لینک ثابت
دشت گونه ها از باران دیدگان، متنعم می شوند آن گاه که دست نیاز، عنایت یار را بکاود و در قنوت عاکفین، قلب ها را به کریم بی نیاز، اهدا کنند.
در باغ اعتکاف و در صحن صفا و ساحت سپیده، اشک به امید عبور دلارام می افشانیم و هم آوا با معتکفان معراج، نام خجسته ی علی را ترنم می کنیم.
شاکر و شادمان از آنیم که کعبه شکافت و عدالت، شکوفا شد. مباهات ماست که دیوار دل هایمان نیز بشکافد و ذره ای از آفتاب عنایت مولادر آن حلول کند.
یاران! به شکرانه ی نزول عشق از سحاب رحمت، سر به آستان دوست سایید و اجلال امیر حماسه به محفل خاکیان، خوش آمد گویید.
شکرا که آفتاب فتوّت از افق کعبه دمید و شبنم شرافت بر گلبرگ هستی نشست.
همراز نبوت، آغوش احمد می کاود و محراب مسجد کوفه را.
از کعبه تا بیت المعمور را با قلب شیعیان آذین بسته اند.
ولایت کل آمد و کل ولایت ظهور کرد.
مولای ما با ولادت خویش کربلا را به ارمغان آورد و سمند حماسه را راهی میدان خلوص و مجاهدت نمود. شعف را به شیعه بخشید و گل تبسم را به رسول یار و فخر آفرینش اهدا کرد.
بدر سخاوت تابید.
هستی، دوباره بهار را تجربه کرد و بر شانه های خسته زمین، همای سعادت نشست و سایه ی سبز عدالت بر کویر تفتیده ی تاریخ، گسترده شد.
جغرافیای مودت و محبت، ترسیم گردید.
صفحات: 1· 2
(1)
ابن قیاما نامه ای کنایه آمیز به امام رضا(ع) نوشته بود. گفته بود: تو چه امامی هستی که فرزند نداری؟
حضرت با ناراحتی جواب داده بود: « تو از کجا می دانی که من فرزندی نخواهم داشت. به خدا شب و روز نمی گذرد جز این که خداوند به من پسری عنایت خواهد کرد که به سبب او میان حق و باطل را جدایی می دهد»1
(2)
وقتی امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) فرمود: «حق تعالی فرزندی به من عطا کرد که هم چون موسی بن عمران دریاها را می شکافد و مثل عیسی بن مریم خداوند مادرش را مقدس گردانیده و او طاهر و مطهر آفریده شده» آن وقت مرثیه فرزندش را خواند و گفت: «این کودک به جور و ستم کشته خواهد شد و اهل آسمان ها برایش گریه خواهند کرد، خدای متعال بر دشمن و قاتل او غضب خواهد کرد؛ آنها بعد از قتل او بهره ای از زندگی نخواهند برد و به زودی به عذاب الهی واصل خواهند شد.»
آن شب که امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) تا صبح در گهواره با او سخن می گفت…
مشهور است که رنگ صورت آن حضرت گندم گون بود. قد بلندی داشت و نقش روی انگشترش «نعم القادرالله» بود.2
(3)
ابویحیی صنعانی می گوید: در مکه به محضر امام رضا(ع) شرفیاب شدم. دیدم حضرت موز پوست می کنند و در دهان فرزندشان ابوجعفر(امام جواد(ع) می گذارند. عرض کردم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟
فرمود: آری. این مولودی است که در اسلام، مانند او و برای شیعیان ما، بابرکت تر از او زاده نشده است.3
(4)
مردی پیش امام رضا(ع) آمد و گفت: زبان پسرم سنگینی دارد. فردا او را پیش شما می فرستم تا دستی بکشید و برایش دعا کنید. هرچه باشد او غلام شماست. امام(ع) فرمود: او غلام ابی جعفر(امام جواد) است. فردا او را پیش ابی جعفر بفرست.4
(5)
محمدبن حسن بن عمار می گوید: یک روز در مدینه خدمت علی بن جعفر عموی گرامی امام رضا(ع) نشسته بودم. در همین هنگام امام جواد(ع) هم وارد شد. دیدم که علی بن جعفر با سرعت از جا بلند شد و بدون کفش و عبا به استقبال امام جواد(ع) رفت و دستش را بوسید و به او احترام زیادی گذاشت.
