باغستان روشن نور
هنوز کوچه های مدینه از خاطره گام های آهسته تو سرشار است.
هنوز سایه های آرام شب، از وزش نسیم حضور تو بیدارند.
هنوز خانه های بی نور و تهی از عطر مهر مادر و پدر، به لحن دلگشای تو مشتاق مانده است. کسی چه می دانست که آن شعر شبانه نان و طعام، از قلب غزل سرای نوازش توست که می تراود؟!
دریغا که تا بودی و هرم حضورت را به گمنامی اما به عشق، به خلق خدا پیشکش می کردی، از ادراک تو محروم ماندند! حالا پس از رفتن تو، یک شهر به اندازه همه آن چشیدگان جرعه های تو، تنهایی خویش را مرثیه می خواند و مویه می کند.
آن دلگرمی که در یأس فروتن دل ها از جانب تو می دمید و شفافیت آب را به روان خشک و خسته آنها می بخشید، حالا از دست رفته است و تو پرواز کرده ای به آشیانه مرغان بهشت. وقتی زبان می گشودی، گره فرو بسته صدها هزار پرسش بی امان می گشود و دفتر پربرگ ندانسته های اندیشه انسان، سطر به سطر، از واژه های معرفت و بلوغ، هستی می گرفت.
این کاروان بلند علم است که از باغستان روشن دریافت های تو آغاز شده و تا مرز تیرگی های جهل آدمی، توشه های دانایی و حکمت را روانه کرده است.
آن امیر ایمان آوردگان و معرفت شناسان بود که سرود و اینک تو که با صلابت و یقین، «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را باز می خوانی و می خوانی.
ای امیر فضل و بزرگی و هنر!
تاریخِ پُرحجم روایت و نقل، به آن ده ها هزار جست وجوگر و راوی سخن های جانانه تو که در خویش دارد، به خود می بالد؛ به آن مرواریدهای نهفته کلامت که در حافظه دیرینه خویش، عزیزانه محفوظ داشته است.
ای صادق آل نبی! اکنون ماییم و میراث فاخر سخن های تو که بسان گنجینه رشد و آسمانی شدن، ما را و همه را و همیشه را فرا می خواند.
دستاوردهاي عمليات مرصاد
پرونده هشت سال دفاع مقدس در بعد سخت افزاري آن با شكست منافقان در عمليات مرصاد بسته شد.
اين نبرد که به نحوي ميتوان آن را نهروان ايران ناميد، در روزهاي آغازين مردادماه سال 67 در گرفت و با شکست سنگين نيروهاي مسعود رجوي پايان يافت.
بحث اصلي اينجاست که شکست منافقين در عمليات مرصاد که فروغ جاويدان ناميده ميشد چه دستاوردها و بازتابهايي در داخل و خارج از کشور از خود برجاي گذاشت.نکته حائز اهميت مقطع حمله اين گروهک بود.
در فاصله پذيرش قطعنامه 598 توسط ،توسط حضرت خميني (رحمه الله علیه) که ايشان از آن به عنوان نوشيدن جام زهر نام بردند، تا حالت قطعيت يافتن آن، زماني بود که منافقين به آن به عنوان فرصتي مغتنم جهت ساقط كردن نظام جمهوري اسلامي ايران( به زعم خود) نگاه ميکردند.
صفحات: 1· 2
اهداف منافقین برای حمله به ایران
الف) اعلام دولت موقت جمهوری دموکراتیک - مثلا اسلامی در کرمانشاه پس از فتح این شهر.
ب) شکستن طلسم اختناق در ایران( به زعم خودشان):
نیروهای سازمان با انواع و اقسام اهرمهای تبلیغاتی بر آن بودند تا وانمود کنند در ایران مردم از طرف نظام در محدودیت و اختناق به سر ميبرند و آنها بر آن هستند تا در ایران حکومت دموکراسی را پایهریزی کنند، اما پاسخی که مردم به این ادعاها دادند تمامی نقشههای تبلیغاتی آنان در این خصوص را نقش بر آب نمود.
صفحات: 1· 2
بررسی علل تجاوز منافقان پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران
تنها بعد از گذشت چند روز از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی ایران در 27 تیرماه 1367، رهبر منافقین فرمانی را مبنی بر آماده باش کلیه نیروها و قطع تمام مسافرتها و ترورها صادر کرد و این پیام از جانب وی برای تمامی نیروها قرائت شد:
«طلسم جنگ در حال شکستن است…رژیم شل شده … باید ضربه کاری را بزنیم».
در بررسی عواملی که زمینه لازم برای حمله منافقان به ایران از نقطه نظر تئوریسینهای نظامی سازمان منافقین ميتوان به عواملی اشاره داشت که مهمترین آنها عبارتند از:
صفحات: 1· 2
غزوه خندق
جنگ خندق، که به جنگ احزاب نیز معروف است، بعد از غزوه «بنی نضیر» واقع شد. این جنگ همان طوری که از نامش (احزاب) پیداست، جنگی بود که در آن تمام قبایل و گروه های مختلف دشمنان اسلام، عرب، مشرک و یهود، بر ضد اسلام با هم متحد شدند و نیروی عظیمی را تشکیل دادند و برای محو اسلام و نابودی مسلمانان عازم مدینه شدند و نزدیک به یک ماه مدینه را محاصره کردند و چون مسلمانان برای جلوگیری از پیشروی دشمن، اطراف مدینه را به صورت خندق درآورده بودند، این جنگ را غزوه «خندق» می نامند.
پیروزی مسلمانان
به جز مبارزه کارساز علی(علیه السلام) با عمرو که به شکست و گریز احزاب مشرکان انجامید، [1] مورخان از سه عامل دیگر یاد کردهاند که به پیروزی مسلمانان در غزوه خندق کمک کرد:
15 شوال
حضرت حمزه علیه السلام از دیدگاه قرآن
در قرآن مجید چون به آیاتی مانند آیه شریفه (وَالَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللهِ وَالَّذِینَ آوَوا وَنَصَرُوا أُوْلَئِکَ هُمْ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ) [1] می رسیم، حمزة بن عبدالمطلب را در رأس این مؤمنان حقیقی مشاهده می کنیم:ایمان آوردن در وضعیت سخت، یاری کردن و پناه دادن به رسول خدا در مقابل دشمنان، آنگاه که همه مشرکان و دشمنان بر علیه او بسیج شده بودند.