کنترل زبان 2
بیشترین عذاب جهنم مربوط به زبان است
نبی اکرم (صلیاللهعلیهواله) فرمودند: « یُعَذِّبُ اللّه ُ اللِّسانَ بعَذابٍ لا یُعَذِّبُ بهِ شَیئا مِن الجَوارِحِ ، فیقولُ : أی رَبِّ، عَذّبتَنی بعَذابٍ لَم تُعَذِّبْ بهِ شیئا ! فیُقالُ لَهُ : خَرَجَت مِنكَ كَلِمَةٌ فبَلَغَت مَشارِقَ الأرضِ و مَغارِبَها ، فسُفِكَ بها الدَّمُ الحَرامُ ، و انتُهِبَ بها المالُ الحَرامُ ، و انتُهِكَ بِها الفَرجُ الحَرامُ = پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند، زبان را عذابى دهد كه هیچ یك از اعضاى دیگر را چنان عذابى ندهد. پس، زبان گوید: اى پروردگار! مرا عذابى دادى كه هیچ چیز را چنان عذابى ندادى! در پاسخ او گفته شود: سخنى از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و به واسطه آن خونى بناحقّ ریخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتك شد».( الكافى: 2/ 11، حدیث 16؛ )
در قیامت خدواند زبان را به گونهای عذاب میکند که هیچ کدام از اعضا را آن طور عذاب نمیکنند. زبان گله میکند که هیچ کس را به اندازه من عذاب نکردی. خداوند اینگونه پاسخ میدهد که از تو کلمهای خارج شد و در تمام شرق و غرب عالم پیچید و خونی به ناحق ریخته شد.
گاهی با زبان جنگ شروع میشود و خون میلیونها آدم ریخته میشود. این اوج فاجعه است. در روایت داریم که در قیامت اولین سوال از خون است که خونی ریخته شده یا نه. بعضیها میگویند ما اصلا خونی نرختیم. اما وقتی به پرونده اعمالشان نگاه میکنند، میبینند که در اثر کاربرد بد زبانش چه فتنهها و فجایعی به بار آمده و به خاطر آن خونها ریخته شده است. مثلا خبرنگار در سایت یا تلگرام چیزی نوشته که به وسیله آن خونی ریخته شده است یا با بکارگیری بعضی کلمات، چقدر از فرزندان بی سرپرست شدند یا فساد رخ دادهاست.
از طرفی هم با زبان چه بسیار دعواها خاموش میشود و صلح ایجاد میشود. اگر کسی تسلیم حق شد مدارج عالیه را کسب میکند. قرب الی الله پیدا میکند، ولی به شرطی که تسلیم حق بشود. ولی اگر تسلیم حق نشد، هم برای خودش و هم برای دیگران فجایع زیادی ایجاد خواهد شد.
تسلیم خدا بودن، یعنی عبد بودن زبان
شرط تسلیم شدن زبان، «عبد بودن» است. مثل عبدی که هر چه به او میگویند باید بگوید: چشم. زبان هم باید این گونه باشد. گاهی لازم است راست بگوئیم. گاهی هم باید سکوت کنیم. در هر شرایطی که قرار داریم باید توجه کنیم که چه وظیفهای داریم. مثلاً زن و شوهری که اختلاف شدیدی با هم دارند. ما هم اگر چیزی بگوئیم فاجعه درست میشود. پس وظیفه حکم میکند که سکوت کنیم.
در اسلام هیچ گناهی از نظر شدت عذاب بالاتر از اختلاف نیست. بالاتر از چرکین شدن دل دو نفر نسبت به همدیگر نیست. گاهی ما حق نداریم راست بگوئیم تا به وسیله آن فتنه ایجاد شود. مثلاً اگر غیبت کسی را کردید و شخص مقابل هم بزرگوار نبود، حق نداریم به او بگوئیم که غیبتت را کردم.
پس زبان باید عبد خدا باشد. با عبد بودن شخص به مدارج عالی میرسد. بعضی آدمها هستند که با زبان ارتقا پیدا میکنند و به عالیترین درجات قرب میرسند. بعضی هم به پستترین درجات جهنم سقوط میکنند.
تمرین خوب حرف زدن و خود را تحت تربیت قرار دادن نوعی عبادت است. قرآن هم بر این امر تاکید میکند: «…وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا.. = … و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید …».
بعضی از والدین هستند که چقدر وحشیانه رفتار میکنند. فرزندی که از کودکی مدام حرف بد شنیده و شمشیرهای تند زبان پدر و مادر خورده، معلوم است که در بزرگسالی نمیتوان از او انتظار رفتار درستی داشت. مانند کسانی که مردم از شر زبانشان درامان نیستند. یعنی امنیت ندارند. در هر مجلسی باشد شمشیرش را در میآورد همه را قلع و قمع میکند. این آدم وحشی است. چون خودش را آرام نکردهاست و نتوانسته خودش را تربیت کند.
در رحمت خاص نسبت به دیگران مبنا خود فرد نیست. بلکه مبنا این است که بگوید همه باید بهشتی شوند. چون همه را بنده خدا میبیند. گاهی انسان با تقوا و با گذشت از انتقام گرفتن، دیگران را از جهنمی شدن نجات میدهد.
منبع: http://montazer.ir