توصیه های عملی حضرت آیت الله خامنه ای «مدظله العالی» برای ماه شعبان
*رابطه خودتان را با خدا به وسیله دعا و ذکر تقویت کنید
به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطه تان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عمل زدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانه ی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را - نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده - شکر کرد و هم این که ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست.
لذا این احتیاج دارد به توجه؛ این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها میخوانید: «الّذی کان رسول اللَّه - صلّی اللَّه علیه و اله - یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظه ی مرگ هم ماه شعبان و روزها و شبهای شعبان را گرامی میداشتند و همه ی شعبانها در زندگی آن بزرگوار این طور بود؛ که بعد در همین صلوات میخوانید: «اللّهم فأعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»؛ سنت این بزرگوار را در این ماه ان شاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان.[1]
* حقیقتاً از دل، با زبان مناجات با خدا حرف بزنید
شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیره ای که از این ماه گرفته ایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پر مضمون را با نفس حقیقی بخوانیم - نه فقط الفاظ آن را مرور کنیم - و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم، و اگر ان شاءاللَّه این همه فراهم شد، در ماه رمضان، آماده ی ورود بر سر سفره ی ضیافت الهی شویم و در اوج قله ی آن ماه، شایسته ی ورود به لیلةالقدر گردیم.
شما برادران عزیز، جزو بهترین کسانی هستید که میتوانید از این سفره ی انعام الهی که در ماههای رجب و شعبان و رمضان گسترده است، استفاده کنید. علت این است که در این میدان، آن که تلاش بیشتری میکند؛ آن که طهارت و صداقت بیشتری برای خود ذخیره میکند و آن که کار بیشتری در مقابل برداشت کمتر ارائه میدهد، مقربتر و موفقتر است. او بیشتر محل تلألؤ انوار الهی قرار میگیرد.[2]
* با دعای کمیل و مناجات شعبانیه مأنوس بشوید
این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتی از امام (رضوان الله علیه) پرسیدم در این دعاهای مأثوری که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان می آید و دوست دارید. فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعای کمیل که می دانید اصلاً ورود اصلی اش مال شب نیمه ی شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنی النّار اعملت اهلها انّی احبّک»؛ جهنم هم که من را ببری، فریاد می کشم تو را دوست دارم. و در دعای کمیل: «لان ترکتنی ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهی و نطق را از من نگیری، فریاد می کشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را.
باید با اینها مأنوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم. این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیله یی که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت می برد، تبدیل می شود؛ گاهی هم بعکس، به سنگ سنگینی تبدیل می شود که بسته شده به پای انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو می برد؛ غرق می کند؛ پدر انسان را درمی آورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسی و به مقام و به این چیزها دادید، این همان سنگ سنگین است؛ دل دیگر نیست.[3]
پی نوشت ها
[1] بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ۱۳۸۶/۰۶/۰۴
[2] بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی ۱۳۷۱/۱۰/۲۳
[3] بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات ۱۳۸۳/۰۷/۱۳
مشاهده شده در سایت حوزه نت
تبریک
شعر بعثت
ماه فرو ماند از جمال محمّد سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمّد
وعده دیدارِ هرکسی به قیامت لیله «اسرا» شب وصال محمّد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع، در ظِلال محمّد
عرصه گیتی مجال همّت او نیست روز قیامت نگر مجال محمّد
و آن همه پیرایه بسته جنّت فردوس بو که قبولش کند، بلال محمّد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نِعال محمّد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد پیش دو ابروی چون هلال محمّد
چشم مرا، تا به خواب دید جمالش خواب نمی گیرد از خیال محمّد
«سعدی» اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمّد بس است و آل محمّد
مبعث
مهمترین پیام بعثت
توحید، اصلی ترین و مهم ترین پیام بعثت است. فراگیری این اصل چنان گسترده است که اسلام به نام دین توحید شناخته می شود. در قرآن کریم، اصل توحید، ساختار کلی همه آیات است و نخستین پیام همه پیامبران پیشین نیز اصل توحید بوده است: «پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم، مگر آنکه به وی وحی کردیم که معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش کنید».(انبیاء: 25)
از سوی دیگر، توحید فقط راه حلی برای بحران های دوران جاهلیت نبوده است. توحید، شعار محض نیست. توحید؛ یعنی نفرت و دوری و نفی همه طاغوت ها. توحید؛ یعنی تکیه نکردن به هیچ قدرتی جز قدرت و عظمت الله. با این مفهوم، انسان قرن 21، بیش از هر زمان دیگر به این اصل حیاتی نیاز دارد. بشر امروز، با طاغوت ها و بت های درونی و بیرونی خود، از هر گونه پیشرفت و سعادت واقعی بازمانده است. توحید؛ یعنی نپذیرفتن هیچ گونه بی عدالتی. با این وصف، از شخصی ترین رفتار انسان تا قانون گذاری برای حکومت جهانی، جایگاه اجرای اصل توحید است. بدون توحید و مبارزه با قدرت های بیگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشی ندارد، بلکه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد کرد.
