بادهايي بر جاي مي نهد.
دانشنامه احاديث پزشكي،ح1499و1500
شادي و شادماني، دوري از افسردگي روحي، خمودي و خشونت اخلاقي و پژمردگي رواني را به همراه دارد اما در حد تعادل و به دور از افراط و تفريط مطلوب خواهد بود.
خنده اي که به صورت فرياد و با جلوه اي پرصدا باشد، افزون بر آثار زيانبار اجتماعي، در آموزه هاي آسماني نيز مطرود و ناپسند دانسته شده است .زيرا همراه با نوعي غفلت زيانبار و فراموشي ظلمت آور خواهد بود و انسان را دلداده خوشي هاي زودگذر دنيا و شيفته لذات بي مقدار مي نماياند.
سخن بیهوده گفتن یعنى تكلّم درباره چیزى كه نه فایده دنیوى دارد و نه سود اخروى . و پر گوئى و هرزه گوئى اعمّ از آن است . زیرا زیاده سخن گفتن شامل سخن بى فایده و سخن بیش از قدر حاجت نیز مى شود.
كسى كه مى تواند با یک كلمه مقصود خود را بگوید: اگر دو كلمه بگوید كلمه دوم زیادى است ، یعنى زیاده بر نیاز است ، و شكّى نیست كه سخنان بى فایده گفتن مذموم است اگرچه گناه و حرام نباشد.
ضد بیهوده گویى و زیاده و هرزه گویى خاموشى است یا سخنان سودمند گفتن خواه مربوط به دین باشد یا دنیا.
و در خصوص ترك سخنان بیهوده و زائد اخبارى وارد شده چنانكه از پیغمبر اكرم(صلى اللّه علیه و آله و سلم) روایت است:
” قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ” مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ الْمَرْءِ تَرْكُهُ الْكَلَامَ فِيمَا لَا يَعْنِيه”
رسول خدا صلي الله عليه و آله
مسلمان خوب كسى است كه از هر سخنى كه به كارش نيايد لب فرو بندد”
” امالى شيخ مفيد-ترجمه استادولى، متن، ص: 47 . نرم افزار گنجينه روايات نور”
سخنان بیهوده مگو، كه زائد است و از وِزر و آفت آن در امان نیستى و سخنان سودمند نیز مگو مگر آنكه بجا باشد، زیرا بسا هست كه كسى در امر مفیدى سخن مى گوید امّا نابجا و در غیر موقع آن و آنگاه به رنج مى افتد.
وَ الَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ كِرَامًا.72 فرقان
و آنان كه به دروغ گواهى نمىدهند و در مجالس دروغ و غنا و فحش و غيره حضور نمي يابند، و چون به لغو و بيهودهاى عبور كنند بىاعتنا و بزرگوارانه مىگذرند.
:” وَ الَّذِينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ” اگر مراد از زور، دروغ باشد، تقدير كلام چنين مي شود كه: بندگان رحمان آنهايى هستند كه شهادت به زور نمي دهند،
و اگر مراد از زور لهو باطل از قبيل غناء و امثال آن باشد، معنايش اين است كه: بندگان رحمان كسانى هستند كه درمجالس باطل حاضر نميشوند. از ميان اين دو احتمال، ذيل آيه با احتمال دومى مناسبتر است.
لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ در مجالس گناه و هرزگى و باطل حاضر نمىشوند، و بعضى گويند كه مقصود از (زور) غنا و خوانندگى است. و اين قول از دو سيّد بزرگوار، امام باقر و صادق عليهما السّلام روايت شده است.
وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً”
- كلمه” لغو” به معناى هر عمل و گفتارى است كه مورد اعتنا نباشد، و هيچ فايدهاى كه غرض عقلا بر آن تعلق گيرد نداشته باشد، و به طورى كه گفته اند: شامل تمامى گناهان مىشود. و مراد از” مرور به لغو” گذر كردن به اهل لغو است در حالى كه سر گرم لغو باشند.
