لینک ثابت
طلاب باید حداقل یک زبان زنده دنیا را فرا گیرند
به مناسبت شروع حوزه درسى ما و ساير حوزههاى علميه، مطالبى پيرامون حوزهها، عرض مى كنم. هر چه اهميت دين در دنيا بيشتر مىشود، اهميت حوزهها هم بيشتر مىشود، امروز متفكران و متخصّصين مسائل اجتماعى و سياسيون و بسيارى از تودههاى مردم، توجه مخصوصى به دين پيدا نمودهاند. اين توجه به دنباله حادثهاى كه در دو دهه اخير به وجود آمد، يعنى پيروزى دين اسلام و تشكيل نظام اسلامى، پيدا شده است و لذا مطالعات بر روى دين امروزه جداى از جنبه سياسى دين نيست و موضع گيرىها هم بر همين اساس است. تشكيل سمينارهاى تخصصى و علمى دراطراف دنيا براى بررسى اين پديده، اهميت قضيه را نشان مى دهد. مركز اين توجهات، دين اسلام و به ويژه جمهورى اسلامى است. لذا امروز ما بايد در رفتارهاى
علمى خود يك حركت تازهاى را شروع كنيم. امروز روزى نيست كه به نام دين بتوانيم سخنى را بگوئيم يا هدفى را ترسيم كنيم كه سست باشد و نتوانيم آن را از معارف اسلامى استخراج كنيم. مركز اين توجهات علمى، حوزههاى علميه هستند. البته اين به آن معنا نيست كه ديگران، در مسائل دينى نبايد تفكر كنند و حق ندارند بحث كنند. بلكه مراد اين است كه براى اين تحقيق ابزار و وسائل در غير حوزههاى علميه وجود ندارد و جاى غور علمى در مسائل دينى در حد تخصص حوزههاى علميه است. همان گونه كه براى پزشك شدن بايد به دانشكده پزشكى رفت. اهميت حوزههاى علميه فقط در تبليغ دين نيست. گر چه اين رشته از وظائف مهم حوزهها است ولى از اين مهم تر آموزش علمى و فنى معارف اسلامى است. حال، در اين زمينه چه مباحثى را بايد اصل دانست؟ ريشههاى اصلى در حوزهها، فقه و كلام و فلسفه است. فقه ستون فقرات حوزهها و علم كلام از پايههاى مهم حوزه علميه و فلسفه هم از لوازم حتمى است. البته در كنار اينها، علوم ديگرى هم بايد باشد. مثل تفسير، حديث، رجال و غيره كه مقدمات فهم كتاب و سنت است، و علم اصول كه در كنار فقه، به عنوان مقدمه آن حتما لازم است. علاوه بر اينها، با فنون تبليغ دين بايد آشنا شد. امروز تبليغ، يك رشته علمى است. ما روشهاى سنتى براى تبليغ داريم لكن كافى نيست، كارگردانان حوزه علميه بايد با برنامهريزى، بخشى از مباحث علم ارتباطات را كه مورد نياز تبليغى است، در اختيار طلاب قرار دهند. آشنائى با زبان هم، لازم است. يك زبان زنده دنيا را حداقل بايد طلاب فرا گيرند. آشنائى با جريانهاى فكرى جهان نيز، در حوزهها لازم و ضرورى است. اگر بخواهيم صحيح تبليغ كنيم و نظريات دينى را تبيين نمائيم و از معارف اسلامى دفاع كنيم، حتما بايد با حرفهاى تازه جهان و جريانهاى فكرى، آشنا بود. بحث معنويت و قداست هم يك بحث مهمى است. فرق اصلى ما با ساير كسانى كه داعيههائى دارند همين هدف مقدس است. ما براى دين خدا و اعتلاى كلمةاللّه، بايد تلاش كنيم و همه فعاليتهاى ما بايد در همين راستا باشد. اين مسأله، چيزى است كه مى تواند ما را موفق نموده و سخن ما را دلنشين و جذاب كند.
گزيده اي از بيانات مقام معظم رهبري در درس خارج خود
امام علي عليهالسلام
إيّاكَ والظُّلمَ ؛ فَمَن ظَلَمَ كَرُهَت أيّامُهُ .
زنهار از ستمگرى ؛ كه هر كسى ستم كرد ، روزگارش ناگوار شد .
