لینک ثابت
1.امید به غیرخدا
بزرگترین مانع پذیرش دعا این است که به کسی یا چیزی غیر از خدا امید بسته، یا او را به صورت مستقل مورد نیایش قرار دهیم.
از حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود:
«اِذا اَرادَ اَحَدُکُمْ اَنْ لا یَسْأَلَ رَبَّهُ شَیْئا اِلاّ اَعْطاهُ فَلْیَیْأسْ مِنَ النّاسِ کُلِّهِمْ، وَلا یَکُونَ لَهُ رَجاءٌ اِلاّ عِنْدَ اللّه، فَاِذا عَلِمَ اللّه عَزَّوَجَلَّ ذلِکَ مِنْ قَلْبِهِ لَمْ یَسْأَلِ اللّه شَیْئا اِلاّ اَعْطاهُ،هرگاه یکی از شما بخواهد که هر چه از خداوند درخواست کند به او بدهد؛ باید از همه ی مردم، چشم امید قطع کرده، جز به خدا امید نبندد. پس، چون خدای - عز و جل - دانست که او براستی چنین است، هر چه از خدا بخواهد به او عطا کند»( کافی، ج 2، ص148)
2.گناه و معصیت
یکی دیگر از موانع مهم پذیرش دعا، نافرمانی و سرپیچی از دستورات خداوند است. بندگان خدا با هر قدمی که به سوی گناه برمی دارند، یک قدم از خداوند فاصله می گیرند و موجبات محرومیت خویش از اجابت الهی را فراهم می آورند.
امام باقر(علیه السلام) در این باره فرموده است:
«اِنَّ الْعَبْدَ یَسْأَلُ اللّه الْحاجَةَ فَیَکُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضاؤُها اِلی اَجَلٍ قَریبٍ اَو اِلی وَقْتٍ بَطیءٍ فَیُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْبا فَیَقُولُ اللّه تَبارَکَ وَتَعالی لِلْمَلَکِ: لا تَقْضِ حاجَتَهُ وَاحْرِمْهُ اِیّاها، فَاِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطی وَاسْتَوْجَبَ الْحِرْمانَ مِنّی ؛بنده از خداوند، حاجتی را می خواهد و از شأن خداست که آن را، در آینده ای نزدیک یا با تأخیر، برآورده سازد؛ اما بنده مرتکب گناهی می شود، پس خداوند - تبارک و تعالی - به فرشته می گوید: حاجت او را برمیاور و او را از آن محروم گردان؛ زیرا که او خود را در معرض خشم من نهاد و مستوجب محرومیت از سوی من شد.»( بحار الانوار، ج 73، ص 329، ح 11.)
در روایات به برخی از گناهانی که از پذیرش دعا جلوگیری می کنند، اشاره شده است. به عنوان نمونه، یک مورد از این روایات بیان می شود.
امام سجاد(علیه السلام) فرموده است:
«اَلذُّنُوبُ الَّتی تَرُدُّ الدُّعاءَ، سُوءُ النِّیَّةِ وَخُبْثُ السَّریرَةِ وَالنِّفاقُ مَعَ الْاِخْوانِ وَتَرْکُ التَّصْدیقِ بِالْاِجابَةِ وَتَأخیرُ الصَّلَواتِ الْمَفْرُوضاتِ حَتّی تَذْهَبُ اَوْقاتُها وَتَرْکُ التَّقَرُّبِ اِلَی اللّه عَزَّوَجَلَّ بَالْبِرِّ وَالصَّدَقَةِ وَاِسْتِعْمالُ الْبَذاءِ والْفُحْشِ فِی الْقَوْلِ،گناهانی که موجب رد شدن دعا می شوند، عبارتند از: نیّت بد، پلیدی باطن، دو رویی با برادران دینی، باور نداشتن اجابت دعا، به تأخیر انداختن نمازهای واجب، تا آن زمان که وقتش بگذرد، دوری جستن از نزدیک شدن به خدای بزرگ با کار خیر و دادن صدقه و به کارگیری کلمات زشت و ناسزا در گفتار.»( بحار الانوار، ج 73، ص 376)
امیرمؤمنان(علیه السلام) تأثیر گناه در عدم اجابت دعا را این گونه بیان می فرماید:
«لا تَسْتَبْطی اِجابَةَ دُعاؤِکَ وَقَدْ سَدَدْتَ طَریقَهُ بِالذُّنُوبِ ؛اجابت دعایت را کُند نخوان، در حالی که راهش را با گناهان بسته ای» (غررالحکم، ج 6، ص 302)
مشاهده شده درحوزه نت
گام دوم: شناخت کارکردهای خانواده
پیش از این گفته شد که بنا بردیدگاه مکملیت، زن ومرد نیازمند یکدیگر برای رسیدن به کمال هستند. اکنون می گوئیم که خانواده، بهترین مکان ومحل برای تکمیل یکدیگر وپیمودن مسیر کمال است. خانواده سالم، دارای کارکردهای فراوانی در رشدوارتقای اعضا وپویایی جامعه است که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می شود:
1.ارضای صحیح قوای جنسی در خانواده، علاوه بر اینکه زمینه سازسلامت جسمی وروانی است، مانع از تهدید سلامت اجتماعی و موجب مصونیت اخلاقی جامعه می شود. در جامعه ای که این کارکرد خانواده به درستی انجام نشود، آمار خشونت های جنسی، تجاوز و… فراوان تر است.
