لینک ثابت
مقام معظم رهبری ( دامت بركاته) :
طلبه برای این که بتواند در راه طلبگی خود موفق باشد و وظیفه خود را به خوبی انجام دهد نیاز به یک سری ابزار و وسایل دارد که یکی از این ابزار بسیار مهم ،تامل و تدبر و تفکر و استفاده از قرآن کریم می باشد علمای پارسا و پرهیزکار شیعه هرگز از قرآن کریم و استفاده و بهره بردن از این گنج پربها غافل نبودند و همواره با تمسک به کلام الهی زندگی خود و مردم را روشن و نورانی ساختند.
طلبه در کنار پرداختن به دروس معمول طلبگی باید زمانی را هم برای تامل و تفکر در آیات الهی و بهره بردن از قرآن مجید اختصاص دهد.
رسول الله (صلي الله عليه واله) لما قیل له : امتک ستفتتن ، فسئل : ما المخرج من ذلک؟-:کتاب الله العزیز ، الذی لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه ، تنزیل من حکیم حمید ، من ابتغی العلم فی غیره اضله الله. وقتی به پیامبر خدا گفته شد : بزودی امت تو گرفتار فتنه خواهد شد ، [در جواب این پرسش که :] راه خلاص از آن چیست؟فرمود: کتاب گرامی خدا ، همان که باطل نه از پیش و نه از پس بدو راه نیابد ، فرود آمده [و] از سوی حکیمی ستوده است . هر که علم را در جز قرآن بجوید، خداوند گمراهش کند.(میزان الحکمه /ج9/ص324/ح16571)
مرحوم آیت الله العظمی شاه آبادی، استاد عرفان امام دریاره عظمت کلام وحی و لزوم بهره بردن از این گنجینه آسمانی چنین می فرمایند: تمام علوم در سکرات موت و لحظه جان دادن، از انسان گرفته می شود، مگر علوم قرآنی.
امام علی (علیه السلام) در کلامی زیبا با بیانی شیوا در این راستا می فرماید:اعلموا ان هذا القرآن هو الناصح الذی لایغش ، و الهادی الذی لا یضل. و المحدث الذی لایکذب، و ما جالس هذا القرآن احد الا قام عنه بزیادة او نقصان ، زیادة فی هدی ، او نقصان من عمی.
بدانید که این قرآن مشاوری است که خیانت نمی ورزد و راهنمایی است که گمراه نمی کند و گوینده ای است که دروغ نمی گوید هیچ کس با این قرآن ننشست ، مگر این که با افزایشی یا کاهشی از نزد آن برخاست : افزایش در هدایت یا کاهش در کوری و گمراهی.(میزان الحکمه/ج9/ص327/ح16576)
امام علی (عليه السلام) در وصف قرآن کریم فرمودند: جعله الله ریا لعطش العلماء ، و ربیعا لقلوب الفقهاء ، و محاج لطرق الصلحاء ، و دواء لیس بعده داء، و نورا لیس معه ظلمة.
خداوند ، قرآن را مایه فرونشاندن عطش دانشمندان و بهار دلهای فهمیدگان و شاهراه درستکاران قرار داد و دارویی که با وجود آن دیگر دردی باقی نمی ماند و نوری که با آن ظلمتی همراه نیست.(میزان الحکمه /ج9/ص327/ح16575)
علامه ملاّ محمد باقر مجلسی (ره) درباره قرآن کریم و استفاده از آن فرمود: هر قدر در آیه ای بیشتر دقت می کردم، حقایق بیشتری نصیبم می شد تا این که ناگهان حقایق و معارف فراوانی بر قلبم فرود آمد.
پس در هر آیه ای که تدبر کردم، همین گونه به من از حقایق و معارف عطا می شد.
امیرالمومنین علیه السلام در کلامی دیگر درباره جایگاه والا و بی نظیر قرآن کریم این گونه می فرماید :تعلموا کتاب الله تبارک و تعالی ، فانه احسن الحدیث و ابلغ الموعظة ، و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب ، و استشفوا بنوره فانه شفاء لما فی الصدور ، و احسنوا تلاوته فانه احسن القصص.
