تبریک


این مرتبه از روزه، با پرهیز از مفطِرات روزه صورت مىپذیرد، با شرحى كه در كتابهاى فقهى آمده است. این مرتبه از روزه، آسانترین و پایینترین مرتبه روزه است. آنچه از پیامبر صلىاللهعلیهوآله روایت شده كه: إنَّ أیسَرَ مَا افتَرَضَ اللهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ فی صِیامِه، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ؛ آسانترین چیزى كه خداى متعال بر روزهدار در روزهدارىاش واجب ساخته است، نخوردن و نیاشامیدن است. در این مرتبه از روزه، روزهدار، تنها به پرهیز از مفطرات روزه، بسنده نمىكند؛ بلكه از همه حرامهاى الهى پرهیز مىنماید. از این رو، اجتناب از مفطرات، شرط درستىِ روزه است و اجتناب از حرامها، شرط قبولى آن میباشد. این مرتبه از روزه، با باز داشتن قلب و نگهدارى آن از هر چیزى كه اشغالكننده دل (چه حلال و چه حرام) است بجز خدا، به دست مىآید. ابوحامد غزالى (م 505 ق) در توصیف این مرتبه از روزه مىگوید: امّا روزه خواصّ خواص، روزه دل از همّتهاى دون و اندیشههاى دنیوى و باز داشتن كلّى آن از غیر خداوند است. شكستن این مرتبه از روزه، با اندیشه درباره غیر خدا و قیامت، و فكر درباره دنیا تحقّق مىیابد ـ مگر دنیایى كه به خاطر دین خواسته شود، كه چنین دنیایى، توشه آخرت است و دنیا نیست ـ تا آن جا كه اهل دل گفتهاند: «هر كس در روزش به تدبیر آنچه با آن افطار مىكند، اهتمام ورزد، گناه بر او نوشته مىشود؛ چرا كه این، از كماطمینانى به فضل خدا و یقین اندك به روزىِ موعود خویش است.» این مرتبه، رتبه پیامبران، صدّیقان و مقرّبان است. در تفصیل قولى آن، نباید درنگ طولانى داشت؛ ولى در تحقّق عملى آن، تأمّلْ به جاست؛ چرا كه آن، رویكرد به خداوند و روىگردانى از غیر خدا با همه همّت است و آراسته شدن به این سخن خداست كه: «قُلِ اللهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِى خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ(انعام/ 91) ؛ بگو: «خدا» ! سپس واگذارشان تا در باطل خویش به بازیچه مشغول باشند.»(7) امیر مؤمنان، امام على علیهالسلام، در اشاره به این سه مرتبه مىفرماید: صَومُ القَلبِ خَیرٌ مِن صِیامِ اللِّسانِ وَ صِیامُ اللِّسانِ خَیرٌ مِن صِیامِ البَطنِ (8)؛ روزه دل، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان، بهتر از روزه شكم . هر یك از این دو مرتبه اخیر، به نسبت تلاش روزهداران و آمادگى آنان، مراتب بسیارى دارد، علاوه بر این كه خودِ روزه هم از زاویه انگیزههاى روزهدار، گوناگون است. نقطه اوج این مراتب، حال روزهدارى است كه انگیزه روزهدارىاش، نه بیم از كیفر و نه شوق به ثواب؛ بلكه تنها به خاطر فرمانبردارى از فرمان الهى، علاقهمندى به تقرّب به خداى سبحان و كسب رضا و لقاى اوست . از خداوند سبحان مىخواهیم كه توفیقمان دهد تا در راه آنچه موجب افزایش بهره ما از ضیافت كریمانه رمضان مىشود، بكوشیم و بالاترین و والاترینِ مراتب روزهدارى را به ما عنایت فرماید. 1- المقنعة: 310، الإقبال: 1/196، بحار الأنوار: 97/352. 2- غرر الحكم: 5888 . 3- غرر الحكم: 5889 . 4- غرر الحكم: 5874 . 5- غرر الحكم: 5873 . 6- غرر الحكم: 5890 . 7- إحیاء علوم الدین: 1/350؛ المحجّة البیضاء: 2/131 . 8- غرر الحكم: 5890 . منبع: كتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 153.