2. خانواده بهترین محل برای شکل گیری شخصیت فرزند وانتقال ارزش ها به نسل آینده است.
3.خانواده بهترین محل برای بروز استعدادهای زن واعلام توانمندی های اوست. نقش بی بدیل انسان سازی زن که در مادری وهمسری-که تناسب کامل با قوای جسمی وروحی او دارد- تجلی یافته، در محیط خانواده است که به بهترین وجه، بروز می یابد.
4.خانواده، مناسب ترین گزینه برایپایه گذاری بنیان اجتماع است. هسته های اولیه اجتماع، چنانچه در محملی غیر از خانواده پایه گذاری شود، هسته هایی سست ولرزان خواهند بود.
با ادامه مطالب همراه ما باشید…
نام ها شعاعی از شناخت ومعرفت خانواده نام گذاران است وهمانند آینه ای روشن وشفاف گستره شخصیت آنان، نوع تربیت وچگونگی معرفت آن ها را نمایان می کند. از این رو رسول اکرم« صلی الله علیه وآله» نخستین نیکی پدر را به فرزند «اسم نیک وزیبا» بیان فرمود:
«نام پسندیده ونیکو برای خود برگزینید؛ همانا شما روز قیامت با نام های خود خوانده می شوید وگفته می شود برخیز ای فرزند فلان به سوی نورخود برو ویا برخیز ای فرزند فلان که نوری برای تو نیست!»(بحار الانوار،ج104،ص130)
بهترین نام از نظر امام پنجم«علیه السلام»، اسمی است که با اطاعت وعبودیت همراه باشد وبرترین این نام ها اسامی انبیا ورسولان الهی است.
آثار روحی ، روانی وحتی معنوی نام چنان شعاعی دارد که سفارش به انتخاب نام افراد پیش از تولد آن ها شده است. ازا ین رو رسول اکرم«صلی الله علیه وآله»، نام فرزند دختر خود فاطمه«سلام الله علیها» را-در صورت پسر بودن- محسن نهاد.
شیوه همیشه پیامبر«صلی الله علیه وآله» تغییر نام های بی معنا،کم ارزش وبی ارزش برافراد، مکان ها وشهرها بوده است، بدین خاطر نام دختری که «عاصیه » بود ،«جمیله» نهاد.
ازآنجا که نام ها نوعی حفظ شعائر دینی محسوب می شوند،امام حسین«علیه السلام» برای مقابله با دشمنانی که نام (علی«علیه السلام») بیزاری می کردند، فرمود:
«اگر برای من صد پسر متولد شود، همه آن ها را به نام علی نام گذاری می کنم.»(میزان الحکمة،ج4،ص556|)
از این رو «علی اکبر»، «علی اوسط» و «علی اصغر» نام های پسران آن حضرت بود.
روزی شخصی به امام صادق«علیه السلام» گفت:
ما فرزندانمان را به نام شما وپدرانتان، اسم می گذاریم، آیا این کار برای ما سودی دارد؟
حضرت فرمود:
آری به خداقسم،« وهل الدین الا الحب»؛ مگر دین چیزی غیر از دوستی است؟(بحارالانوار،ج27،ص95)
سپس این آیه شریفه را تلاوت وبدان استناد فرمود که:
«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله»؛ بگو پیامبرم اگر دوستدار خدایید، پس تبعیت وپیروی کنید مراتا خدا دوستدار شما گردد.(آل عمران،31)
چنین بینش وبصیرتی سرآغاز هوشیاری ما در حفظ اسامی شایسته برای حفظ شعائر وقداست های مذهبی است، نکته ای که پیامبر اسلام«صلی الله علیه وآله» به گونه ای زیبا بدان اشاره کرد وفرمود:
«کسی که چهار فرزند داشته باشد وهیچ یک را به اسم من نامگذاری نکند به من جفا کرده است.»(میزان الحکمة، ج4، ص557)
بی شک حسن سلیقه بسیاری از پدران ومادران در انتخاب نام پیشوایان پاک اندیش وقدسی برای فرزندان وبرتری شور وعشق مدیران در گزینش اسمی شایسته وبایسته برای مکان های مختلف ومؤسسات گوناگون چونان آینه ای تمام نما برای امروز به جامعه معرفی کنند ورسالت سنگین خود را در معرفی چهره های سعادت ساز وپیروزی آفرین انجام دهند.