امام جواد(ع) به او فرمود: «ای عمو! خدا رحمتت کند؛ بنشین» علی بن جعفر گفت: آقای من! چطور بنشینم و شما ایستاده باشی؟
وقتی علی بن جعفر به جای خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کردند و گفتند: شما عموی پدر او هستید و با او این طور رفتار می کنید؟
علی بن جعفر دست به محاسن سفیدش گرفت و گفت: «ساکت باشید؛ اگر خدای عزوجل این ریش سفید را سزاوار امامت ندانست اما این کودک را سزاوار دانست و چنین مقامی به او عطا کرد، چرا من فضیلت او را انکار کنم؟ پناه بر خدا از سخن شما. من بنده او هستم…5
(6)
امام رضا(ع) که به شهادت رسید، امام جواد(ع) بر منبر رسول الله(ص) رفت و فرمود: «من محمدبن علی الجواد هستم. من نسب های همه مردم را می دانم، چه مردمی که به دنیا آمده اند و چه مردمی که به دنیا نیامده اند. ما این علم را قبل از این که عالم هستی خلق شود، داشته ایم و بعد از فنای عالم هستی نیز این علم را داریم. اگر نبود تظاهر اهل باطل، حکومت اهل گمراهی و شک مردم عوام؛ چیزهایی می گفتم که همه از اولین و آخرین را به تعجب وامی داشت.» آن وقت دست شریفشان را بر دهان مبارکشان گذاشتند و خطاب به خودشان فرمودند: «ساکت باش محمد! همان طور که پدران تو پیش از تو سکوت کردند…»6
(7)
صفحات: 1· 2
حضرت یونس علیه السلام مدت ها در میان قومش به ارشاد مردم پرداخت ولی در مدت سی و سه سال فقط دو نفر به او ایمان آوردند او هم قوم خود را نفرین کرد و خداوند به او وعده داد که در فلان تاریخ عذاب خود را بر آنان خواهد فرستاد یونس از شهر خارج شد اما یکی از دوستانش در شهر ماند و مردم را از عذاب خدا ترساند و از آنها خواست توبه کنند و آنها که نشانه های عذاب وعده داده شده را دیدند از ترس عذاب توبه و ناله کردند تا خدا عذابش را از آنان بر گرداند یونس به امید اینکه مردم نابود شده اند به شهر بازگشت و وقتی دید همه چیز عادی است و مردم به کارشان مشغول عصبانی شد و شهر را بدون اجازه خداوند ترک کرد و با یک کشتی راهی دریا شد.
در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد که توبه او در قرآن آمده است و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بیشماری را برای آن نقل میکنند.
قرآن میفرماید : «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»1 ؛ ذوالنون 2 را ، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد : هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم.
ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
آثار و برکات ذکر یونسیه
1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
صفحات: 1· 2
در كتاب منيه المريد در بحث آيين دانشوري براي استاد و شاگرد آدابي را برشمرده است كه براي درك بهتر و ايجاد انگيزه اي والا در اين راه چراغ راهي مي باشد
1- آداب مربوط به آنان(استاد و شاگرد ) : خالص كردن نيت براي خداي متعال به هنگام ياد گيري و ياد دادن . مبناي سنجش رفتار و كردار آدمي نيت اوست كه گاهي عمل بي ارزشي را چون گوهري مي گرداند .آموزگار و فراگير بايد در رفتار خود كسب خوشنودي خدا و رهنمون شدن بندگان خدا به نشانه هاي دين را در نظر داشته باشند، خواسته هايي چون مقام و ثروت و شهرت نداشته باشند .
2- آداب مخصوص به شاگرد : اينكه دلش را از پليدي ها پاك سازد تا شايسته پذيرش و نگهداري و تداوم علم را داشته باشد. يكي از كمال يافتگان گفته است : پاك ساختن دل براي دانش چون پاك سازي زمين براي كشت و كار است .كسب دانش با دلي ناپاك چون كاشتن در زمين بايري است كه پاك سازي نشده است .
3- آدابي كه بايد در برابر استاد به كار ببرد : مهم ترين ادب آنست كه در كار استاد درنگ و تامل كند كه كار استاد در تربيت شاگرد و بر طرف ساختن اخلاق نكوهيده و جايگزين كردن اخلاق ستوده ، كار بزرگي است كه خار را از زمين مي كند تا رشد آن كامل تر شود. دانش پژوه نبايد فريب كساني را بخورد كه دانش فراواني را دارند ، اما در تقوا و ديانت و اخلاق دچار ضعف هستند .