و معناى آيه اين است كه: بندگان رحمان چون به اهل لغو مي گذرند و آنان را سرگرم لغو مي بينند، از ايشان روى مىگردانند، و خود را پاكتر و منزهتر از آن مىدانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينى كنند.
************
لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فىِ أَيْمَانِكُمْ وَ لَاكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الْأَيْمَانَ…مائده/89
خداوند شما را به خاطر (شكستن) سوگندهاى لغو و بي قصدتان مؤاخذه نمىكند، و لكن شما را به خاطر (شكستن) سوگندهايى كه با اراده جدى خورده ايد مؤ اخذه مي كند…
اين آيه دو مطلب را بيان مىكند :
يكى سوگند بدون قصد مثل و اللَّه و با للّه گفتن كه بعضىها آن را تكيه كلام مىكنند و آن عقوبت و مؤاخذه ندارد . گر چه كار خوبى نيست ايضا سوگندهايى كه مطابق شرع نيست مثل اينكه كسى سوگند بخورد كه نخوابد و … سوگندهايى كه در شأن نزول آمده از اين قبيل بوده است و شكستن آنها ضرر نداشته است، نه اينكه سوگند بدون قصد بوده باشد .
ديگرى سوگندى كه از روى قصد بوده و انسان بخواهد با آن تكليفى براى خود بوجود آورد مثل اينكه سوگند مىخورد مرتب در نماز جماعت شركت كند يا مثلا سيگار نكشد، آن در صورت شكستن كفاره دارد بدين طريق:
وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ يعنى مؤاخذه ميكند با آن قصد و نيتى كه سوگند را با آن مربوط كردهايد (سوگند با قصد). البته اين مؤاخذه درصورت شكستن سوگند است مگر آنكه كفاره بدهد و يا كفاره همان مؤاخذه است .
خداوند شما را به خاطر سوگندهاى بيهوده و لغوتان مؤاخذه نمىكند، و لكن شما را به خاطر آنچه دلهايتان كسب كرده (قصد سوگند حقيقى داشته) مؤاخذه مىكند، و خداوند بسيار آمرزنده و بردبار است.
سوگندها را به دو قسم تقسيم ميكند:
سوگند مورد عفو و سوگند مورد مؤاخذه.
سوگند عفو آنست كه از روى عدم تفكر باشد و انسان از روى تصميم و ايجاد وظيفه بر آن تكيه نكند .
مانند : كلمه و اللَّه و باللّه كه ورد زبان بسيارى از انسانها است در تفسير برهان از حضرت صادق- صلوات اللَّه عليه- نقل شده: سوگند عفو آنست كه شخص لا و اللَّه و بلى و اللَّه بگويد بىآنكه بر چيزى تصميم بگيرد.
قسم دوم سوگندهايى است كه از روى قصد باشد مانند كسى كه به دروغ قسم مىخورد تا مال كسى را انكار كند و يا سوگند مىخورد كه سيگار نكشد و يا هر شب با وضو بخوابد مراد از «بما كسبت قلوبكم» همين است يعنى خدا شما را با آن تصميم و نظر كه از سوگند داريد مؤاخذه مىكند اگر سوگند شرعى باشد در صورت مخالفت و اگر سوگند خيانت باشد براى سوگند و خيانت مورد مؤاخذه خواهيد بود.
منظور از «سوگند لغو» چيست چهار قول گفته شده است.
1- مراد سوگندهايى است كه مردم روى عادت و بدون توجه به اينكه سوگند ميخورند بزبان ميرانند مانند كلمات: و اللَّه، نه و اللَّه و همين معنا از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل شده است و قول شافعى نيز همين است.
2- مقصود اينست كه كسى به گمان و پندار اينكه سخن او راست است سوگند بخورد و بعد، بفهمد كه آنچه گفته و به صحت آن سوگند خورده، دروغ بوده است چنين شخصى بر اين سوگند دروغين خود عقاب نميشود كفارهاى بر او نيست و سوگند لغو همين است .(مجاهد قتاده و جمعى ديگر) و ابو حنيفه و يارانش همين قول را پذيرفتهاند.
