مراتب روزه داری
این مرتبه از روزه، با پرهیز از مفطِرات روزه صورت مىپذیرد، با شرحى كه در كتابهاى فقهى آمده است. این مرتبه از روزه، آسانترین و پایینترین مرتبه روزه است. آنچه از پیامبر صلىاللهعلیهوآله روایت شده كه: إنَّ أیسَرَ مَا افتَرَضَ اللهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ فی صِیامِه، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ؛ آسانترین چیزى كه خداى متعال بر روزهدار در روزهدارىاش واجب ساخته است، نخوردن و نیاشامیدن است. در این مرتبه از روزه، روزهدار، تنها به پرهیز از مفطرات روزه، بسنده نمىكند؛ بلكه از همه حرامهاى الهى پرهیز مىنماید. از این رو، اجتناب از مفطرات، شرط درستىِ روزه است و اجتناب از حرامها، شرط قبولى آن میباشد. این مرتبه از روزه، با باز داشتن قلب و نگهدارى آن از هر چیزى كه اشغالكننده دل (چه حلال و چه حرام) است بجز خدا، به دست مىآید. ابوحامد غزالى (م 505 ق) در توصیف این مرتبه از روزه مىگوید: امّا روزه خواصّ خواص، روزه دل از همّتهاى دون و اندیشههاى دنیوى و باز داشتن كلّى آن از غیر خداوند است. شكستن این مرتبه از روزه، با اندیشه درباره غیر خدا و قیامت، و فكر درباره دنیا تحقّق مىیابد ـ مگر دنیایى كه به خاطر دین خواسته شود، كه چنین دنیایى، توشه آخرت است و دنیا نیست ـ تا آن جا كه اهل دل گفتهاند: «هر كس در روزش به تدبیر آنچه با آن افطار مىكند، اهتمام ورزد، گناه بر او نوشته مىشود؛ چرا كه این، از كماطمینانى به فضل خدا و یقین اندك به روزىِ موعود خویش است.» این مرتبه، رتبه پیامبران، صدّیقان و مقرّبان است. در تفصیل قولى آن، نباید درنگ طولانى داشت؛ ولى در تحقّق عملى آن، تأمّلْ به جاست؛ چرا كه آن، رویكرد به خداوند و روىگردانى از غیر خدا با همه همّت است و آراسته شدن به این سخن خداست كه: «قُلِ اللهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِى خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ(انعام/ 91) ؛ بگو: «خدا» ! سپس واگذارشان تا در باطل خویش به بازیچه مشغول باشند.»(7) امیر مؤمنان، امام على علیهالسلام، در اشاره به این سه مرتبه مىفرماید: صَومُ القَلبِ خَیرٌ مِن صِیامِ اللِّسانِ وَ صِیامُ اللِّسانِ خَیرٌ مِن صِیامِ البَطنِ (8)؛ روزه دل، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان، بهتر از روزه شكم . هر یك از این دو مرتبه اخیر، به نسبت تلاش روزهداران و آمادگى آنان، مراتب بسیارى دارد، علاوه بر این كه خودِ روزه هم از زاویه انگیزههاى روزهدار، گوناگون است. نقطه اوج این مراتب، حال روزهدارى است كه انگیزه روزهدارىاش، نه بیم از كیفر و نه شوق به ثواب؛ بلكه تنها به خاطر فرمانبردارى از فرمان الهى، علاقهمندى به تقرّب به خداى سبحان و كسب رضا و لقاى اوست . از خداوند سبحان مىخواهیم كه توفیقمان دهد تا در راه آنچه موجب افزایش بهره ما از ضیافت كریمانه رمضان مىشود، بكوشیم و بالاترین و والاترینِ مراتب روزهدارى را به ما عنایت فرماید. 1- المقنعة: 310، الإقبال: 1/196، بحار الأنوار: 97/352. 2- غرر الحكم: 5888 . 3- غرر الحكم: 5889 . 4- غرر الحكم: 5874 . 5- غرر الحكم: 5873 . 6- غرر الحكم: 5890 . 7- إحیاء علوم الدین: 1/350؛ المحجّة البیضاء: 2/131 . 8- غرر الحكم: 5890 . منبع: كتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 153.