پيشينيان گفته اند:
«دانش چون دين است، پس بنگريد كه از چه كسي دين خود را فرا مي گيريد»
لیلة الرغائب ( شب آرزوها )
از جمله شبهای بزرگ و با عظمت ماه رجب شب جمعه اول این ماه است.معروف به لیلة الرغائب، اعمال مخصوصی در این شب ذکر شده که به واسطه آن اعمال برکات و پاداش فراوان بر انسان سرازیر میشود.
رغائب جمع رغیبه است به معنی «امرٌ مرغوب فیه عکاء کثیر» یعنی شبی که در آن عطاها و مواهب فراوان بدست می آید در حدیث است شب جمعه اول این ماه احیاء و بیداری و نیایش فضیلت ویژه دارد و موجب دستیابی به عطایای ارزشمند حضرت پروردگار است، در حدیث است که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ملائکه این شب را به این نام نهادند و محدثان در کتابهای دعا نمازی با کیفیت مخصوصی در این شب ذکر کرده اند که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس این نماز را در این شب انجام دهد ثواب این نماز به نیکوترین صورت با روی خندان و درخشان و با زبانی فصیح در شب اول قبر در حضور این فرد ظاهر شود و به او می گوید: ای دوست من مژده می دهم تو را که از هر شدّت و سختی نجات یافتی، نمازگزار میگوید: تو کیستی که من تاکنون چنین صورتی زیبا با چنین جلوه ای ندیدم و سخنی شیرینتر از کلام تو نشنیده ام و بویی بهتر از بوی تو نبوئیدم در پاسخ میگوید: من همان نماز لیلة الرغائبم که شما انجام دادی. امشب آمده ام نزدت باشم تا حق را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من در عرصه قیامت سایه بر سر تو خواهم افکند پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد.
کیفیت اعمال لیلة الرغائب
روز پنج شنبه اول آن ماه روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود و در هر ركعت یك مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده ركعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذكر” اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله” گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر “سبوح قدوس رب الملائكة والروح” گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر “رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلی الاعظم” گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذكر “سبوح قدوس رب الملائكة والروح” گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد
شب اولّ:شب شريفى است،و در آن چند عمل وارد است:اوّل:چون هلال ماه را مشاهده كند بگويد:
اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّي وَ رَبُّكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ . خدايا!شروع اين ماه را بر ما با ايمنى و ايمان و سلامت و اسلام قرار ده،)اى ماه(پروردگار من و تو خداى عزّتمند و پر شكوه است. و روايت شده:رسول خدا صلى اللّه عليه و آله هنگامىكه هلال ماه رجب را مىديد مىگفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَ لا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ . خدايا براى ما در ماه رجب و شعبان بركت قرار ده،و ما را به ماه رمضان برسان،و بر روزه رمضان و بيدارى شب و نگهدارى زبان و فروبستن چشم كمك فرما،و بهره ما را از ماه رمضان،گرسنگى و تشنگى قرار مده. دوّم:چنانكه بعضى از علما فرمودهاند غسل كند.از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله روايت شده:هركه ماه رجب را بيابد،و در اوّل و وسط و آخر آن غسل كند پس از انجام آن مانند روزى كه از مادر متولد شده بود از گناهان خود بيرون آمده و پاك مىشود.سوم: حضرت حسين عليه السّلام را زيارت كند.