3- مقصود، سوگند كسى است كه از روى ناراحتى و غضب قسم ياد كرد كه در اين صورت خداوند بر شكستن و مخالفت اين قسم را مواخذه نميكند (ابن عباس- طاووس و سعيد بن جبير)» ولى سعيد بن جبير در اين صورت كفاره را لازم ميداند.
4- مسروق معتقد است كه هر سوگندى كه لازم الوفا: نباشد «سوگند لغو» و كفاره بر آن واجب نيست.
وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ …- (ولى بآنچه دلهايتان كسب كرده بازخواست ميكند).
مقصود از اينكه قلب و دل شما كسب كرده، همان نيت و تصميم است و در اين جا حذفى شده كه «من ايمانكم» از سوگندهايتان است.
وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ … خدا آمرزنده است و گناهان را مىپوشد و مىبخشد و حليم است كه در عقوبت شتاب و تعجيل نميكند.
**************
يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَ لَا تَأْثِيم. 23طور
در آنجا جام (شراب) را كه در (آشاميدن) آن لغوگويى و گناهى نيست (به شوخى و محبت) از دست هم مىستانند.
«لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ»
كه در اثر نوشيدن اين شراب كارهاى زشت از آنان سر نميزند.
زيرا لغو به معنى كارهاى باطل است، و نيز كارهايى گناه باشد انجام نميدهند، همانگونه كه در دنيا به هنگام شراب خوردن مرتكب ميشوند، و تأثيم از ماده اثم، يعنى اين جام شراب آنان را صاحب گناه نخواهد ساخت.
از مجاهد نقل شده است يعنى: به خاطر نوشيدن اين شراب به يكديگر دشنام نخواهند داد، و نيز يكديگر را به گناه وادار نميكنند.
**************
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَ لَا تَأْثِيمًا .25واقعه
در آن بهشتها هرگز سخنى لغو و گناهآور نمي شنوند.
در بهشت كسى لغو و تاثيم از ديگرى نمي شنود، و كسى نيست كه ايشان را به سخنى مخاطب سازد كه فايدهاى بر آن مترتب نباشد، و كسى نيست كه ايشان را به گناهى نسبت دهد، چون در بهشت گناهى نيست.
بعضى از مفسرين كلمه تاثيم را تفسير كرده اند به دروغ.
إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا.26
مگر سخن سلام (عليك) سلام (عليك)” إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً” كلمه” سلاما” تكرار آن صرفا براى تاكيد وقوع آن است.
و معناى آيه اين است كه: اهل بهشت لغو و تاثيمى نمىشنوند، مگر سخنى كه سلام است و سلام.
ليكن ميشنوند قولى را كه سلام گفتن به يكديگر است، يا نمىشنوند مگر سلام دادن را، تكرار آن براى تداوم مىباشد. يعنى سلام بعد از سلام.
مراد از سلام، سلامت بودن است از هر ناملائمى، يا خدا تو را سلامت كند.
**************
لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَ لهَُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا .مريم/62
در آنجا جز سلام و درود (از فرشتگان و از يكديگر) هرگز كلامى لغو و باطل نمي شنوند و براى آنها در آنجا روزيشان بامداد و شبانگاه (مهيّا) است.
همانطور كه در اين آيه بيان فرموده يكى از خصوصي ترين صفات بهشت آن است كه در آن لغوى شنيده نمىشود، و خداى تعالى به اين نعمت در چند جا منت نهاده .
و كلمه” سلام” قريب المعناى با امن است .