کتاب خداوند تبارک و تعالی را بیاموزید ، زیرا که آن نیکو ترین سخن و رساترین اندرز است و قرآن را بفهمید ، زیرا که آن بهار دلهاست و از نور آن شفا جویید، زیرا که آن شفابخش بیماری های سینه هاست و آن را نیکو تلاوت کنید ، زیرا که آن بهترین داستان (تاریخ) است.(میزان الحکمه/ج9/ص331/ح16593)
حاج شیخ رضا سراج (ره) درباره انس با کتاب الهی چنین می گوید: قرآن را نباید خواند، بلکه بایدآن را خورد. (یعنی فقط خواندن نباشد که عبارات در دهان تلفظ شود، بلکه قرآن را باید در اعماق وجود خود جای داد؛ هم از نظر حفظ و قرائت و هم از نظر معنی و عمل) .
قرآن کریم چراغی فروزان در دستان طلبه می باشد که وی می تواند در پرتو این چراغ فروزان راه زندگی را برای خود و دیگران روشن سازد و سعادت و نیک بختی را برای جامعه و مردم به ارمغان آورد.
امام خمینی(ره) این عارف الهی که عمر خود را در خدمت به قرآن و اسلام سپری نمود درباره اهمیت قرآن در صحیفه نور چنین می فرماید:«… و این جانب از روی جد، نه تعارف معمولی میگویم از عمر به باد رفته خود، در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم و شما ای فرزندان برومند اسلام، حوزهها و دانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار كنید.
تدریس قرآن در هر رشتهای از آن را محطّ نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید، مبادا خدای ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پیری بر شما هجوم كرد
از كردهها پشیمان و تأسف بر ایام جوانی بخورید، همچون نویسنده…»[صحیفه نور، ج 20، ص 20 ]
منبع:
2-پایگاه اطلاع رساني تبيان
عید غدیر عیدی است که مسلمین از خطر گمراهی نجات پیدا کردند و امامت همچون شمعی در شب تاریک باعث پیدا نمودن راه ها در بین مسلمین قرار داده شد و عبور از این راه خطرناک و پر پیچ و خم که همراه با پرتگاه های خطرناکی است بدون استفاده از نور امامت امکان پذیر نیست و جهان بدون امامت نیست و نابود خواهد شد.
در باب عید غدیرآمده است:
روز عید غدیر عید الله الاکبر و عید آل محمّد(صلي الله عليه وآله) است و در روایتی از امام صادق(عليه السلام) آمده است که از آنجناب پرسیده شد آیا مسلمانان را غیر از جمعه و فطر و قربان عیدی هست؟
فرمودند:آری. عیدی هست که حرمتش از همۀ اعیاد بیشتر است.
راوی گفت: کدام عید است؟
حضرت فرمودند: روزی است که پیامبر(صلي الله عليه وآله) امیر المومنین علی(عليه السلام) را به جانشینی خود نصب فرمود و اعلام کرد: هر که من مولا و آقای اویم، پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذی الحجه است.
راوی گفت: در آن روز چه کار باید انجام داد:
فرمود: باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمد و آل محمد(صلي الله عليه وآله) را یاد کنید و بر ایشان صلوات فرستید. رسول خدا(صلي الله عليه وآله)، علی(عليه السلام) را وصیّت کرد که این روز را عید گرداند و هر پیامبری به جانشین خویش وصیّت می کرد این روز را عید گرداند.
برای این روز شریف اعمال زیادی وارد شده که ما به اختصار به بعضی از این اعمال اشاره می کنیم. (جهت تفصیل بیشتر به کتاب شریف مفاتیح الجنان مراجعه شود.)
1- روزه.
2- غسل کردن.
3- زیارت حضرت علی(عليه السلام) که یکی از آنها زیارت “امین الله” است.