دسته اوّل؛ روزه عوام
دسته دوم؛ روزه خواص
دسته سوم؛ روزه خواصّ خواص
پینوشتها:
شعـبــان شـد و پـیـک عشــق از راه آمــد
عــطــر نفـــس بقــیــــــــــــــة الـلــه آمــد
بـا جلــوه سجـاد و ابـوالفـضـل و حسـیـن
یک مـاه و سـه خورشیــد در ایـن مـاه آمـد
ne-height: 115%; font-family: "Arial","sans-serif";” lang="FA">یعنی پس از علی علی اکبرتر از تو نیست
منطق قبول داشت که با خلق و خوی تو
شخصی میان خلق پیمبرتر از تو نیست
میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام مبارک باد
دشت گونه ها از باران دیدگان، متنعم می شوند آن گاه که دست نیاز، عنایت یار را بکاود و در قنوت عاکفین، قلب ها را به کریم بی نیاز، اهدا کنند.
در باغ اعتکاف و در صحن صفا و ساحت سپیده، اشک به امید عبور دلارام می افشانیم و هم آوا با معتکفان معراج، نام خجسته ی علی را ترنم می کنیم.
شاکر و شادمان از آنیم که کعبه شکافت و عدالت، شکوفا شد. مباهات ماست که دیوار دل هایمان نیز بشکافد و ذره ای از آفتاب عنایت مولادر آن حلول کند.
یاران! به شکرانه ی نزول عشق از سحاب رحمت، سر به آستان دوست سایید و اجلال امیر حماسه به محفل خاکیان، خوش آمد گویید.
شکرا که آفتاب فتوّت از افق کعبه دمید و شبنم شرافت بر گلبرگ هستی نشست.
همراز نبوت، آغوش احمد می کاود و محراب مسجد کوفه را.
از کعبه تا بیت المعمور را با قلب شیعیان آذین بسته اند.
ولایت کل آمد و کل ولایت ظهور کرد.
مولای ما با ولادت خویش کربلا را به ارمغان آورد و سمند حماسه را راهی میدان خلوص و مجاهدت نمود. شعف را به شیعه بخشید و گل تبسم را به رسول یار و فخر آفرینش اهدا کرد.
بدر سخاوت تابید.
هستی، دوباره بهار را تجربه کرد و بر شانه های خسته زمین، همای سعادت نشست و سایه ی سبز عدالت بر کویر تفتیده ی تاریخ، گسترده شد.
جغرافیای مودت و محبت، ترسیم گردید.
صفحات: 1· 2
|
شب اولّ:شب شريفى است،و در آن چند عمل وارد است:اوّل:چون هلال ماه را مشاهده كند بگويد:
اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّي وَ رَبُّكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ . خدايا!شروع اين ماه را بر ما با ايمنى و ايمان و سلامت و اسلام قرار ده،)اى ماه(پروردگار من و تو خداى عزّتمند و پر شكوه است. و روايت شده:رسول خدا صلى اللّه عليه و آله هنگامىكه هلال ماه رجب را مىديد مىگفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَ لا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ . خدايا براى ما در ماه رجب و شعبان بركت قرار ده،و ما را به ماه رمضان برسان،و بر روزه رمضان و بيدارى شب و نگهدارى زبان و فروبستن چشم كمك فرما،و بهره ما را از ماه رمضان،گرسنگى و تشنگى قرار مده. دوّم:چنانكه بعضى از علما فرمودهاند غسل كند.از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله روايت شده:هركه ماه رجب را بيابد،و در اوّل و وسط و آخر آن غسل كند پس از انجام آن مانند روزى كه از مادر متولد شده بود از گناهان خود بيرون آمده و پاك مىشود.سوم: حضرت حسين عليه السّلام را زيارت كند.