نقد انیمیشن رالف خرابکار (قسمت سوم)
در این انیمیشن سرزمینهای گوناگون با عقاید فکری متفاوت به سه بخش تقسیم شده است؛ در سرزمین رالف، به عنوان یکی از سرزمین های مورد تاکید در انیمیشن از نمادهای ساخت وساز، خرابکاری توسط رالف با تیپولوژی کارگری، تعمیر با چکش سحر آمیز فلیکس و حضور انسانهای کوتوله با سبیل های استالینی همگی از جمله اِلمان های جامعه کمونیستی میباشد.
نکته قابل توجه به تصویر کشیدن سبک قدیمی و منقرض شده این سرزمین در برابر دیگر سرزمین ها میباشد که به خوبی القای فروپاشی کمونیسم و شوروی را به مخاطب خود القا میکند؛ سرزمینی که هم اکنون زندگی در آن جریان دارد اما در برابر دیگر سرزمین ها جلال و جبروت خود را از دست داده است.
اما رالف که قصد سنت شکنی برای به دست آوردن مدال قهرمانی را دارد به سرزمین یا بازی وظیفهی قهرمان ورود میکند، در این بازی جنگی، نیروهای ویژه تحت سرپرستی به نام گروهبان کالهون وظیفه جنگ با دشمنانی که ویروس نامیده میشود را دارند؛ فضای به تصویر کشیده در این سرزمین همگی از نمادهای مدرن نظیر زره ها و اسلحه های پیشرفته برای سربازان و ساختمان هایی با معماری ویژه شکل گرفته است؛ شمایل فرمانده کالهون با چشمانی آبی و موهای طلایی که به عنوان نماینده ای از یک انسان آنگلاساگسون تلقی میشود به خوب تصویری از تمدن غرب را به مخاطب القا میکند.
زنی فمنیسم و قهرمان، که رهبری مردان را برعهده دارد و با دشمنان خود در آن سرزمین میجنگد؛ نکته قابل توجه در این سرزمین شباهت نام آن با بازی ندای وظیفه (Call of Duty) میباشد که در این بازی نیز به مانند سرزمین وظیفهی قهرمان، گروهی از کوماندوهای آمریکایی و تعلیم دیده به مقابله با تروریست ها و دشمنانشان میپردازند.
پایان قسمت سوم