و خلاصه اش اين بود كه وقتى به كسى مىگويى تو از من در امانى معنايش اين است كه از من حركت و سخنى كه ناراحتت كند نخواهى ديد،
ولى وقتى به كسى مىگويى سلام من بر تو باد، معنايش اين است كه نه تنها چيزى كه ناراحتت كند نمىبينى، بلكه هر چه ميبينى چيزى خواهد بود كه ناراحتت نمي كند،
و اهل بهشت اين سلام را از ملائكه و از رفقاى بهشتى خود مىشنوند، هم چنان كه خداى تعالى از ملائكه حكايت كرده كه ميگويند” سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ”
سخن زايد و بي فايدهاى در بهشت نمي شنوند و اين هشدارى است بر اين كه دورى از لغو امر واجبى است، زيرا خداوند خانه بهشت را كه جز سلام كردن اهل بهشت به يكديگر و يا سلام دادن فرشتگان بر آنان، تكليفى ديگر وجود ندارد، از لغو منزّه ساخته، يعنى بر فرض اگر سلام كردن هم لغو باشد جز آن را در بهشت نمىشنوند.
إِلَّا سَلاماً در آن بهشت هرگز سخن لغوى نشنوند بلكه همه گفتارشان سلام است.
آنها هرگز در آنجا سخن لغو و بيهودهاى نمي شنوند” (لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً).
نه دروغى، نه دشنامى، نه تهمتى نه زخم زبانى، نه سخريهاى و نه حتى سخن بيهودهاى.
” تنها چيزى كه در آنجا مرتبا به گوش مىخورد سلام است” (إِلَّا سَلاماً).
سلام به معنى وسيع كلمه كه دلالت بر سلامت روح و فكر و زبان و رفتار و كردار بهشتيان دارد.
سلامى كه آن محيط را، بهشتى كرده و هر گونه اذيت و ايذاء از آن برچيده شده است.
سلامى كه نشانه يك محيط امن و امان، يك محيط مملو از صفا و صميميت و پاكى و تقوا و صلح و آرامش است.
نرم افزار جامع التفاسير شيعه
امام صادق"عليه السلام": ايستاده آشاميدن آب در روز ، غذا را گوارا مي سازد و ايستاده آشاميدن آب در شب ، زرداب مي آورد . ح1426
پيامبر"صلي الله عليه و آله": به گاه آشاميدن ، در ظرف نمي دميد و چون مي خواست نفس بكشد ، ظرف را از دهان خود دور مي كرد تا نفس بكشد و از دميدن در آشاميدني ، نهي مي فرمود . ح1431
پيامبر خدا"صلي الله عليه و آله” اگر كسي از شما خواست آب بخورد ، جرعه جرعه بنوشد و يكسره سر نكشد؛ چرا كه درد جگر ، از سر كشيدن يكباره بر مي خيزد . ح1435
امام رضا ” عليه السلام” هر كس مي خواهد ، معده اش او را آزار ندهد ، بر روي غذاآب نخورد تا هنگامي كه غذا خوردن را به پايان مي برد .
هر كس چنين كند ، بدنش به رطوبت مي گرايد ، معده اش ضعيف مي شود و رگ هايش نيروي غذا را به خود نمي گيرند ؛ زيرا اگر پشت سر هم روي غذا آب ريخته شود ، آن غذا در معده اش نارس و بد گوارش مي گردد. ح1440
امام رضا “عليه السلام” آشاميدن آب سرد ، پس از خوردن چيز گرم و پس از خوردن شيريني ، دندان ها را از بين مي برد. ح1451
امام صادق “عليه السلام” كمتر آب بنوش ، چرا كه هر دردي را به سوي خود مي كشد . از درمان نيز تا هنگامي كه بدنت تاب درد را دارد ،بپرهيز . ح1455
دانشنامه احاديث پزشكي/ج2/محمدي ري شهري
در آنچه خدا به تو عطا كرده از مال دنيا، خانه آخرت را بطلب، و با آن آخرت خود را تعمير كن.
همانطورى كه خداوند در باره تو تفضل كرده است، تو هم در باره مردم تفضل كن.
وَ ابْتَغِ فِيمَا ءَاتَئكَ اللَّهُ الدَّارَ الاَْخِرَةَ وَ لَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ أَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لَا تَبْغِ الْفَسَادَ فىِ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يحُِبُّ الْمُفْسِدِين. قصص/77
و در آنچه خداوند به تو داده خانه آخرت را بطلب، و سهم خود را از (عمر و مال) دنيا فراموش مكن (و تحصيل آخرت كن) و (به ديگران) نيكى كن همانگونه كه خدا به تو نيكى كرده، و در روى زمين در جستجوى فساد مباش، زيرا خداوند فسادانگيزان را دوست ندارد.
” وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا” يعنى آن مقدار رزقى را كه خدا برايت مقدر كرده ترك مكن، (و آن را براى بعد از خودت به جاى مگذار)، بلكه در آن براى آخرت عمل كن، چون حقيقت بهره و نصيب هر كس از دنيا همان چيزى است كه براى آخرت انجام داده باشد، چون آن چيزى كه برايش ميماند همان عمل است.
بعضى از مفسرين، جمله مورد بحث را چنين معنا كردهاند كه:
فراموش مكن اين معنا را كه نصيب تو از مال دنيايى- كه به تو روى آورده- مقدار بسيار اندكى است، و آن همان مقدارى است كه ميپوشى و مينوشى و ميخورى، بقيه اش زيادى است، كه براى غير از خودت باقى ميگذارى، پس از آنچه به تو داده اند به قدر كفايت بردار، و باقى را احسان كن،
از امام على (عليه السلام) نيز روايت شده است كه: تندرستى و قوت و آسايش و جوانى و نشاط و بي نيازى خود را از ياد مبر و بوسيله آنها در راه آخرت كوشش كن.
پنج موعظه مهم و خواندنى و شنيدنى به قارون داده شد كه از نظرمان مىگذرد.
موعظه يكم: قارون بقدرى مغرور و فريفته ثروت و مزخرفات دنيوى شده بود كه از فرط فرح و خوشحالى نميتوانست آرام باشد. خوشحالى و غرور او بجائى رسيده بود كه قومش او را از آن همه غرور و فرحمندىهاى غلط، ملامت و سرزنش مي كردند (إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ): اينقدر به مال دنيا مغرور و فرحمند مباش! زيرا اگر اينگونه غرورها هيچ خوف و خطرى نداشتند .
همين بس كه خداى عليم اينگونه فرحمندها را دوست ندارد.
موعظه دوم: قوم قارون به وى مىگفتند: از اين اموال و ثروتى كه خدا به تو عطا كرده زاد و توشهاى براى عالم آخرت خويشتن انتخاب كن. و به اين چند صباح دنيوى مغرور و از خدا غافل مباش!
موعظه سوم: اى قارون! مبادا بهره و نصيب خويشتن را از اين جهان ناپايدار براى عالم آخرت خويشتن فراموش نمائى! مبادا اين ثروت بىشمار را از دست بدهى و خويشتن را مستوجب دوزخ نمائى (وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا)
موعظه چهارم: اى قارون! هيچ مىدانى كه چرا خداوند مهربان به تو احسان نموده است. اگر نمىدانى بشنو تا برايت بگوئيم. خدا به تو احسان نموده و ثروت عطا كرده است تا تو نيز به بندگان خدا احسان و بذل و بخشش نمائى. پس: به خود مغرور مباش و همانگونه كه خدا به تو احسان كرده تو نيز به بندگان خدا احسان نما وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ- إِلَيْكَ)
موعظه پنجم: اى قارون! مبادا اين مال و منال دنيوى تو را اغفال نمايد و در زمين، شروع به فتنه و فساد كنى. زيرا هر شخص مفسد و مفسده جوئى در اين جهان بدست نابودى و عذاب سپرده شده و خواهد شد.
و از همه خطرناكتر اين است كه خدا افراد مفسد و فتنه انگيز را دوست ندارد. و شقى و بدبخت آن كسى است كه خدا او را دوست نداشته باشد “وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ”
نرم افزار جامع التفاسير شيعه
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله :
بر شما باد ميوه در هنگام روي كردنش ،چرا كه در اين هنگام، مايه :
سلامت تن و از ميان رفتن اندوه است.
آن را در هنگام پشت كردن واگذاريد؛كه دراين هنگام ، دردي براي تن است.
دانشنامه احاديث پزشكي،ج2،ح1411