چهارم:پس از نماز مغرب بيست ركعت نماز به جاى آورد،به اين ترتيب كه در هر هر ركعت پس از سوره«حمد»يك مرتبه سوره«توحيد»را خوانده،و پس از هر دو ركعت سلام دهد،تا خود و اهل و اولاد و مالش محفوظ بماند،و از عذاب قبر ايمنى يابد و از صراط به سرعت برق بدون حسابرسى بگذرد. پنجم:پس از نماز عشاء دو ركعت نماز به جاى آورد به اين صورت كه در ركعت اوّل پس از سوره«حمد»يك مرتبه سوره«الم نشرح»و سه بار سوره«توحيد»را بخواند و در ركعت دوّم سوره«حمد»و سورههاى«الم نشرح» و «قل هو اللّه احد» و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس» را هركدام يك بار بخواند،و هنگامىكه سلام نماز را داد سى مرتبه بگويد: «لا اله الاّ اللّه»و سى مرتبه صلوات فرستد،تا حق تعالى همانند روزى كه از مادر متولدّ شده،گناهان او را بيامرزد و پاكش نمايد. ششم:سى ركعت نماز به اين ترتيب كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»يك مرتبه سوره «قل يا ايّها الكافرون» و سه مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند،هفتم:عملى را كه شيخ در كتاب«مصباح المتهجد»ذكر كرده به جاى آورد.شيخ در آن كتاب فرموده:عمل شب اوّل رجب:ابو البخترى وهب بن وهب از حضرت صادق عليه السّلام از پدر بزرگوارش عليه السّلام از جدّش عليه السّلام از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده،كه براى آن حضرت خوشايند بود،كه خود را چهار شب در طول سال از هر كارى فارغ سازد،و آن شبها را به عبادت زنده بدارد و آن چهار شب عبارتند از:شب اوّل رجب،شب نيمه شعبان،شب عيد فطر و شب عيد قربان. از حضرت جوا عليه السّلام روايت شده كه مستحبّ است هركسى اين دعا را در شب اوّل رجب بعد از نماز عشاء آخر بخواند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ مَلِكٌ وَ أَنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرٌ وَ أَنَّكَ مَا تَشَاءُ مِنْ أَمْرٍ يَكُونُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيُنْجِحَ [لِي] بِكَ طَلِبَتِي اللَّهُمَّ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَنْجِحْ طَلِبَتِي خدايا!از تو درخواست مىكنم به حق اينكه تو فرمانروايى و بر هر كارى توانايى،و هر كارى كه بخواهى مىشود،خدايا!من به تو رو مىكنم به وسيله پيامبرت محمّد،پيامبر رحمت،درود خدا بر او و خاندانش اى محمّد اى فرستاده خدا،من براى توجه به خداى پروردگارت و پروردگارم،به تو روى مىآورم،تا خدا به سبب تو حاجتم را برآورد خداى به حق محمّد و پيشوايان از اهل بينش-كه درود خدا بر او و بر آنان-حاجتم را برآورد سپس حاجتت را از خدا بخواه.على بن حديد روايت كرده كه حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام پس از فراغت از نماز شب در حال سجده چنين مىگفت: لَكَ الْمَحْمَدَةُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَيْتُكَ لا صُنْعَ لِي وَ لا لِغَيْرِي فِي إِحْسَانٍ إِلا بِكَ يَا كَائِنُ [كَائِنا] قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ يَا مُكَوِّنَ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَدِيلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ مِنْ شَرِّ الْمَرْجِعِ فِي الْقُبُورِ وَ مِنَ النَّدَامَةِ يَوْمَ الْآزِفَةِ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ عَيْشِي عِيشَةً نَقِيَّةً وَ مِيتَتِي مِيتَةً سَوِيَّةً وَ مُنْقَلَبِي مُنْقَلَبا كَرِيما غَيْرَ مُخْزٍ وَ لا فَاضِحٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّةِ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ ، شكر و سپاس تنها از آن توست اگر از تو اطاعت كردم و حجّت و برهان تنها از آن توست اگر تو را معصيت كردم،در نيكى كردن نه كارى از من ساخته است و نه از غير من جز به عنايت تو،اى هستى پيش از هرچيز،اى هستىبخش هر چيز،تو بر هر كارى توانايى خدايا!