4- خواندن دعای “ندبه".
5- چون مؤمنی را ملاقات کند، این تهنیت را بگوید: «الحمد الله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایه امیر المومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام.»
و برای این امور فضیلت بسیاری ذکر شده است:
پوشیدن لباسهای نیکو - زینت کردن - استعمال بوی خوش - شادی کردن و شاد نمودن شیعیان امیر المومنین - گذشت از تقصیر شیعیان - برآوردن حاجت آنان - صله رحم - اطعام اهل ایمان - شکر و سپاس به خاطر نعمت بزرگ ولایت و…
سیزدهم آبان ،
سیزدهم آبان، تو را خوب می شناسم . تاریخ میهنم در این روز تلا لویی خدایی دارد.
روزی که سرزمینم ، مردمانم ، جوانانم از پیر مرید خود جدا افتادند ،
و دگر روز دانش آموزان وطنم صف به صف ، با اراده ای آهنین ، نماز عشق را به جماعت اقتدا کردند ؛
روزگاری دیگر چنین روزی دانشجویانم ، به پیروی از پیر خمین، دیوارهای بلند و پوشالی استکبار را فرو ریختند و زیبنده ترین درفش شجاعت را برافراشتند.
روزی که سرزمینم ، مردمانم ، جوانانم از پیر مرید خود جدا افتادند ،دیدی که ایرانیان از پای ننشستند و با رهبر خود تا پای جان عهد جانانه بستند .
دیدی که سالیان دراز فراق آخر شد ، دیدی که پیر فرزانه ام مرا در اغوش کشید و اکنون تو ای جهان، باز می بینی؛
رفته از جهان ،اگر چه آن روح خدا لیکن علم مهرش ، بر پاست هنوز
و تا تاریخ می نگارد ؛ چنین خواهد نگاشت : روح الله برای همیشه در دلهای آزادیخواه جهان جاودانه خواهد بود.
این یکی را بشنو !
اگر چه برگ برگ کتابت نقش بر زمین شد ؛ بوی باروت دژخیمان در فضا پیچید ؛ گلهای بهاری به پاییز خزان شد ، اکنون خوب نظاره کن همکلاسی شهیدم ؛
من از تبار دانایی، امید و زندگی ؛ بنگر، بنگر ؛ چگونه گلستان اندیشه های دانش اموزان وطن به بار نشسته است.
آری، تاریخ چنین خواهد نگاشت :
در این روز وحدت کلمه و تکیه بر قدرت ایمان و قدرت رهبری دینی جلوه گر شد.
چنین روز پرشکوه و ماندگار، روزی که جوانان همیشه غیور ایران و دانشجویان خط امام با عمل انقلابی خویش، به جهانیان فهماندند که می توان با توکل به خدا و تکیه بر اقتدار دین و ایمان، در برابر اهریمن ایستاد.
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>
آشنایى با مسایل فکرى و فرهنگى
مبلّغ و روحانى باید در تبلیغ، مطالب علمى و پاسخ هاى کامل به سؤالات و مسایل روز را دراختیار داشته باید باشد و با ادلّه کامل و مقنع پاسخ گوید.
تواضع شرط توفیق
در روایت هست: «ثلاثة تورث المحبّة: الدّین والتواضع والبذل»(5) اگر دین مبلغ قوى و محکم باشد، همه او را دوست خواهند داشت: «إنّ الذین آمنوا وعملوا الصالحات سیجعل لهم الرّحمن وُدّاً(6)
روحانى و مبلّغ باید متواضع باشد، فروتن باشد، هیچ وقت، خودش را حساب نکند، با مردم متواضعانه رفتار کند.
در جلسات و منبرها، بخشى از وقت را باید به بیان احکام شرعى و فقهى اختصاص داد.