دسته اوّل؛ روزه عوام
دسته دوم؛ روزه خواص
دسته سوم؛ روزه خواصّ خواص
پینوشتها:
میلاد بقیة الله مبارک
شعـبــان شـد و پـیـک عشــق از راه آمــد
عــطــر نفـــس بقــیــــــــــــــة الـلــه آمــد
بـا جلــوه سجـاد و ابـوالفـضـل و حسـیـن
یک مـاه و سـه خورشیــد در ایـن مـاه آمـد
تولدت مبارک
ne-height: 115%; font-family: "Arial","sans-serif";” lang="FA">یعنی پس از علی علی اکبرتر از تو نیست
منطق قبول داشت که با خلق و خوی تو
شخصی میان خلق پیمبرتر از تو نیست
میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام مبارک باد
سلام مولود کعبه
دشت گونه ها از باران دیدگان، متنعم می شوند آن گاه که دست نیاز، عنایت یار را بکاود و در قنوت عاکفین، قلب ها را به کریم بی نیاز، اهدا کنند.
در باغ اعتکاف و در صحن صفا و ساحت سپیده، اشک به امید عبور دلارام می افشانیم و هم آوا با معتکفان معراج، نام خجسته ی علی را ترنم می کنیم.
شاکر و شادمان از آنیم که کعبه شکافت و عدالت، شکوفا شد. مباهات ماست که دیوار دل هایمان نیز بشکافد و ذره ای از آفتاب عنایت مولادر آن حلول کند.
یاران! به شکرانه ی نزول عشق از سحاب رحمت، سر به آستان دوست سایید و اجلال امیر حماسه به محفل خاکیان، خوش آمد گویید.
شکرا که آفتاب فتوّت از افق کعبه دمید و شبنم شرافت بر گلبرگ هستی نشست.
همراز نبوت، آغوش احمد می کاود و محراب مسجد کوفه را.
از کعبه تا بیت المعمور را با قلب شیعیان آذین بسته اند.
ولایت کل آمد و کل ولایت ظهور کرد.
مولای ما با ولادت خویش کربلا را به ارمغان آورد و سمند حماسه را راهی میدان خلوص و مجاهدت نمود. شعف را به شیعه بخشید و گل تبسم را به رسول یار و فخر آفرینش اهدا کرد.
بدر سخاوت تابید.
هستی، دوباره بهار را تجربه کرد و بر شانه های خسته زمین، همای سعادت نشست و سایه ی سبز عدالت بر کویر تفتیده ی تاریخ، گسترده شد.
جغرافیای مودت و محبت، ترسیم گردید.
صفحات: 1· 2
فضیلت و اهمیت ماه رجب
پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) میفرماید: رجب، «شهرالله الاصمّ» است; و بدان سبب آن را «اصمّ» نامیدند که هیچ ماهى به پایه عظمت آن نمىرسد; مردم زمان جاهلیت به رجب حرمت مىنهادند و آنگاه که اسلام درخشیدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانید که رجب، ماه خدا؛ شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هرکس یک روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزهاش غضب الهى را خاموش کند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر کسى به اندازه تمام زمین طلا انفاق کند، برتر از روزه یک روز آن نخواهد بود… هرگاه شب شود، دعایش مستجاب خواهد بود: یا در دنیا به او عطا خواهد شد و یا براى آخرت او ذخیره مىشود … حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله) سپس ثواب دو، سه، چهار، پنج، تا سى روز، روزه ماه رجب را تک تک با توضیح کامل بیان فرمود.
در همین زمینه امام کاظم(علیه السلام) مىفرماید: رجب، نام نهرى در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر است; بنابراین هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.
همچنین آن حضرت در روایت دیگرى مىفرماید: رجب، ماه عظیمى است که خداوند، اعمال نیک را در آن چند برابر مىفرماید و گناهان را در آن محو مىکند. پس هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، به اندازه مسیر یک سال از جهنّم دور و هر کس سه روز از آن ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب مىشود.
