لینک ثابت
امام صادق علیه السلام :
ما مِن عَمَلٍ يوَمَ الجُمُعَةِ أفضَلَ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ. الخصال، ص 394
در روز جمعه عملى برتر از صلوات بر محمّد و خاندان او سلام الله علیهم نيست .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یکی از چیزهایی که ما را از شر شیطان حفظ می کند پناهنده شدن به اهل بیت علیهم السلام است. امیر المومنین علیه السلام فرمودند: «یا کمیل ان الارض مملوة من فخاخ الابالس لن ینجوا احدا الا من تشبس بنا» فرمود: اهدی از دامهای شیطان نجات نمی یابد مگر این که به ما اهل بیت پناهند بشود. در دنیا و آخرت باید به اهل بیت پناه ببریم. در دنیا و آخرت باید یا علی علیه السلام بگوییم. برای این که نفس عمارمان را رام کنیم باید به اهل بیت پناهنده بشویم. ما برای تذکریه نفس نباید به خودمان تکیه کنیم چون خیلی ضعیف هستیم ولی اگر به اهل بیت پناهنده بشویم بدانیم که میتوانیم موفق بشویم پشت نفس و شیطان را به خاک بمالیم. آقا شیخ عبدالله شخصیت فوق العاده ای بود. ایشان فرمودند: من یک بار شیطان را در عالم مکاشفه دیدم. بهش گفتم: تو شیطان هستی؟ گفت: آره. ما با هم درگیر شدیم. زورش زیاد بود من را بلند کرد محکم به زمین زد روی سینه ما خوابید. کسی هم که زمین خورده شیطان باشد یعنی اهل جهنم است. وقتی که می خواست سر من را از تنم جدا کند. گفتم: یا امیر المومنین به دام برس دیدم مولا ظاهر شد دست انداخت بازوی شیطان را گرفت از روی سینه من بلند کرد و به زمین زد. گفت: آقا شیخ عبدالله حالا تو روی سنه اش بشین. بعد فرمود: آقا شیخ عبدالله شماها زورتان نمی رسد از ماها کمک بگیرید. اگر ناتوانی بگو یا علی اگر خسته جانی بگو یا علی تمام اولیا و انبیا، حتی پیامبر ما هم در هنگام مشکلات از امیرالمومنین علیه السلام کمک می خواستند. پیامبر ما میفرماید: «یا علی انا استغنی لک فی الدنیا و الاخرة» ای علی من در نیا و آخرت نیاز به کمک تو دارم. «و من یعتصم بالله هدی علی صراط مستقیم واعتصموا بالله و هو مولاکم نعم المولی» ما باید این را بدانیم که شیطان خیلی قوی است و جز قدر خدا که تجلیش اهل بیت هستند کسی نمی تواند به ما کمک کند و ما را سعادتمند کند. و این عمرمان را هم قدر بدانیم. امام سجاد می فرماید: «اللهم الرزقنا التجافی عن دار الغرور و العنابة عن الدار الخلود و الاستعداد …» یعنی خدایا ما را توقیق بده که دل از این دنیا بکنیم و خودمان را به جایگاه ابدیمان آماده کنیم. گوشه ای از سخنرانی حاج آقا فرحزاد
سم الله الرحمن الرحیم با تأسف و تأثر اطلاع یافتیم که عالم مجاهد و پارسا حضرت آیتالله آقای حاج شیخ محمدرضا مهدوی کنی رضواناللهعلیه دار فانی را وداع گفته و دوستان و ارادتمندان خود را داغدار کرده است. این عالم بزرگوار از جملهی نخستین مبارزان راه دشوار انقلاب و از چهرههای اثرگذار و یاران صمیمی نظام جمهوری اسلامی و از وفاداران غیور و صادق امام بزرگوار بود و در همهی عرصههای مهم کشور در دوران انقلاب شجاعانه و با صراحت تمام نقشآفرینی کرد. از عضویت در شورای انقلاب و سپس تشکیل کمیتههای انقلاب در آغاز تأسیس نظام اسلامی تا تصدی وزارت کشور و سپس قبول نخست وزیری در یکی از سختترین دورانهای جمهوری اسلامی، و تا ورود در عرصهی تولید علم و تربیت جوانان صالح و تأسیس دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) و تا امامت جمعه تهران و سرانجام ریاست مجلس خبرگان، همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزههای جناحی و قبیلهئی را به حیطهی فعالیتهای گسترده و اثرگذار خود راه نداد. این انسان بزرگ و پرهیزگار، همهی وزن وزین خود را در همهی حوادث این دهها سال در کفهی حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیرهی انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید. رحمت و رضوان الهی بر روان پاک او باد. اینجانب به خاندان گرامی و برادر عالیقدر ایشان، و به مردم ایران و روحانیت عظیم الشأن و همهی ارادتمندان و شاگردان و دستپروردگان آن مرحوم صمیمانه تسلیت میگویم و علو درجات وی را از خداوند متعال مسألت مینمایم. سید علی خامنهای ۹۳/۷/۲۹
به دختر بچهات میگویی: دوستت دارم. میگوید: اگر راست میگویی یك بستنی برایم بخر!
