لینک ثابت
ماه رمضان ماه عظیمی است که خداوند مهربان آن ماه و عمل در آن را به خود نسبت داده ، پس متصل به معنویت و حقیقت این ماه ، متصل به حضرت اوست . هیچ عملی از اعمال به اندازه ماه رمضان رنگ خالص خدائی ندارد ، چرا که اولا یک عمل درونی و پنهانی است و انسان مجبور نیست کسی را از این عمل درونی خبر کند ، و کسی هم قدرت تشخیص این را ندارد که بفهمد انسان در این عمل هست یا نه ، در ثانی روزه در تمام جهاتش بر محور ترک است ، ترک خوردن ، آشامیدن ، فضول در کلام ، ترک شهوت ، و . . . یعنی دارای صفات سلبی است ، و از این جهت روزه دار ، مزین به رنگ و صبغه الهی است .
آثار معنوی روزه که در قلب و عقل و جان و نفس تجلی می کند و منافعش در دنیا و آخرت ظاهر می گردد ، قابل مقایسه با آثاری که به جسم می بخشد نیست .
سَویق
در لغت به معنای چیزی آمده است که از گندم و جو گرفته می شود که منظور آرد آنهاست. بنابراین، سویق معنایی مرادف (1)قاووت (قُویت) فارسی پیدا می کند. اما با مراجعه به روایات در می یابیم که سویق معنایی عام دارد و آن را از روییدنی هایی، چون بادام (2)، جو (3)، عدس (4)و حتی سیب (5)گرفته اند. در حدیثی از نوعی شکر خوب در سویق بادام سخن به میان آمده است (6)که یکی از ترکیبات آن را مشخص می نماید. بعضی گفتنه اند که سویق از هفت چیز گرفته می شود: 1. گندم، 2. جو، 3. نَبق (آرد مانندی است که از تنه درخت خرما می گیرند) ، 4. سیب، 5. کدو، 6. دانه انار، 7. ارزن. 10البته عدس که در روایات به کار رفته، ازقلم افتاده است. نیز گفته اند که سویق گندم و جو بیشتر مورد استفاده قرار می گرفته است. (7)بعضی از سویق ها، مانند سویق سیب، مصرف دارویی داشته است، نه مصرف خوراکی. (8)
از روایات چنین بر می آید که سویق به دو صورت مصرف می شد: یکی به صورت خشک که به آن «سویق جاف» می گفتند و دیگری به صورت خمیر و مخلوط با آب که به آن «سویق مَلْتوت» گفته می شد و آن را می نوشیدند. (9)گفتنی است که سویق در روایات به وسیله امام رضا (علیه السلام) این چنین تعریف شده است: «سویق خوب خوراکی است؛ زیرا اگر گرسنه باشم، گرسنگی ام را برطرف می کند و اگر سیر باشم، غذایم را هضم می کند»
1- لسان العرب، ج 6، ص 438.
2- بحارالانوار، ج 66، ص 287.
3- بحارالانوار، ج 66، ص 287.
4- بحارالانوار، ج 66، ص 282.
5- بحارالانوار، ج 66، ص 281.
6- بحارالانوار، ج 66، ص 281.
7- بحارالانوار، ج 66، ص 283.
8- بحارالانوار، ج 66، ص 284.
9- بحارالانوار، ج 66، ص 278.
10- بحارالانوار، ج 66، ص 280.
. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خرما، چه خوش سحری ای است![1].
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: اگر کسی از شما روزه بود، با خرما روزه بگشاید و اگر خرما ندید، با آب؛ چرا که آب، پاک کننده است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند تبارک و تعالی و فرشتگان او، بر استغفارکنندگانو سحری خوران در سحرگاهان، درود می فرستند. پس، بایسته است هر کدامتان سحری بخورید، هر چند به جرعه ای آب باشد. امّا بهترین سحری ها، سَویق [2] و خرماست.
الإمام الصادق علیه السلام: أفضَلُ سَحورِکُمُ السَّویقُ وَالتَّمرُ.[3]
امام صادق علیه السلام: بهترین سحری های شما، سویق و خرماست.
پی نوشت :
1- .تهذیب الأحکام ، ج 4 ، ص 198 ، ح 567 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 290 ، ح 1949 کلاهما عن حفص بن البختری ، مکارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 419 ، ح 1420 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 280 ، ح 21 .
2- .مکارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 365 ، ح 1202 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 141 ، ح 58 .
3- .مسند أبی یعلی ، ج 1 ، ص 241 ، ح 451 عن عروه بن رویم عن الإمام علیّ علیه السلام ، کنز العمّال ، ج 12 ، ص 338 ، ح 35300 نقلاً عن أبی نعیم فی الطبّ عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله .
هر زمان افطار خود با آب که وا می کنم
دیده هایم را فقط از اشک دریا می کنم
علت بیچاره گی ام را خودم فهمیده ام
کم سحرها با خدای خویش نجوا می کنم
آن قدر بیچاره هستم می نشینم روز و شب
در گناه افتادن خود را تماشا می کنم
جای این که مایۀ آرامش آقا شوم
با معاصی خون به قلب زار آقا می کنم
هی گناه و توبه و هی پشت هم شرمندگی
با خودم دارم چرا این قدر بد تا می کنم؟!
این چنین باشد برایم مرگ خیلی بهتر است
من که می دانم خودم را خوار و رسوا می کنم
با تمام رو سیاهی تا که می گویم حسین
در دل تو باز هم من خویش را جا می کنم
آب می بینم نمی نوشم، لبم می سوزد و
بیشتر یاد لب عطشان سقا می کنم
یاد آن لحظه که هی می گفت مشکم واجب است!
مشک را من می رسانم، کار خود را می کنم
تیرها را با دل و جانم به چشمم می خرم
تا که خود را لایق دیدار زهرا می کنم
با لب تشنه به روی هستی خود پا گذاشت
عاقبت سر را به روی دامن زهرا گذاشت