اسوه اهل معرفت و عبادت، مرحوم سید بن طاوس در مورد افرادى که قبل از اسلام در دوره جاهلیت، مورد ظلم و ستم دیگران قرار گرفتند اما به انتظار ماه رجب نشستند و در آن ماه پر برکت، خداى را بخواندند و حضرت حق، دعایشان را مستجاب فرمود و بلا و گرفتارى را از آنها بگرداند، چند داستان نقل کرده است که ما یکى از آنها را در اینجا مىآوریم:
شخصى، گذارش به مردى افتاد که نابینا، بیمار و خانهنشین شده بود. او از دیگران پرسید: چرا این بیمار گرفتار، از خداى متعال عافیت نمى خواهد؟ به او پاسخ دادند آیا او را نمىشناسى؟ او به نفرین شخصى به نام «عیاض» گرفتار شده است.
او گفت: عیاض را فراخوانید تا ماجراى این مرد نابینا را براى ما بازگوید. وقتى عیاض آمد به او گفت: داستان پسران «ضیعا» را که این مرد از جمع آنهاست براى ما بگو؛ عیاض گفت: این داستان از داستانهاى دوره جاهلیت است و من دوست ندارم پس از آمدن اسلام، دیگر آن را بازگویم. آن شخص گفت: شایسته است که آن را براى ما بازگویى. عیاض گفت: پسران ضیعا، ده نفر بودند و خواهرى داشتند که همسر من بود. آنان با من درگیر شدند و همسرم را از من جدا کردند. من هرچه آنان را به خداوند سوگند دادم و احترام خویشى و قرابت را یادآورى کردم، فایدهاى نبخشید. من صبر کردم تا ماه رجب، این ماه محترم الهى فرا رسید و آنگاه دست به دعا برداشتم و با حال خستگى و درماندگى خداى را بخواندم و تقاضا کردم که همهشان نابود و یکىشان نابینا و زمینگیر شود. خداى متعال دعایم را مستجاب فرمود و همهشان نابود شدند جز این مرد، که نابینا و خانهنشین شده است.
بارى در کرامت و فضیلت این ماه، حضرت امام صادق(علیه السلام) نیز مىفرماید: آنگاه که قیامت برپا شود، منادى الهى فریاد زند: «این الرجبیّون؟»؛ کجایند آنان که ماه رجب را گرامى داشتند و از آن، بهرهها بردند؟ از آن انبوه جمعیت، گروهى برخیزند که نور جمالشان محشر را روشن کند. بر سر آنان تاجهاى شاهى که مرصّع به درّ و یاقوت است، قرار دارد و در طرف راست هر نفر از آنان هزار فرشته، در سمت چپ نیز هزار فرشته به او کرامت و تعظیم الهى را تبریک گویند. از جانب الهى ندا آید: بندگان و کنیزانم، به عزت و جلالم سوگند، شما را جاى و مقام گرامى و عطایاى فراوان دهم و شما را در جایى جاى دهم که از زیر آن نهرها جارى است و شما در آن جاوید خواهید بود زیرا شما داوطلبانه براى من در ماهى که من بزرگش داشتم روزه گرفتید. سپس، خطاب به فرشتگان فرماید: فرشتگان من! بندگان و کنیزان را به بهشت داخل کنید. در اینجا حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: این پاداش، براى کسى است که گرچه یک روز از اول یا وسط یا آخر ماه رجب را روزه بدارد.
پیامبر گرامى ما در بیان عظمت و اهمیت ماه رجب مىفرماید: خداى متعال، در آسمان هفتم، فرشتهاى به نام «داعى» قرار داده است. هرگاه ماه رجب فرا رسد، آن فرشته دعوتکننده، هر شب تا به صبح گوید: خوشا به حال کسانى که به ذکر الهى مشغولند؛ خوشا به حال کسانى که با میل و رغبت تمام، رو به سوى درگاه خدا آرند. و خداوند مىفرماید: من همنشین کسى هستم که با من همنشین باشد، و مطیع کسى هستم که فرمان مرا ببرد و آمرزندهام کسى را که از من طلب آمرزش کند. این ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من، و رحمت هم از آن من است؛ هرکس مرا در این ماه بخواند، پاسخ مثبت دهم و هرکس از من چیزى بخواهد، به او عطا کنم و هرکس از من هدایت جوید، هدایتش کنم. من این ماه را وسیله ارتباط بین خود و بندگانم قرار دادهام پس هر کس به آن چنگ زند، به من مىرسد.