مشاهده شده در کتاب جوانان پرسش ها وپاسخ ها،ج1،ص315-320
عنوان:معیارهای زن مطلوب از دیدگاه آیات و روایات
پژوهشگر:مهناز فولادی
استاد راهنما:جناب آقای حمید حمیدیان
چکیده:
یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ در معرض آراء و تفسیرهای گوناگونی قرار گرفته و همواره دچار افراط و تفریط شده است، شخصیت و جایگاه فردی، خانوادگی و اجتماعی زن است. امروزه کج اندیشی و عدم تعادل در این زمینه، در جوامع مختلف به چشم می¬خورد. در این میان تنها مکتب انبیاء و اوصیاء الهی است که با تکیه بر وحی و استمداد از خالق هستی از هر گونه افراط و تفریط به دور است و به ترسیم جایگاه حقیقی زن، متناسب با آفرینش آن پرداخته است.
هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته، بررسی معیارهای زن مطلوب در ساحت ایمان و اخلاق، اخلاق خانوادگی و ساحت اجتماعی می¬باشد و حاصل آن این است که از دیدگاه اسلام زن مطلوب به تساوی و تفاوت¬هایی که در آیات و روایات برای زن و مرد بیان شده است، توجه دارد و از آن¬ها برای رسیدن به کمال و قرب الهی استفاده می¬کند. او در حیطه خانوادگی به نقش مهم مادری و همسری که اصلی ترین وظیفه و مسئولیت¬های زن است و هم¬چنین مسئولیت¬های خویش به عنوان فرزند و دختر خانواده توجه دارد.
ایشان همواره تعادل در زندگی را رعایت می¬کند و مصلحت اهم را بر مهم مقدم می¬دارد و در نتیجه به بهانه فعالیت¬های سیاسی و اجتماعی از مسئولیت¬ خویش در حیطه روابط خانوادگی غافل یا کم توجه نمی¬شود و از سوی دیگر به بهانه وظایف خانوادگی، فعالیت سیاسی و اجتماعی را رها نمی¬کند. اسلام زن را از فعالیت اقتصادی بیرون از خانه منع نکرده است، اما شایسته است که زن به اموری مشغول شود که متناسب با روحیات و توان جسمی او باشد و با ازدواج یا وظایف همسری و مادری او در تزاحم باشد یا امکان جمع آن¬ها نباشد، خانواده را مقدم می¬دارد. شایسته است زنانی که در بیرون از محیط خانه مشغول به غعالیت¬های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … می¬باشند، خود را ملزم به رعایت آداب معاشرت اجتماعی از قبیل رعایت حیاء و عفت کنند و در این مسیر از زنان برتر جهان اسلام مانند فاطمه زهراء (سلام الله علیها) الگوگیری کنند تا بهترین زندگی را برای خویش به ارمغان آورند.
واژگان کلیدی:معیار، زن، مطلوب، حیطه رفتار فردی، حیطه روابط خانوادگی، حیطه اخلاق اجتماعی.
اقدام اول:خانواده شناسی
برای شناخت خانواده، ابتدا به بررسی اهمیت شناخت خانواده می پردازیم، سپس نظر اسلام پیرامون کارکردهای خانواده را بررسی کرده ودر پایان آسیب هایی که کیان خانواده را تهدید می کند مرور می کنیم .