برگرفته از حوزه نت
امام موسی کاظم«علیه السلام»
ارزش شاد کردن مؤمن
کمک به مظلوم تا بدان جا نزد خداوند ارزش دارد که حتی اگر فرد به انگیزه خدمت به مؤمن، با دستگاه ظلم ارتباط داشته باشد ولی به مؤمنی کمک کند، سزاست.
زیاد بن ابی سلمة از دوستداران امام کاظم «علیه السلام» بود، ولی با دستگاه هارون الرشید نیز ارتباط داشت. روزی امام او را دید و از او پرسید: شنیده ام تو برای هارون الرشید کار می کنی و با آنان همکاری داری؟! گفت: بله سرورم! امام پرسید: چرا؟ عرض کرد: مولای من! من تهیدستی آبرومندم. مجبورم برای تأمین نیازهای خانواده ام کار کنم. امام با چهره ای عبوس گفت: اما اگر من از بلندی بیفتم و قطعه قطعه شوم، برایم بهتر است که عهده دار کاری از کارهای ظالمان شوم یا گامی بر روی فرش های آنان گذارم، مگردر یک صورت. می دانی آن در چه صورتی است؟ گفت: نه فدایت شوم! امام گفت: من هرگز با آنان همکاری نمی کنم مگر آن که یا غمی را از دل مؤمنی با رفع مشکلش بردارم یا با پرداختن قرض او، ناراحتی را از چهره اش بزدایم. ای زیاد! بدان پروردگار کمترین کاری که با یاوران ظالمان انجام می دهد این است که آنان را در تابوتی از آتش قرار می دهد تا روز حساب باز رسد. ای زیاد! هرگاه عهده دار شغلی از شغل های این ظالمان شدی، به برادرانت نیکی کن تا کفاره این کارت باشد. وقتی قدرتی به دست آوردی بدان خدای تو نیز در روز قیامت قدرت دارد و بدان که نیکی های تو می گذرد و ممکن است دیگران آن را فراموش کند، ولی در نزد خدا و برای روز قیامت تو باقی خواهد ماند.
خشنودی خدا و اهل بیت «علیهم السلام»
چه بسیار کارهایی که انسان می پندارد نادرست است اما راهنمایی یک رهبر فرزانه سبب تغییر نگرش او می شود. علی بن یقطین بارها نزد مولای خود امام کاظم «علیه السلام» آمده بود تا همکاری خود را با دستگاه حکومتی قطع کند، ولی امام به او اجازه نمی داد؛ زیرا می دانست که او از دوستداران راستین اهل بیت پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» است. بار دیگر خدمت امام خویش آمد و اجازه خواست که دیگر به دربار هارون الرشید نرود و استعفا بدهد. امام با مهربانی به او فرمود: این کار را مکن! ما به تو علاقه داریم. اشتغال تو در دربار خلیفه وسیله راحتی برادران دینی توست. امید است که خداوند ناراحتی ها را به وسیله تو برطرف کند و آتش دشمنی و توطئه آنان را خاموش سازد. او که نمی خواست سخن امام را قطع کند، سراپا گوش شده بود. امام به او فرمود: بدان که کفاره خدمت در دربار ظالمان، گرفتن حق محرومان است. تو چیزی را برای من ضمانت کن، من در مقابل سه چیز را ضمانت می کنم. تو قول بده که هر وقت یکی از مؤمنان به تو مراجعه کرد، هر حاجتی داشت برآورده کنی و حق او را بستانی و با احترام با وی برخورد کنی من نیز ضمانت می کنم که هیچ وقت زندانی نشوی، هرگز با شمشیر دشمن کشته نشوی و هیچ وقت به فقر و تنگدستی گرفتار نیایی. بدان هر کس حق مظلومی را بگیرد و دل او را شاد کند اول خدا، دوم پیامبر خدا «صلی الله علیه و آله» و سوم همه ما امامان را خشنود کرده است.
دعا برای شیعیان
دعا برای رفع مشکلات دوستان نشانه دوستی و محبت راستین بین آنان است. نوشته اند یکی از دوستان امام کاظم «علیه السلام» نزد ایشان رفت تا امام برایش دعایی کند. او گفت: ای فرزند رسول خدا! مرا نیز در دعای خود فراموش نکنید و برای برطرف شدن مشکلاتم دعا کنید. امام پاسخش فرمود: تو از کجا می دانی که من تو را در دعاهای خود فراموش می کنم و برایت دعا نمی کنم؟ حسن بن جهم با خود گفت: آن بزرگوار امام شیعیان است و دوستان و شیعیان خود را فراموش نمی کند. پس مرا هم که از شیعیان اویم، فراموش نمی کند.