چهارم:پس از نماز مغرب بيست ركعت نماز به جاى آورد،به اين ترتيب كه در هر هر ركعت پس از سوره«حمد»يك مرتبه سوره«توحيد»را خوانده،و پس از هر دو ركعت سلام دهد،تا خود و اهل و اولاد و مالش محفوظ بماند،و از عذاب قبر ايمنى يابد و از صراط به سرعت برق بدون حسابرسى بگذرد. پنجم:پس از نماز عشاء دو ركعت نماز به جاى آورد به اين صورت كه در ركعت اوّل پس از سوره«حمد»يك مرتبه سوره«الم نشرح»و سه بار سوره«توحيد»را بخواند و در ركعت دوّم سوره«حمد»و سورههاى«الم نشرح» و «قل هو اللّه احد» و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس» را هركدام يك بار بخواند،و هنگامىكه سلام نماز را داد سى مرتبه بگويد: «لا اله الاّ اللّه»و سى مرتبه صلوات فرستد،تا حق تعالى همانند روزى كه از مادر متولدّ شده،گناهان او را بيامرزد و پاكش نمايد. ششم:سى ركعت نماز به اين ترتيب كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»يك مرتبه سوره «قل يا ايّها الكافرون» و سه مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند،هفتم:عملى را كه شيخ در كتاب«مصباح المتهجد»ذكر كرده به جاى آورد.شيخ در آن كتاب فرموده:عمل شب اوّل رجب:ابو البخترى وهب بن وهب از حضرت صادق عليه السّلام از پدر بزرگوارش عليه السّلام از جدّش عليه السّلام از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده،كه براى آن حضرت خوشايند بود،كه خود را چهار شب در طول سال از هر كارى فارغ سازد،و آن شبها را به عبادت زنده بدارد و آن چهار شب عبارتند از:شب اوّل رجب،شب نيمه شعبان،شب عيد فطر و شب عيد قربان. از حضرت جوا عليه السّلام روايت شده كه مستحبّ است هركسى اين دعا را در شب اوّل رجب بعد از نماز عشاء آخر بخواند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ مَلِكٌ وَ أَنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرٌ وَ أَنَّكَ مَا تَشَاءُ مِنْ أَمْرٍ يَكُونُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيُنْجِحَ [لِي] بِكَ طَلِبَتِي اللَّهُمَّ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَنْجِحْ طَلِبَتِي خدايا!از تو درخواست مىكنم به حق اينكه تو فرمانروايى و بر هر كارى توانايى،و هر كارى كه بخواهى مىشود،خدايا!من به تو رو مىكنم به وسيله پيامبرت محمّد،پيامبر رحمت،درود خدا بر او و خاندانش اى محمّد اى فرستاده خدا،من براى توجه به خداى پروردگارت و پروردگارم،به تو روى مىآورم،تا خدا به سبب تو حاجتم را برآورد خداى به حق محمّد و پيشوايان از اهل بينش-كه درود خدا بر او و بر آنان-حاجتم را برآورد سپس حاجتت را از خدا بخواه.على بن حديد روايت كرده كه حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام پس از فراغت از نماز شب در حال سجده چنين مىگفت: لَكَ الْمَحْمَدَةُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَيْتُكَ لا صُنْعَ لِي وَ لا لِغَيْرِي فِي إِحْسَانٍ إِلا بِكَ يَا كَائِنُ [كَائِنا] قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ يَا مُكَوِّنَ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَدِيلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ مِنْ شَرِّ الْمَرْجِعِ فِي الْقُبُورِ وَ مِنَ النَّدَامَةِ يَوْمَ الْآزِفَةِ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ عَيْشِي عِيشَةً نَقِيَّةً وَ مِيتَتِي مِيتَةً سَوِيَّةً وَ مُنْقَلَبِي مُنْقَلَبا كَرِيما غَيْرَ مُخْزٍ وَ لا فَاضِحٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّةِ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ ، شكر و سپاس تنها از آن توست اگر از تو اطاعت كردم و حجّت و برهان تنها از آن توست اگر تو را معصيت كردم،در نيكى كردن نه كارى از من ساخته است و نه از غير من جز به عنايت تو،اى هستى پيش از هرچيز،اى هستىبخش هر چيز،تو بر هر كارى توانايى خدايا!از انحراف و ناباورى به هنگام مرگ،و از گزند بازگشت در گورها،و از پشيمانى در روز قيامت به تو پناه مىآورم،از تو مىخواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى،و قرار دهى زندگىام را زندگى پاكى،و مرگم را مرگى معتدل،و بازگشتگاهم را بازگشتگاهى كريمانه كه در آن خوارى و رسوايى نباشد.