گام اول:شناخت اهمیت خانواده
در فرهنگ اسلامی، ازدواج گیوندی الهی وبهترین نهاد سازنده اجتماع محسوب می شود. لذا در آموزه های دینی تصریح شده است که:
«مابنی فی الاسلام بناء احب الی الله عزوجل واعز من التزویج؛ در اسلام، هیچ بنیانی در نزد خداوند، دوست داشتنی تراز ازدواج نیست»(بحارالانوار، ج103، ص22)
«ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودة ورحمته؛ واز نشانه های او اینکه از بین خودتان همسرانی برای شما آفرید تا درکنارشان آرام بگیرید ودر میانتان دوستی ومهربانی نهاد»(روم،21)
درآموزه های دینی ازدواج زمینه سازرشد وکمال دانسته شده وبی توجهی به آن، عامل انحطاط وعقب ماندگی برشمرده شده است:
«من تزوج فقد احرز نصف دینه، فلیتق الله فی النصف الباقی؛ هر کس ازدواج کند، پس به تحقیق نصف دینش را کامل نموده، پس در نطفه ی دیگر تقوای الهی پیشه کند»(بحارالانوار، ج103،ص219،ح14)
«من احب ان یلقی الله طاهرا مطهرا فلیلقه بزوجه: هر کس که د وست دارد خداوند را در حالی که پاک ومطهر است ملاقات کند، باید در حالی که زوجی اختیار کرده است به ملاقات خداوند بشتابد»(بحارالانوار،ص220،ح18)
آموزه های دیگری همچون:« کسی که ازدواج را بخاطر ترس از تنگدستی ترک کند به خداوند سوء ظن نموده است؛ چرا که خداوند می گوید: اگر فقیر باشند ازفضل خود بی نیازشان خواهیم نمود»(وسایل الشیعه،ح24984) ، «خانواده تشکیل دهید که موجب افزایش روزی است»(وسایل الشیعه،ح 24985) ،«سه گروهند که حمایت از آنان برعهده خداست ویکی ازآن سه، کسی است که به خاطر عفت(دوری از گناه) ازدواج می کند»(نهج الفصاحة،ح1219) و…همگی نشان از اهمیت تشکیل خانواده در نظرخالق هستی دارد.
با ادامه مطالب همراه ما باشید…
نهضت جهانی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به دو گونه می توان تفسیر کرد، الف: تفسیری اعجازآمیز و مافوق طبیعی ب: تفسیری عادی و در چارچوب نوامیس طبیعت که از سوی خداوند، بر هستی حکم می راند.
بر اساس تفسیر نخست که گاه از آن، با عنوان «نظریه حصولی بودن ظهور» یاد می شود، نهضت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پدیده ای است که با اراده مستقیم الهی و به کمک عوامل غیبی آغاز می شود و به انجام می رسد و اقبال و ادبار مردم و نیز توجه و تلاش یا غفلت و سستی آن ها، هیچ تأثیری در تقدیم یا تأخیر این حادثه بزرگ ندارد. اما طبق دیدگاه دوم که با عنوان «نظریه تحصیلی بودن ظهور» شناخته می شود، حرکت جهانی آن حضرت، روالی عادی و طبیعی دارد و از این رو نیازمند فراهم شدن بسترها و شرایط، توسط توده مردم است. از میان این دو دیدگاه، دیدگاه دوم، به طریق صواب، نزدیک تر است، چرا که دیدگاه نخست، از اشکالات متعددی برخوردار است که در ادامه، پاره ای از آن ها را به اختصار خواهیم گفت:
1. اعتقاد به اعجازآمیز بودن نهضت امام مهدی(علیه السلام) اعتقادی بر خلاف اصل و روال طبیعی است. اصولاً در جهان هستی که جهان اسباب و مسببات است، هیچ پدیده عادی ای را نمی توان نشان کرد که بدون اسباب و علل عادی، تحقق یافته باشد، برای نمونه، برای سیر شدن، باید غذا میل کرد و برای سیراب شدن باید آب نوشید. همچنان که برای تحصیل یک گیاه باید دانه اش را کاشت و نهال آن را پرورش داد و آب و نور کافی را برایش فراهم کرد. این توقع که گرسنگی و تشنگی، بدون خوردن غذا و نوشیدن آب، بر طرف شود یا بدون فراهم کردن شرایط رشد یک نهال، آن نهال به بار نشیند، توقع بی جایی است، چرا که به تعبیر امام صادق(علیه السلام):
«أبی اللّه ان یجری الاشیاء الا بأسبابها؛, خداوند، ابا دارد از این که پدیده ها را جز به واسطه اسباب، تحقق بخشد» شیخ کلینی، کافی، ج 1، ص 183
بر این اساس، طبیعتاً نهضت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز مشمول همین قانون خواهد بود و اگر کسی مدعی باشد که این مهم، با دخالت عوامل فوق طبیعی و بدون فراهم شدن بسترهای عادی، شکل خواهد گرفت، باید بر مدعای خود دلیلی قاطع اقامه کند.