قطع طمع از مردم یکى از جهات خوب است. مبلّغ نباید طمعى در مردم داشته باشد، طمعش به خدا باشد و از او بخواهد. روایتى از امام صادق(ع) نقل است که مى فرمایند:
ثلاثة هنّ فخرالمؤمن وزیَّنهُ فى الدّنیا والآخرة؛ الصلاة فى آخر اللیل ویأسه مما فى ایدى الناس وولایة الامام من آل محمد(ص). (7)
تقویت مبانى دینى و حب ولایت
یکى از وظایف روحانى، این است که بین مردم و اهل بیت(علیهم السلام) رابطه ایجاد کند. حضرت امام حسن عسکرى(ع) در تفسیرى که به ایشان منسوب است مى فرمایند:
«رحمه الله امرأً اخذ بأیدى ایتامنا واوصلهم الینا».
خداى رحمت کند آن بنده اى را که دست یتیمان ما را بگیرد و به ما برساند، آقا یتیمان شما چه کسانى هستند؟ شیعیانى که مسایل دینى را نمى دانند. آنهایى که آشنا به معارف نیستند، آنهایى که آگاهى شان به اصول و فروع دین کم است.
و خوشا به حال آن مبلّغ و واعظي که مردم را به اهل بیت(علیهم السلام) نزدیک کند و خود نیز به اهل بیت(علیهم السلام) نزدیک باشد و با آنان رابطه داشته باشد.
تبیین مسایل مهم سیاسى
گرچه کمبود اساسى در زمینه مسایل دینى است امّا در عین حال آگاهى دادن در امور اجتماعى و سیاسى نیز لازم و ضرورى است. آشنایى و تبیین قانون اساسى به ویژه اصول مهم و اساسى آن لازم است.
استکبار با اصل صد و پنجم قانون اساسى در ستیز و مخالفت است، براى این که حکومت اسلامى و شرعیّت نظام و شرعیّت قانون اساسى و شرعیّت نظام ادارى کشور، وابسته به وجود رهبر است.
مبلّغان با منطق به مردم بگویند و بفهمانند، آنهایى که مى گویند دیانت از سیا ست جدا است چه مى گویند؟ اسلام منهاى روحانیّت یعنى چه؟ یعنى بیمارستان منهاى دکتر، اگر دکترها را از بیمارستان بیرون ببرند، مى شود بیمارستان منهاى دکتر، در چنین وضعى این دیگر بیمارستان نیست، مى شود غسالخانه، اسلام منهاى روحانیّت معنایش این است.
خدا به محمد(ص) و اهل بیتش(علیهم السلام) دل هاى ما را به نور علم و ایمان منوّر بفرماید. (8)
طلب یاری از خداوند و تغافل؛ احترام به دیگر مبلّغان؛ استمداد از دیگران؛ سخنان مختصر و مفید و کلام گویا و روشن از دیگر شرایط و آداب تبلیغی است که یک مبلغ خوب باید به آنها توجه داشته باشد.
پی نوشتها:
5. بحارالانوار، ج74، ص229.
6. سوره مریم(19): 96.
7. بحارالانوار، ج75، ص107.
8. برگرفته از مجلّه پیام حوزه. شماره 21، بهار 1378.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مشکینی
آداب تبلیغ از منظر آیت الله مشکینى
هر کاری نیاز به آداب و شیوه خاصی دارد که اگر آن آداب مراعات و لحاظ شوند، آن عمل به نتیجه دلخواه و مطلوب می رسد. تبلیغ یکی از کارهای مهم و اساسی است که قطعا از این قانون و قاعده مستثنا نخواهد بود.
مبلّغ موفق کسی است که آداب و شیوه های تبلیغ را مراعات کند. در این نوشتار بر آنیم که به برخی از آداب تبلیغ از منظر مرحوم آیت الله مشکینی اشاراتی داشته باشیم.
امید آنکه «مبلغان» مخلص و دلسوز با بهره بری از این نکته ها همراه با تجربه ها و اندوخته های خویش تبلیغ موفقی داشته باشند.
اخلاص در تبلیغ
اولین نکته که هر مبلّغی باید به آن توجه داشته باشد، اخلاص در عمل است.
