کشاورزان کافرن...
تفسیر آیه شریفه: إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یؤْمِنُونَ(البقرة/6)
کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.
جمله عالم زین سبب گمراه شد
نمنم باران برای آنهایی که عاشقاند و عشقی در سر دارند یک معنای دیگری دارد و لذتی دیگر از آن میبرند.
نامزدهای عاشق را ندیدهای که زیر باران قدم زنان راه درازی را گرفته و آرام آرام راه میروند.
پیامبر صلیالله علیهواله وسلم نیز مانند باران بود، و آنها که عاشق بودند خود را به او رساندند.
کافر از ریشه «کفر» بوده و به معنای پوشیدن است. به شب «اللیله الکافره» میگویند، زیرا زمین را با تاریکی خود میپوشاند. به کشاورز نیز کافر میگویند، زیرا که بذرهای خود را در زیر خاک میپوشاند.
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را زیر یاران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
ولی آنها که از عشق تهی و بیبهره بودند از این باران لطف و سرا پا لطافت فاصله گرفته و دور شدند، بلکه باران بودن او را منکر شده و به جای اینکه بگویند: ما هم یکی شویم مثل او، گفتند: او هم یکیست مثل ما!
همسری با انبیا برداشتند
اولیا را همچو خود پنداشتند
گفته اینک ما بشر ایشان بشر
ما و ایشان بسته خوابیم و خور
غافل از اینکه به قول مولانا ممکن است دو چیز در نگاه اول و به ظاهر یکی نمایند اما در حقیقت فرسنگها از یکدیگر فاصله داشته و دور میباشند.
هر دو گون زنبور خوردند از محل
لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
هر دونی خوردند از یک آب خور
این یکی خالی و آن پر از شکر
هر دو گون آهو گیا خوردند و آب
زین یکی سرگین شد و زان مشک ناب
صد هزاران این چنین اشباء بین
فرقشان هفتاد ساله راه بین
بنابراین مردم دو دسته میشوند: دسته اول مردم عاشق و دلباخته که قرآن کریم این جماعت را اهل ایمان یا متقین مینامد، و دسته دوم مردم بیمهر که هوای پیامبر را در سر ندارند و طبیعتاً طبق مرام او هم رفتار نمیکنند، قرآن کریم از این قوم به کافران یاد میکند.
کافران ویژگیهایی دارند که در این آیه و آیات پس از آن به پارهای از آنها اشاره میشود.
بشکن ار مردی هوای نفس کافر کیش را
اگر در دل زمین آب پاک و زلال باشد چه سود؟ آیا روی چنین زمینی به دلیل اینکه درون آن آب است سبز میشود؟
اینکه بعضی میگویند دلت پاک باشد، مثل این است که بگوییم: دل زمین باید آب داشته باشد. یا مثل این این که بگوییم: شیشه ماشین باید از داخل و درون پاک باشد، حال آنکه بیرون آن نیز باید مثل درونش پاک گردد و گرنه پاکی هر یک بدون دیگری سود چندانی ندارد.
انسان مومن و متقی کسی است که هم دلش مثل دل زمین آب دارد و هم ظاهرش مثل یک بوستان سبز و خرم است.
ولی انسان کافر کسی است که هم دلش خشک و بیآب است و هم ظاهری کویر گونه و بیروح دارد و هیچ گل خوبی و نیکی در آن نمیروید، بلکه مثل طوفان شن است که خوبیها را هم میپوشاند و از همین روست که به او کافر میگویند.
کافر از ریشه «کفر» بوده و به معنای پوشیدن است. به شب «اللیله الکافره» میگویند، زیرا زمین را با تاریکی خود میپوشاند. به کشاورز نیز کافر میگویند، زیرا که بذرهای خود را در زیر خاک میپوشاند.
به کسی که خدمات و احسان دیگران را نادیده گرفته و از نظر بپوشاند هم نسبت کفران میدهند.
کسی که یک روز ماه مبارک رمضان را به عمد روزه خواری کند باید کفاره دهد، یعنی کاری کند که خطای او پوشیده شود.
البته خطا مثل آتش است و همانطور که آتش را با هر چیزی مثل پنبه یا برگ خشک نمیشود پوشاند اما با خاکستر پوشیده میشود، خطای انسان را نیز با هر چیزی نمیشود پوشاند بلکه هر خطایی کفارهای ویژهای دارد، به همین خاطر کسی که روزه خواری میکند باید شصت روز، روزه بگیرد و یا …
بنابراین، اگر به کافر، «کافر» میگویند از آنروست که حق و حقیقت را نادیده گرفته و با افکار و اعمال زشت خود، آن را میپوشاند که البته این پوشاندن نیز ریشه در هوی و هوس و نفس و نفسانیت وی دارد.
در تو آن مردی نمیبینم که کافر بشکنی
بشکن ار مردی هوای نفس کافر کیش را