غرر الحكم : 2638 منتخب ميزان الحكمة : 350
مَن ظَلَمَ قُصِمَ عُمرُهُ .
هر كه ستم كند ، (كمر) عمرش شكسته شود .
غرر الحكم : 7940 منتخب ميزان الحكمة : 350
راكِبُ الظُّلمِ يَكبُو بهِ مَركَبُهُ .
كسى كه بر مركب ستم سوار شود ، مركبش او را به سر بر زمين كوبد .
غرر الحكم : 5391 منتخب ميزان الحكمة : 350
آيت الله مجتهدي تهراني “رحمه الله عليه” در باب قسم سوم مي فرمودند :
طلابي كه در درس وبحث واستعداد و حافظه مانند قسم اول هستند، يعني دردرس خواندن بسيارجدّي وبسيارقوي هستند ، ولي رگ مقدسي ندارند.
اين گونه طلاب به درجه عاليه هم مي رسند، ازآنها فقهاء ومدرسين ومجتهدين هم ديده مي شود .
ولي چون رگ مقدسي ندارند، لذا دراين جاده اي كه همه طلاب براي خدمت به اسلام واهل بيت پيامبرصلي الله عليه وآله باهم مسابقه مي دهند ،آن ها لنگ لنگان پيش مي آيند.
فقط درس مي دهند و مي روند
درسركلاس درس ،شاگردان خود را
با احاديث وروايات اهل بيت عليهم السلام آشنا نمي كنند
آن ها را نصيحت وپند واندرز نمي دهند.
كلاس اخلاق ندارند.
اگردقت به حالات ورفتار آن ها بكنيد،متوجه مي شويد كه چندان مقيّد به مستحبات ونوافل نماز هاي واجب ،تعقيبات نماز و شركت درمراسم عزاداري و شهادت ها وغيره نيستند .درترك مكروهات سعي وتلاش كمتري ازآن ها ديده مي شود.
آداب الطلاب، سلسله مباحث حوزوي ، ج1،ض270-265
وجود مقدس فاطمه زهرا“سلام الله عليها” هم در زندگي فردي و هم در زندگي اجتماعي و سياسي پيامبر“صلي الله عليه و آله” و امام علي“عليه السلام” نقش داشت .
پيامبر“صلي الله عليه و آله”در زماني مبعوث شد ، كه فضاي جامعة جزيره العرب را بت پرستي و حاكميت فرهنگ جاهليت فرا گرفته بود .
از سوي ديگر مردم جزيره العرب با پيام صلح و آزادي پيامبر مخالف بوده و نسبت به ساحت مقدس او اهانت مي كردند.
فاطمه زهرا نه تنها در محيط خانه به پدر آرامش مي داد، كه در زندگي اجتماعي و سياسي او و در انجام رسالت الهي نقش بنيادي داشت و مشاوري امين براي رسول خدا بود و پرستاري پيامبر در جنگ را نيز بر عهده داشت.
كنية امّ ابيها گرچه علاقه و جايگاه فاطمه زهرا“سلام الله عليها” نزد پيامبر“صلي الله عليه و آله”را مي رساند، ولي حكايت از نقش بنيادي فاطمه زهرا“سلام الله عليها” در زندگي حضرت دارد.
از سوي ديگر دشمنان تصور مي كردند كه محمد بن عبدالله ابتر بوده و نسل او قطع خواهد شد، ولي غا فل از اين كه وجود مقدس زهرا“سلام الله عليها” ياد و خاطرة پيامبر“صلي الله عليه و آله” را در تاريخ جاودانه نمود: إنّا اعطيناك الكوثر. فصلّ لربّك وانحر. انّ شانك هو الابتر
مصطفي را وعده داد الطاف حق ، گر بميري تو، نميرد اين سبق
رونقت را روز روز افزون كنم ، نام تو بر زرّ و بر نقره زنم
فاطمه زهرا“سلام الله عليها” در زندگي امام علي"عليه السلام” نيز نقش بنيادي داشت.
تأثير گذاري يك زن در زندگي شوهر آن گاه ظهور مي كند كه زن براي شوهر خود احترام قايل بوده، تقاضاي غير منطقي از شوهر نداشته و فرزندان صالح تحويل جامعه دهد.