خدايا! بر محمّد و خاندانش درود فرست،آن امامانى كه چشمههاى حكمت، وَ أُولِي النِّعْمَةِ وَ مَعَادِنِ الْعِصْمَةِ وَ اعْصِمْنِي بِهِمْ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ لا تَأْخُذْنِي عَلَى غِرَّةٍ وَ لا عَلَى غَفْلَةٍ وَ لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِي حَسْرَةً وَ ارْضَ عَنِّي فَإِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِلظَّالِمِينَ وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمِينَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا لا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِنِي مَا لا يَنْقُصُكَ فَإِنَّكَ الْوَسِيعُ رَحْمَتُهُ الْبَدِيعُ حِكْمَتُهُ وَ أَعْطِنِي السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ وَ الشُّكْرَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ التَّقْوَى وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ وَ الْيُسْرَ وَ الشُّكْرَ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ يَا رَبِّ أَهْلِي وَ وَلَدِي وَ إِخْوَانِي فِيكَ وَ مَنْ أَحْبَبْتُ وَ أَحَبَّنِي وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ. و صاحبان نعمت،و ريشههاى عصمتاند،و مرا به وسيله آنان از هر بدى نگهدار،و در حالت غرور و غفلت مگير،و سرانجام كارهايم را حسرت و اندوه قرار مده، و از من راضى شو،زيرا همانا آمرزشت براى ستمگاران است و من از ستمكارانم،خدايا!بر من بيامرز آنچه را به تو زيان نمىرساند،و به من عطا كن آنچه را كه كاستىات ندهد،همانا رحمتت گسترده و حكمتت نوين است.خدايا!و به من مرحمت فرما:گشايش،راحتى،امنيت،سلامت،فروتنى،قناعت،سپاسگذارى،تندرستىكامل،پرواپيشگى، شكيبائى،راستى بر تو و دوستانت،آسانى،شكر،و همه اينها را پروردگارا به خانوده و فرزند و برادان دينىام و هركه را دوست دارم و دوستم دارد،و هركه فرزندم باشد و فرزندش باشم از مسلمانان و مؤمنان عموميت ده،اى پروردگار جهانيان. ابن اشيم گفته:وقت خواندن اين دعا پس از هشت ركعت نماز شب و پيش از نماز وتر است،پس از آن سه ركعت وتر را به جاى مىآورى چون سلام دادى،در حالتى كه نشستهاى بگو: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لا يَخَافُ آمِنُهُ رَبِّ إِنِ ارْتَكَبْتُ الْمَعَاصِيَ فَذَلِكَ ثِقَةٌ [ثِقَةً] مِنِّي بِكَرَمِكَ إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِكَ وَ تَعْفُو عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ وَ إِنَّكَ [فَإِنَّكَ] مُجِيبٌ لِدَاعِيكَ وَ مِنْهُ قَرِيبٌ وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا وَ رَاغِبٌ إِلَيْكَ فِي تَوْفِيرِ حَظِّي مِنَ الْعَطَايَا يَا خَالِقَ الْبَرَايَا يَا مُنْقِذِي مِنْ كُلِّ شَدِيدَةٍ [شِدَّةٍ] يَا مُجِيرِي مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ وَفِّرْ عَلَيَّ السُّرُورَ وَ اكْفِنِي شَرَّ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ [فَإِنَّكَ] فَأَنْتَ اللَّهُ عَلَى نَعْمَائِكَ وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ مَشْكُورٌ وَ لِكُلِّ خَيْرٍ مَذْخُورٌ . خداى را كه خزانههايش پايان نمىپذيرد،و آنكه را امان دهد هرگز نمىترسد، پرودگارا اگر مرتكب گناهانى شدم در اثر اطمينانم به كرم تو بود،همانا توبه بندگان را مىپذيرى،و از بديهايشان درمىگذرى،و لغزشها را مىآمرزى،همانا تو خوانندهات را اجابت مىنمايانى،و به او نزديكى،و من از خطاها تنها به جانب تو باز مىگردم،و در كامل كردن بهرهام از عطاها تنها به سوى تو رغبت دارم، اى آفريننده آفريدگان،اى نجاتبخش من از هر سختى،اى پناه من از هرچه كه هراسناك گردم خوشحالىام را فراوان كن،و مرا از بدفرجامى در كارها كفايت فرما،تويى خدايى كه بر نعمتها و عطاهاى فراوانت سپاس شده،و براى هر خيرى ذخيره بندگانى. و آگاه باش علما براى هر شب اين ماه نماز مخصوصى ذكر كردهاند،كه مقام را گنجايش نقل آن نيست. |
یکی از راه های پایداری و عمیق شدن محبت این است که محبت، خودخواهانه نباشد. البته این حرف بیشتر جنبۀ شعاری دارد. برای عملی کردن این راه حل، یک قاعده وجود دارد که از آن تحت عنوان قاعدۀ مثلث طلایی یاد میکنیم اگر دو نفر، هر دو عاشق و دلدادۀ یک موجود با عظمت باشند، به نحوی که آن موجود با عظمت دلِ این دو را برده باشد و خودخواهی را از این دو گرفته باشد، در این صورت آن دو به همدیگر علاقه ای پایدار و ماندگار و عمیق پیدا خواهند کرد. این موجود با عظمت در درجۀ اول خداوند است و در درجه دوم اولیاء خدا « استاد پناهیان »