گرچه تمام ماه رجب، نزد خداوند و اولیاء گرامیش عزیز و ارجمند است لیکن برخى از اوقات آن، فضیلت ویژهاى دارد؛ مثلا اوّلین شب جمعه ماه رجب، داراى امتیازى بزرگ است. پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) مىفرماید: از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید؛ فرشتگان آن را «لیله الرغائب» مىنامند. چراکه وقتى یک سوم از شب گذشت، هیچ فرشتهاى نیست مگر اینکه در کنار کعبه مشرفه آید؛ آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان کند و فرماید: فرشتگانم! هرچه خواهید از من بخواهید. فرشتگان گویند: بار الها حاجت و خواسته ما آن است که روزهداران ماه رجب را بیامرزى؛ خداوند متعال فرماید: آمرزیدم.
یکى از کارهاى مهم و شایسته در ماه رجب، کمک به مستمندان است. امام صادق (علیه السلام) از پدران گرامیش از امام على (علیه السلام) نقل مىکند که آن حضرت فرمود: «… هرکس به خاطر خدا در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند وى را آنچنان اکرام فرماید که نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده و نه بر قلب انسانى خطور کرده باشد.»
در بیان فضیلت ماه رجب، به همین چند حدیث شریف بسنده مىکنیم و مىگوییم: اگر هیچ حادثهاى در ماه رجب رخ نمىداد، باز هم رجب ارزش خاص و ویژگى استثنائى خود را داشت؛ لیکن حوادثى در آن به وقوع پیوسته است که مهمترین آن، در روز بیست و هفتم این ماه است؛ چرا که آخرین پیامبر برگزیده الهى حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) در این روز از جانب خداى متعال مأمور هدایت مردم و ابلاغ هدایت و رسالت الهى گردید.
بندگان صالح و آگاه الهى، ماه رجب و شعبان را به عنوان زمینه و مقدمهاى جهت کسب آمادگى براى درک درست و شایسته ماه مبارک رمضان به حساب مىآورند. خوشبختانه هم اکنون در برخى از شهرهاى کشور عزیزمان ایران، اهل عبادت و معرفت دو برنامه دارند و آنها را با هم اجرا مىکنند: یکى «اعتکاف» که دستور اکید اسلام است با احکام و دستورات ویژهاش و دیگرى برنامهاى به نام عمل ام داود، دستورى که از حضرت امام صادق (علیه السلام) به ما رسیده است.
براى آگاهى از برنامه ها و عبادات و دعاهاى این ماه به کتب ادعیه چون «مفاتیح الجنان»، «اقبال الاعمال» و غیره مراجعه کنید.