2. این دیدگاه با محتوای پاره ای از آیات قرآن کریم نیز ناسازگار است، برای نمونه آیه شریف: «انّ اللّه لایغیّر ما بقومٍ حتّی یغیّروا ما بانفسهم»( سوره رعد، آیه 11) به روشنی تغییر سرنوشت جوامع را از رهگذر تحوّلاتی می داند که می بایست در درون آن جوامع شکل گیرد. به تعبیر دیگر، سنت الهی بر این است که سرنوشت جوامع، نه با دخالت عوامل غیبی و نامرئی،که بر اساس شایستگی و لیاقت های خود آن ها رقم بخورد. تغییری که در آخر الزمان به دست امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عالم انسانی تحقق خواهد یافت نیز مصداقی از آیه مورد اشاره است؛ از این رو، برای ایجاد چنین تحوّلی که از نظر وسعت و عمق، بی نظیر است، نباید منتظر دخالت عوامل فوق طبیعی نشست، بلکه می بایست در توده مردم، زمینه چنین تحوّلی شکل بگیرد.
3. سومین اشکالی که به دیدگاه نخست وارد است این است که: اگر ما به اعجازی بودن حرکت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) معتقد باشیم، برای این سؤال اساسی که چرا غیبت آن حضرت، صدها سال به طول انجامیده است، پاسخی نخواهیم داشت، چون اگر بنا است کار آن بزرگوار، به وسیله اعجاز به سامان برسد، بسیار منطقی است که بپرسیم چرا این اعجاز، صدها سال به تأخیر افتاده است؟! حال که قرار نیست برای ساخته شدن دنیایی سرشار از خوبی ها و تهی از رنج ها و حرمان ها، در مردم تحوّلی به وجود آید و به رشد و بلوغ برسند و این مهم، تنها به یک اشاره خداوند توانا و به امدادهای غیبی، شدنی است، چرا این اشاره خداوندی، قرن ها به تأخیر افتاده است و از همان نخست کارها به سامان نرسید؟!
دیدگاه دوم به سادگی به این سؤال پاسخ می دهد که اگر ظهور، فرایندی است عادی، برای تحققش نیز باید مردم مهیا شوند و شرایط و زمینه های آن را فراهم کنند و چون تاکنون چنین نکرده اند، ظهور نیز به تأخیر افتاده است.
از آنچه گذشت، روشن شد که دیدگاه درست، همان نظریه دوم است؛ البته تذکر این نکته ضروری است که عادی دانستن نهضت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف به معنای نفی امدادهای غیبی نیست، چرا که بی گمان، آن حضرت از آغاز تا سرانجام حرکت الهی خود، به وسیله امدادهای ویژه الهی، تأیید و مساعدت خواهند شد و این موضوع، از روایات متعددی به دست می آید.
همچنان که نهضت پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) نیز پدیده ای کاملاً عادی و طبیعی به شمار می رود؛ با وجود آن که دست غیبی خداوند، همواره یاریگر بود. در آیه 124 سوره آل عمران، آمده است: «…الن یکفیکم ان یمدّکم ربّکم بثلاثة آلافٍ من الملائکة منزلین؛ آیا این شما را کفایت نمی کند که خدا، سه هزار فرشته به یاری شما فرو فرستد؟
لزوم تأیید حرکت های الهی، توسط امدادهای غیبی و عوامل فوق طبیعی خود، یکی از قوانین حاکم بر هستی است. خداوند، اراده کرده است افراد یا اجتماعاتی را که با نیاتی زلال در مسیر کمال، گام بر می دارند، در شرائط بحرانی با نیروهای پیدا و پنهان خود یاری کند، از این رو نمی توان به استناد احادیثی که از تأیید شدن امام مهدی به وسیله فرشتگان و سایر نیروهای فوق طبیعی سخن می گویند، غیر عادی و معجزه آسا بودن نهضت آن حضرت را برداشت کرد؛ چرا که این احادیث، ناظر به موارد خاصی و جزئی اند. تفاوت، بسیار است میان این که نهضت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از اساس معجزه گر تفسیر کنیم یا این که معتقد باشیم جریان انقلاب جهانی آن حضرت از روال عادی و طبیعی برخوردار است و امدادهای غیبی در موارد خاص، آن را تأیید می کنند.
مشاهده شده درحوزه نت با همکاری واحد پرسش و پاسخ مرکز تخصّصی مهدوی