لینک ثابت
<ابى سعد بن معلّى گويد: من مشغول نماز بودم كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مرا صدا زد جواب ايشان را ندادم، پس از تمام شدن نماز عرض كردم:
يا رسول اللَّه مشغول نماز بودم كه جواب شما را ندادم.
رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: مگر خدا نفرموده است: يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ وَ اعْلَمُوا أنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أنَّهُ إلَيْهِ تُحْشَرُونَ (8أنفال/24) اى مؤمنان به نداى خداوند و پيامبر وقتى كه شما را به پيامى حياتبخش مىخوانند، لبيك اجابت بگوييد و بدانيد كه خداوند بين انسان و دل او حايل مىگردد، و [بدانيد كه] در نزد او محشورمىگرديد.
اجابت كنيد خدا و پيغمبر را آنگاه كه شما را مىخوانند.
سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: آيا مىخواهى بهترين سوره قرآن مجيد را به تو ياد بدهم قبل از آنكه از مسجد خارج شوى.
آنگاه حضرت دست مرا گرفت و چون مىخواستيم از مسجد خارج شويم عرض كردم يا رسول اللَّه صلّى اللَّه! وعده داديد كه عاليترين و بهترين سوره قرآن را به من ياد بدهيد. رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله سوره مباركه حمد را براى من تلاوت نمودند و فرمودند: اين سوره همان سبع المثانى است و قرآن عظيمى است كه به من داده شده است. (1)
(1) - صحيح بخارى، جلد 6، صفحه 103.
<می گویند: چون مأمون ملعون، امام رضا علیهالسلام را ولی عهد ساخت در حین ورود آن حضرت به دهلیزی که از آنجا داخل قصر بزرگ می شدند هر کس که حاضر بود به تعظیم آن حضرت به پا میخواست و پردهای را که بر در آویخته بودند برمی داشتند.
جمعی از دربانان و پردهداران را حسد بر آن داشت که با یکدیگر عهد و شرط نمودند که این مرتبه چون آن حضرت بیاید تعظیمش نکنند و پرده را برندارند.
چون آن حضرت آمد همه به یک باره برخواستند و به عادت مقرر پرده را برداشتند و بعد از آنکه حضرت داخل قصر شد به فکر افتاده و یکدیگر را ملامت کردند و هر کدام عذری گفتند.
دوباره تصمیم گرفتند که آن حضرت را احترام نکرده و پرده را برندارند.
چون امام رضا علیهالسلام رسید باز بی اختیار برخواستند ولی در برداشتن پرده توقف کرده و آن را برنداشتند.
مقارن رسیدن آن حضرت، بادی بلند شد و پرده را بلندتر و بهتر از آن چه آنها برمی داشتند برداشت.
چون آن حضرت داخل شد با خود گفتند: «این امر باید اتفاقی باشد.»
پس صبر کردند، چون حضرت برگشت دیدند مانند همان بار، مقارن رسیدن آن حضرت، بادی پرده را بلند کرد پس توبه کردند و فهمیدند که برای آن حضرت در نزد حق تعالی قدر و منزلتی عظیم است و به نحوی که باد که در فرمان حضرت سلیمان بود نیز در فرمان آن حضرت است. >
شهادت مظلومانه آقا امام حسن مجتبی (ع) تسلیت …
خدایا به حق کریم اهل بیت (ع) ما رو شرمنده مادرشون خانم فاطمه الزهرا (س) نکن ….
ای مادری ترین پسر فاطمه، حسن!
ای مجتبی ترین ثمر فاطمه، حسن!
آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد
با این که هست تاج سر فاطمه، حسن!
وقتی که در مدینه غریبش گذاشتند
یعنی شکست بال و پر فاطمه، حسن!
حتی صدای تو به سپاهت نمی رسید
یعنی شکسته شد کمر فاطمه، حسن!
روزی که مادر تو به کوچه ز پا فتاد
چشم تو دید درد سر فاطمه، حسن!
در ناله ها و نافله های شبش کسی
چون تو ندید چشم تر فاطمه، حسن!
در بین اهل بیت، خدایی خودت بگو
مثل تو کیست خونجگر فاطمه، حسن!
چون تو کسی که چادر خاکی ندیده است
ای قامتت عصا به بر فاطمه، حسن!
سیلی به پیش چشم تو بر مادرت زدند
دیوار بود و زخم سر فاطمه، حسن!