منبع: حج
اعمال شب و روز اول ماه رجب
شب اولّ:شب شريفى است،و در آن چند عمل وارد است:اوّل:چون هلال ماه را مشاهده كند بگويد:
اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّي وَ رَبُّكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ . خدايا!شروع اين ماه را بر ما با ايمنى و ايمان و سلامت و اسلام قرار ده،)اى ماه(پروردگار من و تو خداى عزّتمند و پر شكوه است. و روايت شده:رسول خدا صلى اللّه عليه و آله هنگامىكه هلال ماه رجب را مىديد مىگفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَ لا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ . خدايا براى ما در ماه رجب و شعبان بركت قرار ده،و ما را به ماه رمضان برسان،و بر روزه رمضان و بيدارى شب و نگهدارى زبان و فروبستن چشم كمك فرما،و بهره ما را از ماه رمضان،گرسنگى و تشنگى قرار مده. دوّم:چنانكه بعضى از علما فرمودهاند غسل كند.از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله روايت شده:هركه ماه رجب را بيابد،و در اوّل و وسط و آخر آن غسل كند پس از انجام آن مانند روزى كه از مادر متولد شده بود از گناهان خود بيرون آمده و پاك مىشود.سوم: حضرت حسين عليه السّلام را زيارت كند.چهارم:پس از نماز مغرب بيست ركعت نماز به جاى آورد،به اين ترتيب كه در هر هر ركعت پس از سوره«حمد»يك مرتبه سوره«توحيد»را خوانده،و پس از هر دو ركعت سلام دهد،تا خود و اهل و اولاد و مالش محفوظ بماند،و از عذاب قبر ايمنى يابد و از صراط به سرعت برق بدون حسابرسى بگذرد. پنجم:پس از نماز عشاء دو ركعت نماز به جاى آورد به اين صورت كه در ركعت اوّل پس از سوره«حمد»يك مرتبه سوره«الم نشرح»و سه بار سوره«توحيد»را بخواند و در ركعت دوّم سوره«حمد»و سورههاى«الم نشرح» و «قل هو اللّه احد» و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس» را هركدام يك بار بخواند،و هنگامىكه سلام نماز را داد سى مرتبه بگويد: «لا اله الاّ اللّه»و سى مرتبه صلوات فرستد،تا حق تعالى همانند روزى كه از مادر متولدّ شده،گناهان او را بيامرزد و پاكش نمايد. ششم:سى ركعت نماز به اين ترتيب كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»يك مرتبه سوره «قل يا ايّها الكافرون» و سه مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند،هفتم:عملى را كه شيخ در كتاب«مصباح المتهجد»ذكر كرده به جاى آورد.شيخ در آن كتاب فرموده:عمل شب اوّل رجب:ابو البخترى وهب بن وهب از حضرت صادق عليه السّلام از پدر بزرگوارش عليه السّلام از جدّش عليه السّلام از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده،كه براى آن حضرت خوشايند بود،كه خود را چهار شب در طول سال از هر كارى فارغ سازد،و آن شبها را به عبادت زنده بدارد و آن چهار شب عبارتند از:شب اوّل رجب،شب نيمه شعبان،شب عيد فطر و شب عيد قربان. از حضرت جوا عليه السّلام روايت شده كه مستحبّ است هركسى اين دعا را در شب اوّل رجب بعد از نماز عشاء آخر بخواند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ مَلِكٌ وَ أَنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرٌ وَ أَنَّكَ مَا تَشَاءُ مِنْ أَمْرٍ يَكُونُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيُنْجِحَ [لِي] بِكَ طَلِبَتِي اللَّهُمَّ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَنْجِحْ طَلِبَتِي خدايا!از تو درخواست مىكنم به حق اينكه تو فرمانروايى و بر هر كارى توانايى،و هر كارى كه بخواهى مىشود،خدايا!من به تو رو مىكنم به وسيله پيامبرت محمّد،پيامبر رحمت،درود خدا بر او و خاندانش اى محمّد اى فرستاده خدا،من براى توجه به خداى پروردگارت و پروردگارم،به تو روى مىآورم،تا خدا به سبب تو حاجتم را برآورد خداى به حق محمّد و پيشوايان از اهل بينش-كه درود خدا بر او و بر آنان-حاجتم را برآورد سپس حاجتت را از خدا بخواه.على بن حديد روايت كرده كه حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام پس از فراغت از نماز شب در حال سجده چنين مىگفت: لَكَ الْمَحْمَدَةُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَيْتُكَ لا صُنْعَ لِي وَ لا لِغَيْرِي فِي إِحْسَانٍ إِلا بِكَ يَا كَائِنُ [كَائِنا] قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ يَا مُكَوِّنَ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَدِيلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ مِنْ شَرِّ الْمَرْجِعِ فِي الْقُبُورِ وَ مِنَ النَّدَامَةِ يَوْمَ الْآزِفَةِ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ عَيْشِي عِيشَةً نَقِيَّةً وَ مِيتَتِي مِيتَةً سَوِيَّةً وَ مُنْقَلَبِي مُنْقَلَبا كَرِيما غَيْرَ مُخْزٍ وَ لا فَاضِحٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّةِ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ ، شكر و سپاس تنها از آن توست اگر از تو اطاعت كردم و حجّت و برهان تنها از آن توست اگر تو را معصيت كردم،در نيكى كردن نه كارى از من ساخته است و نه از غير من جز به عنايت تو،اى هستى پيش از هرچيز،اى هستىبخش هر چيز،تو بر هر كارى توانايى خدايا!از انحراف و ناباورى به هنگام مرگ،و از گزند بازگشت در گورها،و از پشيمانى در روز قيامت به تو پناه مىآورم،از تو مىخواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى،و قرار دهى زندگىام را زندگى پاكى،و مرگم را مرگى معتدل،و بازگشتگاهم را بازگشتگاهى كريمانه كه در آن خوارى و رسوايى نباشد.خدايا! بر محمّد و خاندانش درود فرست،آن امامانى كه چشمههاى حكمت، وَ أُولِي النِّعْمَةِ وَ مَعَادِنِ الْعِصْمَةِ وَ اعْصِمْنِي بِهِمْ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ لا تَأْخُذْنِي عَلَى غِرَّةٍ وَ لا عَلَى غَفْلَةٍ وَ لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِي حَسْرَةً وَ ارْضَ عَنِّي فَإِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِلظَّالِمِينَ وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمِينَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا لا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِنِي مَا لا يَنْقُصُكَ فَإِنَّكَ الْوَسِيعُ رَحْمَتُهُ الْبَدِيعُ حِكْمَتُهُ وَ أَعْطِنِي السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ وَ الشُّكْرَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ التَّقْوَى وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ وَ الْيُسْرَ وَ الشُّكْرَ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ يَا رَبِّ أَهْلِي وَ وَلَدِي وَ إِخْوَانِي فِيكَ وَ مَنْ أَحْبَبْتُ وَ أَحَبَّنِي وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ. و صاحبان نعمت،و ريشههاى عصمتاند،و مرا به وسيله آنان از هر بدى نگهدار،و در حالت غرور و غفلت مگير،و سرانجام كارهايم را حسرت و اندوه قرار مده، و از من راضى شو،زيرا همانا آمرزشت براى ستمگاران است و من از ستمكارانم،خدايا!بر من بيامرز آنچه را به تو زيان نمىرساند،و به من عطا كن آنچه را كه كاستىات ندهد،همانا رحمتت گسترده و حكمتت نوين است.خدايا!