امر به معروف و نهى از منکر أعلى الفرائض است. اکمل الفرائض است. افضل الفرائض است. و بهما قوام الفرائض.
سفر مبلغ انجام رسالت الهى است.
و از کسى که به قصد حج مى رود مأجورتر است. در این سفر باید قصد، خالص و هدف، تنها خداوند باشد. باید در دیدگاه مبلغان، انجام وظیفه و تبلیغ «ما انزل اللّه» اصل و مهم و ثمرات مادى تبلیغ فرع و حاشیه باشد.
قربة الى الله برود. هدفش الله باشد. درد دین داشته باشد. دلش براى دین بسوزد، براى اسلام بسوزد که از هر طرف هزارها دشمن به آن حمله کرده «بدأ الاسلام غریباً وسیعودُ غریباً».(1)
دل سوزى در تبلیغ
اگر مبلّغی بخواهد موفق باشد، در هدایت مردم باید دلسوز باشد؛ یعنی واقعا هدایت مردم به عنوان یک خواسته مهم و واقعی برای او مطرح باشد. وقتی چنین شد، قطعا هم تلاش بیشتری می کند و هم سعی می کند با آنان با مهربانی و نرمی برخورد کند.
آیت الله مشکینی در این زمینه فرمودهاند:
«فلعلّک باخعٌ نفسک على آثارهم ان لم يؤمنوا بهذا الحدیث أسفاً.» (2)
پیامبر آن چنان براى هدایت و اصلاح آنان دل سوزى مى فرمودند و تأکید و اصرار داشتند، کأنَّهُ مى خواستند خودشان را هلاک کنند که چرا اینها هدایت نمى شوند.
روحانیان نیز مبلغینى هستند که مى خواهند مانند رسول اللّه انجام وظیفه کنند، پس باید درباره هدایت دیگران همین قدر حساس باشند.
شکرگزارى براى توفیق
«تخلَّقوا باخلاق اللّه»(3)روحانى اگر در تبلیغ موفق شد و توانست که تأثیرگذارى کند، خداوند را سپاس گوید، سپاسگزارى و شکر براى توفیقات، از اخلاق نبى اکرم(ص) است.
یکى از تقصیرهاى ما قصور در شکر است؛
فکیف اشکرک الهى والشکر لک یحتاج الى شکر وکلّ ما قلت لک الحمد وجب لى أن أقول لذلک لک الحمد؛ فماندرى ما نشکر أجمیل ما تنشر ام قبیح ما تستر ام عظیم ما ابلیت و اولیت ام کثیر ما منه نجیت وعافیت.»
خدایا مرا تعظیم فرمودى و به حوزه علمیه وارد کردى و در زىِّ شریف روحانیان درآوردى و به افتخار تبلیغ دینت مشرف فرمودى.
«الهى هب لى کمال الانقطاع الیک وأنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور».(4)
خدایا توفیقم ده که حجاب هاى نور را هم پاره کنم، قبل از حجاب نور، حجاب ظلمت است. حجاب ظلمت چیست؟ گناهان زیاد است که حاجب مى شود بین بنده و بین ارادة الله. در حوزه ها «بحمدالله» حجاب ظلمت کم است.
امّا حجاب نور داریم، حلال ها حجاب است. هواى نفس حلال، حجاب است. حب خوردن و پوشیدن، تمتعات و زینت هاى دنیا و خانه و امکانات رفاهى، اینها حجاب است، از خداوند بخواهیم اگر از پاره اى امکانات محروم ماندیم، دنیا برایمان تنگ نشود.
پی نوشتها:
1. بحارالانوار، ج25، ص136.
2. سوره کهف(18): 6.
3. بحارالانوار، ج61، ص129.
4. مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مشکینی
ادامه دارد…
rtl">… ادامه
7ـ شهادت به بيكراني نعمتهاي الهي:
الهي! من به حقيقت ايمانم، گواهي دهم. و نيز به تصميمات متيقن خود و به توحيد صريح و خالصم
و به باطن ناديدني نهادم. و پيوستهاي جريان نور ديدهام. و خطوط ترسيم شده بر صفحه پيشانيام، و روزنههاي تنفسيام، و نرمههاي تيغه بينيام. و آوازگيرهاي پرده گوشم و آنچه در درون لبهاي من پنهان است… .
8ـ ناتواني بشر از بجا آوردن شكر الهي:
گواهي ميدهم اي پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بكوشم تا شكر يكي از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود، كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر، و ستايش جديد و ريشهدار باشد… .
9ـ ستايش خداي يگانه:
بنابر اين من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا كه وسعم ميرسد با ايمان و يقين قلبي گواهي ميدهم. و اظهار ميدارم:
حمد و ستايش خدايي را كه فرزندي ندارد تا ميراثبرش باشد. و در فرمانروايي نه شريكي دارد تا با وي در آفرينش بر ضديت برخيزد و نه دستياري دارد تا در ساختن جهان به وي كمك دهد… .
10ـ خواستههاي يك انسان متعالي:
خداوندا، چنان كن كه از تو بيم داشته باشم، آنچنان كه گويي تو را ميبينم و مرا با تقوايت رستگار كن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر كن كه سرنوشت من به خير و صلاح من باشد. و در تقديراتت خير و بركت به من عطا فرما!
11ـ سپاس به تربيتهاي الهي:
خداوندا! ستايش از آن توست كه مرا آفريدي. و مرا شنوا و بينا گرداندي! و ستايش سزاوار توست كه مرا بيافريدي و خلقتم را نيكو بياراستي. به خاطر لطفي كه به من داشتي والا… .
12ـ نيازهاي تربيتي از خدا:
و مرا بر مشكلات روزگار، و كشمكش شبها و روزها ياري فرماي! و مرا از رنجهاي اين جهان و محنتهاي آن جهان نجات بده و از شر بديهايي كه ستمكاران در زمين ميكنند نگاه بدار… .
13ـ شكايت به پيشگاه خداوند:
خدايا! مرا به كه وا ميگذاري؟ آيا به خويشاوندي كه پيوند خويشاوندي را خواهد گسست؟ يا به بيگانه كه بر من بر آشفتد؟ يا به كساني كه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟ در صورتي كه تو پروردگار من و مالك سرنوشت مني؟
14ـ اي مربي پيامبران و فرستنده كتب آسماني:
اي خداي من و اي خداي پدران من! ابراهيم، اسماعيل، اسحاق و يعقوب، و اي پروردگار جبرائيل، ميكائيل و اسرافيل. و اي تربيت كننده محمد، خاتم پيامبران و فرزندان برگزيدهاش. اي فرو فرستنده تورات، انجيل زبور و فرقان … .
15ـ تو پناهگاه مني:
تو پناهگاه مني، به هنگامي كه راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخناي زمين بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اكنون جزء هلاك شدگان بودم. و تو مرا از خطاهايم باز ميداري. و اگر پردهپوشي تو نبود از رسوايان بودم.
التماس دعا
عيد سعيد قربان بر همه بندگان صالح خدا مبارك باد.
صدای پای عید می آید. عید قربان عید پاک ترین عیدها است عید سر سپردگی و بندگی است. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند. عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است.
و اکنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي اسماعيل تو کيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟ موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ … ؟
اين را تو خود مي داني، تو خود آن را، او را – هر چه هست و هر که هست – بايد به منا آوري و براي قرباني، انتخاب کني، من فقط مي توانم ” نشانيها ” يش را به تو بدهم:
آنچه تو را، در راه ايمان ضعيف مي کند، آنچه تو را در “رفتن"، به “ماندن” مي خواند، آنچه تو را، در راه “مسئوليت” به ترديد مي افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگي اش نمي گذارد تا ” پيام” را بشنوي، تا حقيقت را اعتراف کني، آنچه ترا به “فرار” مي خواند آنچه ترا به توجيه و تاويل هاي مصلحت جويانه مي کشاند، و عشق به او، کور و کرت مي کند ابراهيمي و “ضعف اسماعيلي” ات، ترا بازيچه ابليس مي سازد. در قله بلند شرفي و سراپا فخر و فضيلت، در زندگي ات تنها يک چيز هست که براي بدست آوردنش، از بلندي فرود مي آيي، براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل توست، اسماعيل تو ممکن است يک شخص باشد، يا يک شيء، يا يک حالت، يک وضع، و حتي، يک ” نقطه ضعف"!
عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها، رسيدن به عشق) فرا مى رسد، عيد رهايى از تعلقات است. رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجودش را، يعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنيوى پيدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.
روز عرفه از ايام باشكوه و عظيم است. روزي است كه درهاي آسمان را براي پذيرش تضرعهاي عاشقانه بندگان ذات اقدس اله ميگشايند . آري باز هم فرصت براي بازگشت انسان به اصل و جايگاه اعلي اوليهاش را فراهم ميكنند، چقدر بزرگوارند و بزرگوارانه رفتار ميكنند. چقدر ظلم كرديم! چقدر ناديده گرفتيم آن همه رحمت را! ولي باز هم ميخوانندمان، دعوتمان ميكنند و ميخواهند همچو شب قدر به ارزش و منزلت خود نائل شويم. آري روز عرفه، روزي است كه حق تعالي بندگان خويش را به عبادت و اطاعت خود دعوت كرده و از آن سوي سفره جود خود را براي آنها گسترانيده است.
برگزيدهاي از دعاي امام حسين عليه السلام در عرفه
1ـ ستايش حق تعالي:
ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد. و صنعت هيچ صنعتگري به پاي صنعت او نرسد. بخشنده بيدريغ است. اوست كه بدايع خلقت را به سرشت و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت… .
2 - تجديد عهد و ميثاق با خدا:
پروردگارا به سوي تو روي آورم. و به ربوبيت تو گواهي دهم. و اعتراف كنم كه تو تربيت كننده و پرورنده مني. و بازگشتم به سوي توست. مرا با نعمت آغاز فرمودي قبل از اين كه چيز قابل ذكري باشم… .
3ـ خود شناسي:
و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمتهاي بيكرانت قرار دادي. آفرينشم را از قطره آبي روان پديد آوردي. و در تاريكيهاي سهگانه جنيني سكونتم دادي: ميان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندي و هيچيك از امورم را به خودم وانگذاشتي… .
4ـ راز آفرينش انسان:
ولي مرا براي هدفي عالي يعني هدايت (و رسيدن به كمال) موجودي كامل و سالم به دنيا آوردي. و در آن هنگام كه كودكي خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ كردي. و مرا از شير شيرين و گوارا تغذيه نمودي. و دلهاي پرستاران را به جانب من معطوف داشتي. و با محبت مادران به من گرمي و فروغ بخشيدي… .
5ـ تربيت انسان در دانشگاه الهي:
تا اين كه با گوهر سخن، مرا ناطق و گويا ساختي. و نعمتهاي بيكرانت را بر من تمام كردي. و سال به سال بر رشد و تربيت من افزودي. تا اين كه فطرت و سرنوشتم، به كمال انساني رسيد. و از نظر توان اعتدال يافت. حجتت را بر من تمام كردي كه معرفت و شناختت را به من الهام فرمودي… .
6ـ نعمتهاي خداوند:
آري اين لطف تو بود كه از خاك پاك عنصر مرا بيافريدي. و راضي نشدي اي خدايم كه نعمتي را از من دريغ داري. بلكه مرا از انواع وسائل زندگي برخوردار ساختي. با اقدام عظيم و مرحمت بيكرانت بر من . و با احسان عميم خود نسبت به من، تا اين كه همه نعماتت را درباره من تكميل فرمودي… .
ادامه دارد…