سپس گفت: نه شما مرا فراموش نمی کنید. امام فرمود: چگونه فهمیدی که فراموشت نمی کنم؟ گفت: چون من از شیعیان و دوستداران شما هستم و می دانم که شما برای دوستان خود دعا می کنید. امام پرسید: آیا غیر از این مطلب چیز دیگری را هم می دانی که به خاطر آن دعایت کنم و فراموشت نسازم؟ گفت: خیر چیز دیگری نمی دانم. امام فرمود: هرگاه خواستی بدانی که تو در نزد من چگونه ای، ببین من در نظر تو چگونه هستم و چقدر با هم دوستی داریم تا به وسیله آن، بیشتر به یاد هم باشیم.
مشاهده شده درerfan.ir
تبریک
اوراق زرین تاریخ تربیت سیمای درخشان مربیان نام آوری چون ابراهیم ، موسی ، عیسی(علیهم السلام)
و محمد (صلی الله علیه وآله) ، علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) و زینب (سلام الله علیها) را بر خود نقش ابدی زده است آنان که
با پیکار مقدس خویش حماسه های شکوهمند و جاوید در سازندگی انسان متعهد به
وجود آوردند و با تزکیه و تعلم کاخ بلند پایه ی علم و فضیلت را بنا نهاده و پرچم توحید را
برافراشتند و امروزمعلمان واساتید گرامی ادامه ی این نهضت عظیم را بر عهده گرفته اند ضمن
بزرگداشت خاطره استاد مطهری و گرامیداشت روز معلم
برای تمامی این عزیزان در این راه آرزوی موفقیت می نماییم.
فرازهایی از پیام های امام خمینی «ره» به مناسبت شهادت آیت الله مطهری«ره»
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان وملت اسلام وخصوص ملت مبارز ایران، ضایعه اسف انگیز شهید بزرگوار ومتفکر وفیلسوف وفقیه عالی مقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری «قدس سره» راتسلیت وتبریک عرض می کنم؛تسلیت درشهادت شخصیتی که عمر شریف وارزنده ی خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد وباکجروی هاوانحرافات مبارزه ی سرسختانه کرد؛تسلیت درشهادت مردی که در اسلام شناسی وفنون مختلفه ی اسلام وقرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام ودر سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بود که حاصل عمرم محسوب می شد. در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند وعالم جاودان ثلمه ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست.وتبریک از داشتن این شخصیت های فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوه ی خودنورافشانی کرده ومی کنند. من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند وبه ظلمت ها نور می افشانند، به اسلام، بزرگ مربی انسان ها وامت اسلامی تبریک می گویم. من اگرچه فرزند عزیزی که پاره تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت ودارد.
حمله نظامی طبس
در روز ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ تفنگداران ارتش آمریكا در عملیاتی كه بعدها فاش شد نام آن «دلتا» بوده است، با هدف آزاد كردن گروگانهای این كشور كه در سفارت آمریكا در تهران تحت مراقبت بودند، در صحرای طبس پیاده شدند.
قرار بود این نیروها از طبس با هلیكوپتر به سوی تهران حركت كرده و در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) فرود آیند و سپس با لباس مبدل، به سفارت آمریكا در تهران حمله كرده و گروگانها را آزاد كنند.
طبق این نقشه، آنان پس از پایان فعالیتهایشان، از همین راه به طبس رفته و از آنجا با هواپیما از ایران خارج میشدند. اما نیروهای آمریكایی شامل ۱۳۲ نظامی، هشت هلیكوپتر و سه هواپیمای باربری هركولس 130Cپس از استقرار در طبس و قبل از حركت به تهران دچار حوادث مختلفی شدند و از ادامه ماموریت بازماندند.
دستگاه هیدرولیك یكی از هلیكوپترها از كار افتاد، هلیكوپتر دیگر بر اثر طوفان شن و عدم دید كافی به هنگام جابجایی، با یكی از هواپیماهای هركولس برخورد كرده و هر دو وسیله نقلیه آتش گرفت و در نتیجه آن هشت تن از نظامیان در شعلههای آتش سوختند. با انتشار خبر حمله ناكام آمریكا به صحرای طبس، موجی در محكومیت اقدام آمریكا به راه افتاد و افكار عمومی را بیش از پیش نسبت به ایالت متحده بدبین ساخت.«مرکز اسناد انقلاب اسلامی»