و به من مرحمت فرما:گشايش،راحتى،امنيت،سلامت،فروتنى،قناعت،سپاسگذارى،تندرستىكامل،پرواپيشگى، شكيبائى،راستى بر تو و دوستانت،آسانى،شكر،و همه اينها را پروردگارا به خانوده و فرزند و برادان دينىام و هركه را دوست دارم و دوستم دارد،و هركه فرزندم باشد و فرزندش باشم از مسلمانان و مؤمنان عموميت ده،اى پروردگار جهانيان. ابن اشيم گفته:وقت خواندن اين دعا پس از هشت ركعت نماز شب و پيش از نماز وتر است،پس از آن سه ركعت وتر را به جاى مىآورى چون سلام دادى،در حالتى كه نشستهاى بگو: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لا يَخَافُ آمِنُهُ رَبِّ إِنِ ارْتَكَبْتُ الْمَعَاصِيَ فَذَلِكَ ثِقَةٌ [ثِقَةً] مِنِّي بِكَرَمِكَ إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِكَ وَ تَعْفُو عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ وَ إِنَّكَ [فَإِنَّكَ] مُجِيبٌ لِدَاعِيكَ وَ مِنْهُ قَرِيبٌ وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا وَ رَاغِبٌ إِلَيْكَ فِي تَوْفِيرِ حَظِّي مِنَ الْعَطَايَا يَا خَالِقَ الْبَرَايَا يَا مُنْقِذِي مِنْ كُلِّ شَدِيدَةٍ [شِدَّةٍ] يَا مُجِيرِي مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ وَفِّرْ عَلَيَّ السُّرُورَ وَ اكْفِنِي شَرَّ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ [فَإِنَّكَ] فَأَنْتَ اللَّهُ عَلَى نَعْمَائِكَ وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ مَشْكُورٌ وَ لِكُلِّ خَيْرٍ مَذْخُورٌ . خداى را كه خزانههايش پايان نمىپذيرد،و آنكه را امان دهد هرگز نمىترسد، پرودگارا اگر مرتكب گناهانى شدم در اثر اطمينانم به كرم تو بود،همانا توبه بندگان را مىپذيرى،و از بديهايشان درمىگذرى،و لغزشها را مىآمرزى،همانا تو خوانندهات را اجابت مىنمايانى،و به او نزديكى،و من از خطاها تنها به جانب تو باز مىگردم،و در كامل كردن بهرهام از عطاها تنها به سوى تو رغبت دارم، اى آفريننده آفريدگان،اى نجاتبخش من از هر سختى،اى پناه من از هرچه كه هراسناك گردم خوشحالىام را فراوان كن،و مرا از بدفرجامى در كارها كفايت فرما،تويى خدايى كه بر نعمتها و عطاهاى فراوانت سپاس شده،و براى هر خيرى ذخيره بندگانى. و آگاه باش علما براى هر شب اين ماه نماز مخصوصى ذكر كردهاند،كه مقام را گنجايش نقل آن نيست. |
السلام علیک یا ام البنین
در مدينه برايش خبر آمد كه چهار پسر تو در خدمت حسين بن على عليهالسلام شهيد شدند.
براى اين پسرها ندبه و گريه مىكرد. گاهى سر راه عراق و گاهى در بقيع مىنشست و ندبههاى جانسوزى مىكرد.زنها هم دور او جمع مىشدند. مروان حكم كه حاكم مدينه بود،با آن همه دشمنى و قساوت گاهى به آنجا مىآمد و مىايستاد و مىگريست.
از جمله ندبههای ایشان اين است:
لا تدعونى ويك ام البنين
تذكرينى بليوث العرين
كانتبنون لى ادعى بهم
و اليوم اصبحت و لا من بنين
اى زنان!من از شما يك تقاضا دارم و آن اين است كه بعد از اين مرا با لقب ام البنين نخوانيد(چون ام البنين يعنى مادر پسران،مادر شير پسران)،ديگر مرا به اين اسم نخوانيد.وقتى شما مرا به اين اسم مىخوانيد،به ياد فرزندان شجاعم مىافتم و دلم آتش مىگيرد.
زمانى من ام البنين بودم ولى اكنون ام البنين و مادر پسران نيستم.
يا من راى العباس كر على جماهير النقد
و وراه من ابناء حيدر كل ليث ذى لبد
انبئت ان ابنى اصيب براسه مقطوع يد
ويلى على شبلى امال براسه ضرب العمد
لو كان سيفك فى يديك لما دنى منه احد
اى چشمى كه در كربلا بودى و آن منظرهاى كه عباس من،شير بچه من،حمله مىكرد مىديدى و ديدهاى!
اى مردمى كه آنجا حاضر بودهايد!براى من داستانى نقل كردهاند، نمىدانم اين داستان راست است يا نه. يك خبر خيلى جانگداز به من دادهاند، نمىدانم راست است يا نه.
به من گفتهاند كه اول دستهاى پسرت بريده شد،بعد در حالى كه فرزند تو دست در بدن نداشت يك مرد لعين آمد و عمودى آهنين بر فرق او زد. واى بر من كه مىگويند بر سر شير بچهام عمود آهنين فرود آمد.
عباس جانم!فرزند عزيزم!من خودم مىدانم كه اگر دست در بدن داشتى هيچ كس جرات نزديك شدن به تو را نمىكرد.
لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين.
« مجموعه آثار شهید مطهری ج17-منتهى الآمال،ج 1/ص386»