و این نشان میدهد كه بچهها هم به خوبی میدانند كه دوستی و عشق، علامت و نشان دارد و نشانه آن عمل و اقدام است.
پس ما نیز اگر خدا را دوست داریم باید دست به كار شده و دستورات او را به كار بسته و به خواستههای او تن در دهیم.
و البته دستورات و خواستههای خداوند هم به تمامی و یك جا در كتاب آسمانی او «قرآن كریم» آمده است.
پس قرآن بخوانیم. فاقروا ما تیسر من القرآن تا آنجا که می توانید قرآن بخوانید (حجت الاسلام رنجبر)
علىّ فرزند ابوحمزه بطائنى حكايت كند: روزى از روزها جهت ديدار و ملاقات امام موسى كاظم علیه السلام حركت كردم ، حضرت را در زمين كشاورزى در حالتى يافتم كه مشغول كار و تلاش بود و عرق از بدن مباركش سرازير گشته بود. بسيار تعجّب كردم و اظهار داشتم: يابن رسول اللّه ! من فداى شما گردم ، مردم كجا هستند تا مشاهده كنند، كه شما اين چنين در اين گرماى سوزان مشغول كار هستى و تلاش و فعّاليّت مى نمائى . امام علیه السلام لب به سخن گشود و فرمود: اى علىّ! آباء و اجدادم كه از من بهتر و برتر بوده اند، به طور مرتّب كوشش و تلاش داشته اند و هر كدام به نوعى كار مى كرده اند. سپس امام موسى كاظم علیه السلام خود افزود: و اين نوع كار و تلاشى را كه من مشغول انجام آن هستم و تو مشاهده مى كنى ، پيامبران مُرسل الهى و نيز پيامبران غير مرسل همه شان به آن اشتغال داشته اند و به وسيله آن تلاش و امرار معاش مى كرده اند. و همچنين بندگان صالح خداوند متعال همه در تلاش و كوشش مى باشند. عوالى اللئالى، ج 3، ص 200، ح 22.
آيه شماره 18 از سوره مبارکه يوسف
وَجَآؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ
و پيراهنش را [آغشته] به خونى دروغين آوردند [يعقوب] گفت [نه] بلكه ن فس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصيف مىكنيد خدا يارىده است
مراقب جوسازى ها باشید. «بدمٍ كذب» فریب مظلوم نمایىها را نخورید. (یعقوب، فریب پیراهن خونآلود و اشكها را نخورد بلكه گفت: امان از نفس شما.) «بل سولت لكم انفسكم» شیطان و نفس، گناه را نزد انسان زیبا جلوه مىدهند و انجام آن را توجیه مىكنند. «سوّلت لكم انفسكم» یعقوب علیه السلام مىدانست یوسف را گرگ نخورده، لذا از برادران استخوان ویا بقایاى جسد را مطالبه نكرد. «بل سوّلت لكم انفسكم» حوادث دو چهره دارد: بلا و سختى، «بدم كذب» صبر و زیبائى. «فصبر جمیل» انبیاى الهى در برابر حوادث سخت، زیباترین عكس العمل را نشان مى دهند. «فصبر جمیل» در حوادث باید علاوه بر صبر وتوانایى درونى، از امدادهاى الهى استمداد جست. «فصبر جمیل واللَّه المستعان» براى صبر باید از خداوند استمداد كرد. «فصبر جمیل و اللّه المستعان»* بهترین نوع صبر آن است كه علیرغم آنكه دل مىسوزد و اشك جارى مىشود، خدا فراموش نشود. «واللَّه المستعان» تحمّل توطئه فرزندان علیه برادر خود، سخت و درد آور است، لذا باید از خدا براى تحمّل آن استمداد كرد. «و اللّه المستعان» حضرت یعقوب با جملهى «و اللّه المُستعان على ما تصفون» به جاى «على ما فعلتم»، به برادران فهماند كه مدّعاى آنان باور كردنى نیست.