زهرا اگر که شد سپر مرتضی علی
آری تویی، تویی سپرِ فاطمه، حسن!
الحق که از حسین تو هستی غریب تر
این غربت است، در نظر فاطمه، حسن!
یک یار هم کنار تو روز وفا نماند
در غربتی تو هم اثر فاطمه، حسن!
یک عمر خونِ دل ز گلویت به تشت ریخت
ای پاره پارۀ جگر فاطمه، حسن!
مقام معظم رهبری (دامت برکاته )
حضور عظیم و خروشان مردمی در نه دی 88 ، تجلی بارزی از هویت و ماهیت انقلاب ، یعنی روح دیانت حاکم بر دلهای مردم بود .
به مناسبت فرا رسیدن 9 دی و با عنایت به توصیه های مقام معظم رهبری مدظله العالی و با توجه به لزوم زنده نگه داشتن ارزشهای این جریان عظیم مراسمی امروز یکشنبه 92/10/6 ساعت 7:40 صبح با حضور سرهنگ الهی معاون فرهنگی سپاه ثارالله استان کرمان با موضوع ( زمینه ها ی علل و نقش جریان مردمی 9 دی ) در جمع اساتید و طلاب محترم به ایراد سخن پرداختند .
ایشان سه مساله اساسی در 9دی را متذکر شدند :
1- عده ای از شکست خوردگان سیاسی زمینه سازبستر جریان فتنه و آشوب شدند
2- معاندین و ضد انقلابیون مردم را در داخل و خارج تحریک و به ایجاد دمو کراسی تشویق نمودند
3- بی بصیرتی و بی تحلیلی افراد همراه این گروه زمینه ساز حرکت و جنبش فتنه شدند.
در دوران حكومت ماءمون ، زنى به نام زينب مدّعى بود كه از ذرّيّه حضرت فاطمه زهراء عليها السلام مى باشد و با اين روش از مؤ منين پول مى گرفت و مايحتاج زندگى خود را تأ مين مى كرد و بر ديگران فخر و مباهات مى ورزيد.
وقتى حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام اين خبر را شنيد، آن زن را احضار نمود؛ و سپس تكذيبش كرد و فرمود: اين زن ، دروغ گو و سفيه است ، زينب در كمال وقاحت به امام عليه السلام گفت : همان طور كه تو اصل و نسب مرا تكذيب و ردّ مى نمائى ، من نيز سيادت و نسب تو را تكذيب مى كنم .
حضرت رضا عليه السلام به ناچار، جريان را براى مأ مون بازگو نمود و چون زينب كذّابه را نزد خليفه آوردند، حضرت فرمود: اين زن دروغ مى گويد؛ و او از نسل حضرت علىّ و فاطمه زهراء عليها السلام نمى باشد.
بعد از آن ، اظهار نمود: چنانچه او راست و حقّ مى گويد، او را نزد درّندگان بيندازيد، تا حقيقت ار بر همگان روشن شود؛ چون درّندگان به نسل زهراء عليها السلام گزندى نمى رسانند.
هنگامى كه زينب چنين مطلبى را شنيد، گفت : اوّل خودت نزد درّندگان برو، اگر حقّ با تو بود كه سالم بيرون مى آئى .
حضرت بدون آن كه سخنى بگويد برخاست و به سمت محلّى كه درّندگان در آنجا جمع آورى شده و نگه دارى مى شدند، حركت نمود.
ماءمون به حضرت گفت : ياابن رسول اللّه ! كجا مى روى ؟
امام عليه السلام فرمود: سوگند به خدا، بايد نزد درّندگان بروم تا حقيقت امر ثابت گردد؛ پس هنگامى كه حضرت وارد آن محلّ شد و نزديك درّندگان رسيد، تمامى آن حيوانات متواضعانه روى دُم هاى خود نشستند و حضرت كنار يكايك آن ها آمد و دستى بر سرشان كشيد و آن ها را نوازش نمود و سپس با سلامتى خارج گرديد.
آن گاه به خليفه فرمود: اكنون اين زنِ دروغ گو را نزد آن ها بفرست تا دروغ او براى عموم روشن گردد.
و چون ماءمون از آن زن خواست تا به سمت درّندگان برود؛ زن ملتمسانه از رفتن به آن محلّ خوددارى مى كرد، تا آن كه خليفه دستور داد تا او را به اجبار وارد آن محلّ كرده و رهايش نمايند.