از سوي ديگر از حقوق سياسي و اجتماعي شوهر دفاع نموده و تا آخرين لحظة زندگي همراه شوهر باشد.
وصيت نامة سياسي و الهي ،
رويكرد سياسي حضرت زهرا “سلام الله عليها” را در طول تاريخ مشخص مي كند.
زيرا او با اين وصيت اعلام نمود كه خلفا حق علي “عليه السلام” را غصب نموده و نسبت به فاطمه زهرا“سلام الله عليها” نيز ستم روا داشته شده اند.
از سوي ديگر مخفي بودن قبر دختر پيامبر خدا حكايت از آن داردكه فاطمه زهرا“سلام الله عليها” در صدد بوده است كه افكار عمومي آينده جهان اسلام را نسبت به حقانيت امام علي“عليه السلام” و خاندان پيامبر جلب نموده و اين پرسش را به وجود آورد كه چرا قبر دخت پيامبر اسلام ـ با آن عظمت ـ مخفي باشد؟
نرم افزار پنج تن آل عبا
جامع ترين نرم افزار پيرامون پنج تن آل عبا
موسسه احرار انديشه
آيت الله مجتهدي تهراني “رحمه الله عليه” مي فرمودند :
قسم دوم از اقسام طلاب ، طلّابي اند كه از قسم اول تعدادشان بيشتر است ، رگ مقدسي ،رگ عوامي و رگ توسل را دارند ، ولي استعداد و هوش و حافظه قسم اول را ندارند .
دلشان مي خواهد كه در درس ها موفق باشند ، ولي با اين وجود در حفظ مطالب و امتحانات قوي نيستند ، سعي مي كنند ، ولي نمي توانند ، گرچه استعدادشان قابل توجه نيست به نحوي كه بعدها نمي توانند مدرّس كفايه يا رسائل و مكاسب شوند ، ولي چون سه رگ مقدسي ، عوامي و توسل را دارند به طريقي ديگر به اسلام خدمت مي كنند .
مثلا خطيب و منبرخوبي خواهند داشت و از طريقه موعظه و منبر و سخنراني ها ، مردم را به مسائل شرعي و وظايف ديني و اجتماعي خود آشنا مي كنند و چنين كساني مورد رحمت رسول خدا صلي الله عليه و آله هستند؛
چرا كه آن حضرت فرمودند :خدايا جانشينان مرا مورد رحمت خود قرار بده و اين جمله را سه بار فرمودند .
پرسيدند: اي پيامبر خدا ، جانشينان شما چه كساني هستند ؟
فرمودند: آنان كه حديث و سنت مرا تبليغ نموده و آن را به امتم مي آموزند .
يا امام جماعت جايي مي شوند و بعد از نماز مردم را نصيحت و ارشاد مي كنند و مردم در اطرف آنها جمع مي شوند و مسائل خود را از او مي پرسند و يا اينكه اهل تاليف و تصنيف و ترجمه مي شوند و با چاپ كتابهاي سودمند مردم را نسبت به وظايف خود بيدار مي كنند .
چون هدف اين گونه طلّاب ، خدا و دين است ، ان شاءالله هم آخرت آنها محفوظ است و هم معاش دنيوي آنها.
رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره معاش كساني كه در راه آموختن دين خدا بكوشند مي فرمايد : هر كس در راه آموختن و فهميدن دين خدا بكوشد ، خداوند تقاضا و روزي اورا از جايي كه گمانش را نمي برد تامين مي كند .
و بر عكس هر كس علم و دانش را براي خدا طلب نكند يا هدفش دنيا باشد بركت از رزق و روزي او مي رود .
آيت الله مجتهدي تهراني “رحمه الله عليه” مي فرمودند : همواره توصيه من به شما طلبه هاي محترم اين است كه از اول براي خدا بياييد حوزه علميه، براي رضاي پروردگار درس بخوانيد ، نه اينكه بيايي در مدرسه درس بخواني كه عالم مشهوري بشوي يا براي جلب توجه مردم در اين رشته قدم برداري ، اگر خداي نكرده چنين تصميمي داري ، نييّتت را اصلاح كن ، اگر اصلاح نمي كني بايد بداني از اهل جهنم هستي .