از انحراف و ناباورى به هنگام مرگ،و از گزند بازگشت در گورها،و از پشيمانى در روز قيامت به تو پناه مىآورم،از تو مىخواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى،و قرار دهى زندگىام را زندگى پاكى،و مرگم را مرگى معتدل،و بازگشتگاهم را بازگشتگاهى كريمانه كه در آن خوارى و رسوايى نباشد.خدايا! بر محمّد و خاندانش درود فرست،آن امامانى كه چشمههاى حكمت، وَ أُولِي النِّعْمَةِ وَ مَعَادِنِ الْعِصْمَةِ وَ اعْصِمْنِي بِهِمْ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ لا تَأْخُذْنِي عَلَى غِرَّةٍ وَ لا عَلَى غَفْلَةٍ وَ لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِي حَسْرَةً وَ ارْضَ عَنِّي فَإِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِلظَّالِمِينَ وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمِينَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا لا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِنِي مَا لا يَنْقُصُكَ فَإِنَّكَ الْوَسِيعُ رَحْمَتُهُ الْبَدِيعُ حِكْمَتُهُ وَ أَعْطِنِي السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ وَ الشُّكْرَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ التَّقْوَى وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ وَ الْيُسْرَ وَ الشُّكْرَ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ يَا رَبِّ أَهْلِي وَ وَلَدِي وَ إِخْوَانِي فِيكَ وَ مَنْ أَحْبَبْتُ وَ أَحَبَّنِي وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ. و صاحبان نعمت،و ريشههاى عصمتاند،و مرا به وسيله آنان از هر بدى نگهدار،و در حالت غرور و غفلت مگير،و سرانجام كارهايم را حسرت و اندوه قرار مده، و از من راضى شو،زيرا همانا آمرزشت براى ستمگاران است و من از ستمكارانم،خدايا!بر من بيامرز آنچه را به تو زيان نمىرساند،و به من عطا كن آنچه را كه كاستىات ندهد،همانا رحمتت گسترده و حكمتت نوين است.خدايا!و به من مرحمت فرما:گشايش،راحتى،امنيت،سلامت،فروتنى،قناعت،سپاسگذارى،تندرستىكامل،پرواپيشگى، شكيبائى،راستى بر تو و دوستانت،آسانى،شكر،و همه اينها را پروردگارا به خانوده و فرزند و برادان دينىام و هركه را دوست دارم و دوستم دارد،و هركه فرزندم باشد و فرزندش باشم از مسلمانان و مؤمنان عموميت ده،اى پروردگار جهانيان. ابن اشيم گفته:وقت خواندن اين دعا پس از هشت ركعت نماز شب و پيش از نماز وتر است،پس از آن سه ركعت وتر را به جاى مىآورى چون سلام دادى،در حالتى كه نشستهاى بگو: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لا يَخَافُ آمِنُهُ رَبِّ إِنِ ارْتَكَبْتُ الْمَعَاصِيَ فَذَلِكَ ثِقَةٌ [ثِقَةً] مِنِّي بِكَرَمِكَ إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِكَ وَ تَعْفُو عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ وَ إِنَّكَ [فَإِنَّكَ] مُجِيبٌ لِدَاعِيكَ وَ مِنْهُ قَرِيبٌ وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا وَ رَاغِبٌ إِلَيْكَ فِي تَوْفِيرِ حَظِّي مِنَ الْعَطَايَا يَا خَالِقَ الْبَرَايَا يَا مُنْقِذِي مِنْ كُلِّ شَدِيدَةٍ [شِدَّةٍ] يَا مُجِيرِي مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ وَفِّرْ عَلَيَّ السُّرُورَ وَ اكْفِنِي شَرَّ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ [فَإِنَّكَ] فَأَنْتَ اللَّهُ عَلَى نَعْمَائِكَ وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ مَشْكُورٌ وَ لِكُلِّ خَيْرٍ مَذْخُورٌ . خداى را كه خزانههايش پايان نمىپذيرد،و آنكه را امان دهد هرگز نمىترسد، پرودگارا اگر مرتكب گناهانى شدم در اثر اطمينانم به كرم تو بود،همانا توبه بندگان را مىپذيرى،و از بديهايشان درمىگذرى،و لغزشها را مىآمرزى،همانا تو خوانندهات را اجابت مىنمايانى،و به او نزديكى،و من از خطاها تنها به جانب تو باز مىگردم،و در كامل كردن بهرهام از عطاها تنها به سوى تو رغبت دارم، اى آفريننده آفريدگان،اى نجاتبخش من از هر سختى،اى پناه من از هرچه كه هراسناك گردم خوشحالىام را فراوان كن،و مرا از بدفرجامى در كارها كفايت فرما،تويى خدايى كه بر نعمتها و عطاهاى فراوانت سپاس شده،و براى هر خيرى ذخيره بندگانى. و آگاه باش علما براى هر شب اين ماه نماز مخصوصى ذكر كردهاند،كه مقام را گنجايش نقل آن نيست. |
![]() |
در مدينه برايش خبر آمد كه چهار پسر تو در خدمت حسين بن على عليهالسلام شهيد شدند.
براى اين پسرها ندبه و گريه مىكرد. گاهى سر راه عراق و گاهى در بقيع مىنشست و ندبههاى جانسوزى مىكرد.زنها هم دور او جمع مىشدند. مروان حكم كه حاكم مدينه بود،با آن همه دشمنى و قساوت گاهى به آنجا مىآمد و مىايستاد و مىگريست.
از جمله ندبههای ایشان اين است:
لا تدعونى ويك ام البنين
تذكرينى بليوث العرين
كانتبنون لى ادعى بهم
و اليوم اصبحت و لا من بنين
اى زنان!من از شما يك تقاضا دارم و آن اين است كه بعد از اين مرا با لقب ام البنين نخوانيد(چون ام البنين يعنى مادر پسران،مادر شير پسران)،ديگر مرا به اين اسم نخوانيد.وقتى شما مرا به اين اسم مىخوانيد،به ياد فرزندان شجاعم مىافتم و دلم آتش مىگيرد.
زمانى من ام البنين بودم ولى اكنون ام البنين و مادر پسران نيستم.
يا من راى العباس كر على جماهير النقد
و وراه من ابناء حيدر كل ليث ذى لبد
انبئت ان ابنى اصيب براسه مقطوع يد
ويلى على شبلى امال براسه ضرب العمد
لو كان سيفك فى يديك لما دنى منه احد
اى چشمى كه در كربلا بودى و آن منظرهاى كه عباس من،شير بچه من،حمله مىكرد مىديدى و ديدهاى!
اى مردمى كه آنجا حاضر بودهايد!براى من داستانى نقل كردهاند، نمىدانم اين داستان راست است يا نه. يك خبر خيلى جانگداز به من دادهاند، نمىدانم راست است يا نه.
به من گفتهاند كه اول دستهاى پسرت بريده شد،بعد در حالى كه فرزند تو دست در بدن نداشت يك مرد لعين آمد و عمودى آهنين بر فرق او زد. واى بر من كه مىگويند بر سر شير بچهام عمود آهنين فرود آمد.
عباس جانم!فرزند عزيزم!من خودم مىدانم كه اگر دست در بدن داشتى هيچ كس جرات نزديك شدن به تو را نمىكرد.
لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين.
« مجموعه آثار شهید مطهری ج17-منتهى الآمال،ج 1/ص386»