با ورود زينب به داخل آن محلّ، درّندگان از هر طرف حمله كرده و او را دريدند و بدون آن كه خونى بر زمين ريخته شود، نابودش كردند و به عنوان زينب كذّابه معروف گرديد
قالَ الامام موسی الکاظم عليه السلام : اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبِنَ عُمْرَهُ ساعَةً.
فرمود: خسارت ديده و ورشكسته كسى است كه عُمْر خود را هر چند به مقدار يك ساعت هم كه باشد بيهوده تلف كرده باشد.
>از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر کس سوره حشر را قرائت کند بهشت و جهنم و عرش و کرسی و حجاب های آن و آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه و هوا و بادها و پرندگان و درختان و کوه ها و خورشید و ماه و فرشتگان، همگی بر او درود و صلوات می فرستند و برای او طلب مغفرت و آمرزش می کنند و اگر همان روز یا شب قرائت سوره حشر، از دنیا برود شهید محسوب می شود. ۱
در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است : هر کس در عصرها سوره الرحمن و حشر را قرائت نماید خداوند فرشته ای را با شمشیر برهنه مأمور می کند تا صبح از او مراقبت نماید. ۲
در روایت دیگری از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده: هر کس سوره حشر را قرائت نماید عضو حزب الله است که رستگارانند. ۳
انس بن مالک از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده است که به مردی فرمود: هر گاه می خواهی به رختخواب بروی سوره حشر را قرائت کن و اگر مردی شهید محسوب می شوی. ۴
اسم اعظم خداوند اسمی است که با دستیابی به آن بسیاری از مشکلات مادی و معنوی را حل کرده و به بسیاری از مقامات می توان دست یافت. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اسم اعظم خدا در شش آیه آخر سوره حشر است.۵
و نیز فرمودند هر کس آیات آخر سوره حشر را در شب و روز بخواند و در آن روز یا همان شب بمیرد بهشت بر اوواجب می شود. ۶
هر کس در عصرها سوره الرحمن و حشر را قرائت نماید خداون فرشته ای را با شمشیر برهنه مأمور می کند تا صبح از او مراقبت نماید
آثار و برکات سوره
۱) شفای بیمار
هرگاه این سوره را با خلوص بر بیمار بخوانند انشاءالله شفابخش است.
در روایتی از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: هنگام قرائت سه ایه آخر سوره حشر دست را بر سر بگذارید و آیات را قرائت نمایید که این دستور جبرییل است از جانب خداوند . و این عمل شفای همه بیماری هاست به جز مرگ.(۷)
۲) حفظ و امان
امنیت یابی و آسایش از خواص قرائت و کتابت این سوره عظیم الشأن است .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در این باره فرمودند: هر کس سوره حشر را در شب جمعه قرائت نماید تا صبح از انواع بلاها در امان خواهد بود.۸
۳) تقویت حافظه و هوش
امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودند
: هر کس سوره حشر را بنویسد و با آب پاک بشوید و بیاشامد حافظه ای قوی و هوشی سرشار نصیب او خواهد شد.۹
۴) بخشش گناهان
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است:
هر کس سه آیه پایانی سوره حشر را قرائت کند گناهان گذشته و آینده اش بخشیده خواهد شد.۱۰
۵) جهت ورم پا
امام محمد باقر علیه السلام خطاب به جابر فرمودند:
وقتی جایی از پایت ورم کرد برای آن آیه آخر سوره حشر را سه مرتبه بخوان که به اذن الله آن درد و ورم خوب خواهد شد. ۱۱
پی نوشت ها :
(۱)ثواب الاعمال، ص۱۱۷
(۲)مجمع البیان، ج۹، ص۴۲۳
(۳)تفسیرالبرهان، ج۵، ص۳۳۱
(۴) الدر المنثور، ج۶، ص۱۸۷
(۵)کنزالعمال, ج۵، ص۱۹۴
(۶) الدر المنثور، ج۶، ص۱۸۷
(۷)بحارالانوار، ج۸۹،
(۸) تفسیرالبرهان، ج۵، ص۳۳۱
(۹)همان
(۱۰)مجمع البیان، ج۹، ص۴۳۹
(۱۱)وسائل الشیعه، ج۲، ص۴۲۴
منبع:tebtan.net