پس اگر ديدي با وجود اينكه براي درس و مباحثه و شركت در امتحانات بسيار تلاش مي كني ، ولي به قول معروف شاگرد ممتاز نيستي و مي داني در آينده جز فقهاي درجه اوّلو مراجع تقليد نخواهي شد ، نااميد مباش
همه كه نبايد مثلاً مرجع تقليد باشند ، چه بسا بعدها با منبرهايت در گوشه و كنار اين مملكت ، كاري از تو ساخته باشد كه از عهده آن مرجع بزرگوار بر نيايد ، زيرا اشتغالات مرجعيت و استفناءات و رجوع انبوه مردم و غيره اجازه اين گونه امور را به آن ها نمي دهد و آنها مثل تو آزاد نيستند كه همه جا بروند .
و بدان كه همه ما ان شاءالله سرباز امام زمان عج الله تعالي فرجه شريف هستيم و براي آن حضرت ، مدرك و تحصيلات و شهرت و غيره اهميت ندارد .
اما م عليه السلام اموري از قبيل اخلاص را مي خواهد ، اگر كسي بهترين و بزرگترين اعمال را انجام دهد ولي اخلاص نداشته باشد ، از او پذيرفته نيست.
بايد از اولين روزي كه صرف ساده مي خواني ، از روي اخلاص باشد ،
براي خدا بخوان و براي خدمت به امام زمان عج الله تعالي فرجه شريف بخوان
و اين حالت را تا آخر عمر حفظ كن .
آداب الطلاب، سلسله مباحث حوزوي ، ج1،ض268-265
آيت الله مجتهدي تهراني “رحمه الله عليه” مي فرمودند:
طلاب بر پنج قسم مي باشند:
قسم اول: طلبه هايي كه داراي چهار خصلت هستند:
خصلت اول :
در درس خواندن بسيار جدّي مي باشند ، به طوري كه هيچ چيزي را مقدم بر درس و بحث و مطالعه نمي كنند.
و چنان در اين راه مصمّم و عاشقانه پيش مي روند كه مانند مرحوم آيت الله العظمي بروجردي كه مي فرمودند: وقتي كه ما مطالعه مي كرديم ، چنان مشغول بوديم كه وقتي كه سر بلند مي كرديم ، متوجه مي شديم كه سپيده صبح زده است ، در حالي كه تمام شب را به مطالعه پرداخته ايم و متوجه نبوديم .
طلّابي كه در درس خواندن ، سعي و تلاش زيادي نكنند ، به جايي نمي رسند .
پيامبر اكرم “صلي الله عليه و آله” فرموده اند :هر كس براي طلب علم و دانش از خانه اش خارج شود ،هفتاد هزار فرشته او را همراهي نموده و براي او طلب آمرزش مي كنند .
خصلت دوم:
رگ مومني و مقدسي دارند ، يعني علم و دانش آنها، مانع از تلاوت قرآن ، خواندن د عاهاي مفاتيح الجنان ، خواندن نمازهاي مستحبي ، داشتن تقوي و پرهيز از معصيت و گرفتن روزه هاي مستحبي مثل رجب و شعبان نيست .
امير مومنان “عليه السلام” در وصف مومنان مي فرمايند: همواره اعمال صالح و نيك انجام مي دهد با اين وجود از خداوند ترسان است .
خصلت سوم:
رگ عوامي دارند ، يعني مانند عوام به زيارت امام زاده ها و علماء بزرگ مي روند و هنگام ورود يا زيارت ائمه اطهار “عليهم السلام"مانند مردم بر در و ديوار و ضريح مقدس بوسه مي زنند و هنگام شنيدن نام پيامبر با صداي رسا ضلوات مي فرستند و هيچ گاه علم و دانش و لباس و مدرك در آنه اثر نمي كند و آنها را مغرور و متكبر نمي سازد .
خصلت چهارم:
رگ توسل به اهل بيت “عليهم السلام”دارند .يعني در ايّام شهادت ها و مراسم سينه زني و روضه خواني ها شركت مي كنند و توسل به خاندان پيامبر اسلام “صلي الله عليه و آله “ را جزء متن كارشان قرار مي دهند و همواره با مطالعه زندگينامه بزرگواران سعي بر تقليد و الگوبرداري از زندگي آنها را دارند .
طلّابي كه هر چهار قسم داشته باشند ،
نوعا افرادي موفق و با اخلاص و خدمتگزار و
از ناحيه خداوند و اهل بيت “عليهم السلام”توفيقاتي به آنها داده مي شود .
زيرا آنها با تمام توان در خط خدا و اهل بيت ” عليهم السلام “هستند و علماء بزرگ ، محققين ، مدرسين و صاحبان تاليفات و مراجع تقليد همه از اين افراد هستند .
آداب الطلّاب، سلسله مباحث حوزوي ،ج1،ص265-260
پيامبر اكرم “صلي الله عليه و آله” بر شما باد شنبليله، هر چند همسنگ طلا فروخته شود .ح1666
پيامبر اكرم “صلي الله عليه و آله” به شنبليله درمان بجوييد ، اگر امّت من مي دانستند كه شنبليله برايشان چه سودهايي دارد ، با آن درمان مي كردند . هرچند همسنگ آن ، طلا مي دادند.ح1667
امام كاظم“عليه السلام” براي درمان باد شابكه و حامّ وسردي اي كه مفاصل را در بر مي گيرد .
يك مشت شنبليله و يك مشت انجير خشك بر مي داري و در آب مي خيساني و در ديگي تميز مي پزي ، سپس آن را از صافي مي گذارني و آن گاه سرد مي كني و يك روز در ميان از آن مي خوري و اين كار را تا هنگامي كه يك كاسه پر مصرف شود ، ادامه مي دهي .ح1668
“علامه مجلسي در شرح اين حديث ، چنين آورده است: گويا مقصود از “شابكه”بادي است كه ميان پوست و گوشت ، رخ مي دهد و آنها را به هم پيوند مي زند ، يا مقصود بادي است همانند قولنج كه در پشت و جاهاي ديگر رخ مي نمايد و در نتيجه انسان نمي تواند حركت كند .
و براي واژه “حام” معنايي سراغ نداريم .شايد هم مقصود از آن بادي است كه پيوسته در بدن شخص جاي گرفته باشد .
دانش نامه احاديث پزشكي ،ج2
محمدي ري شهري
آيت آلله مجتهدي تهراني رحمه الله عليه مي فرمودند كه :
رسول خدا «صلي الله عليه و آله » فرمود به اصحاب خود آيا به شما خبر دهم از چيزى كه اگر عمل كنيد شيطان باندازه مشرق تا مغرب از شما دور شود؟
عرض كردند چرا يا رسول اللَّه، فرمود:
روزه گرفتن روي شيطان را سياه كند
و صدقه دادن پشت اورا مي شكند
و دوست داشتن به خاطر خدا و مواظبت بر انجام عمل صالح
ريشه او را قطع مي سازد
و استغفار كردن رگ حيات اورا قطع مي كند .
لذا بايد همواره اين حديث را در نظر داشته باشيم و به آن عمل كنيم.
چرا كه شيطان گفته است :
از روبرو كار آخرت را ، برآنها آسان جلوه مي دهم
از پشت سر به آنها مي گويم مال جمع كنيد و حقوق آن (خمس و زكاتش) را ندهيد ، تا براي ورثه باقي بماند.
از سمت راست به سبب زيبا نشان دادن گناهان و گمراهي ها و نيكو جلوه دادن شبهات ، دينشان را فاسد مي كنم
و از سمت چپ به سبب دوست داشتن و جلوه دادن لذات و گناهان و غلبه دادن شهوتها بر قلبها موفق به گمراه كردن آنها مي شوم .
روايت شده است : زماني كه شيطان اين كلام را گفت (كه ازچهار طرف به انسان حمله مي كنم) قلب ملائكه براي انسان به رحم آمد .
پس به خدا گفتند :
خدايا چگونه انسان از دست اين دشمن ، كه از چهار طرف بر او غلبه كرده فرار كند؟
خداوند متعال به آنها وحي كرد :
به درستي كه براي انسان دو راه ديگر باقي مانده است .
بالا و پايين
پس هنگامي كه انسان دستش را در دعا به سوي آسمان بلند كند
يا پيشانيش را ار روي خشوع به زمين گذارد
گناه 70 ساله او را مي آمرزم .
آداب الطلاب ، سلسله مباحث حوزوي
ج1 ،ص109-107