موجود فضایی، تخیل یا واقعیت؟
وجود حیات در کرات دیگر موضوعی است جذاب و اعجابانگیز که ذهن و زبان بسیاری از دانشمندان کیهانشناس را به خود معطوف داشته است. مباحث پیرامون موجودات زنده فضایی در سیارات دیگر، فراتر از یک امر تخیلی، بلکه به عنوان یک سلسله فرضیههای جدی و مورد کنکاش در دهههای اخیر بوده است. با وجود پژوهشهای گستردهای که در این راستا صورت پذیرفته اما دانشمندان هنوز نتوانستهاند مدارک و شواهدی قطعی مبنی بر وجود حیات فرازمینی به دست دهند بلکه یافتههای علمی آنها، تنها، احتمال زیست موجودات فرازمینی را تقویت کرده است. این گروه از دانشمندان، با احتساب شماره تخمینی سیارات عالم، محاسبه کردهاند احتمال اینکه ما تنها باشیم و به جز زمین در سراسر کائنات نشانی از حیات نباشد یک در 100 میلیون است.
این، نهاییترین دستاورد دانش تجربی در برابر این معمای نجومی است.
به رغم حیرت و سردرگمی دانش تجربی در قبال این مساله، دانش وحیانی اما با قاطعیت و صراحت تمام در این باره سخن گفته است.
قرآن و روایات ماثور، بر این حقیقت تاکید دارند که در پهنه آسمانها، موجوداتی برخوردار از شعور، حیات و حرکت وجود دارند. ما در این مرحله، نخست به اختصار این موضوع را از دریچه نگاه دانشمندان علم فیزیک و اخترشناسان به میان میآوریم آنگاه به طرح دیدگاه قرآن مکتوب و قرآن مفسَّر (پیشوایان پاک علیهمالسلام)خواهیم پرداخت.
فرضیه حیات فرازمینی از زاویه دید دانشمندان
آزمایشهای شگفتانگیزی که این ایام در جریان است نشان میدهد تکامل و تحویل شیمیایی که بر روی زمین روی داده امریست عادی و ثابت و شایسته است که در همه عوالم فلکی بهمانگونه جریان داشته باشد.برای نشان دادن اینکه چگونه موجود زندهای توانسته از ترکیب مواد بیجانی که،در آغاز،زمین از آن تشکیل شده بود،بوجود آید،دانشمندی از دانشگاه فلوریدا بنام سیدنی فکس (Sidney Fox) موفق شده است که از اسیدهای امینه (Amine) موادی نزدیک به پرتئین (Proteine) بسازد.یکی از دانشمندان دانشگاه کالیفرنی بنام ملون کالون (Melvin Calvin) در ضمن یک سلسله آزمایشهای دیگر،سنگهایی که از فضای میان کواکب بزمین سقوط کرده و بیشتر بنام شهاب ثاقب معروف است،تجزیه کرده و در این سنگها موادی یافته است شبیه بهمان مواد شیمیایی که مولد حیات در زمین شده است.این نمونهها ثابت میکند بهمانگونه که در زمین حیات ایجاد شده است و تکامل یافته باید در سایر سیارات نیز چنین تغییر و تحول جریان داشته باشد و از خردمندی بدور است که گفته شود این حالت خاصی برای زمین ماست. (1).
بسیاری از دانشمندان مانند «ساگان» دانشمند آمریکایی و «شکلووسکی» عضو برجسته ی فرهنگستان شوروی و همچنین «والترموسیوان» در کتاب «ما در جهان تنها نیستیم» مسلّم می دانند که در خارج کره ی زمین هم تمدّنی وجود دارد، حتّی تمدّنهایی عالی تر از تمدّن زمین؛ این دانشمندان اظهار می دارند که هیچ دلیل ندارد ما معتقد باشیم که تنها کوکب مسکون ما، وضع خاص و انحصاری داشته باشد.
قرآن و روایات ماثور، بر این حقیقت تاکید دارند که در پهنه آسمانها، موجوداتی برخوردار از شعور، حیات و حرکت وجود دارند. ما در این مرحله، نخست به اختصار این موضوع را از دریچه نگاه دانشمندان علم فیزیک و اخترشناسان به میان میآوریم آنگاه به طرح دیدگاه قرآن مکتوب و قرآن مفسَّر (پیشوایان پاک علیهمالسلام)خواهیم پرداخت.
این دو همچنین بر این باورند که « کهکشان ما ممکن است دست کم هزار میلیون سیّاره قابل زیست داشته باشد و نزدیکترین و مستعدترین ستاره «اپسیلون» است و از میان هزاران هزار سیّاره، در چند تا ممکن است زندگی وجود داشته باشد و چند تا از آنها ممکن است دارای تمدّن «صنعتی پیشرفته» باشند؛ حتّی طبق گزارش رصدخانه ی نجوم فیزیکی «یوراکان» شوروی «از فضا علامت رادیویی پخش می شود که گویی مردم متمدّن از جهان دیگر، بر آن باشند که توجّه مردم کرات دیگر را به خود جلب کنند».(2)
نظریه حیات فرازمینی از زاویه نگاه آیات و روایات
در آیاتی چند از قرآن به وجود حیات در ثوابت و کرات آسمانی دیگر اشاره شده است از جمله:
آیه یکم) وَمِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یشَاءُ قَدِیرٌ و از آیات اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده؛ و او هرگاه بخواهد بر جمع آنها تواناست!(شوری/29)
تعابیر دقیق و نکتهدار
کلمه"دابّه” در آیه یادشده، به معنای جنبنده و جانداری است که حرکت دارد. حرکت اولین علامت حیات در مخلوقات جسمانی جاندار است. حرکت یا اختیاری است یا اجباری. لازمه حرکت اختیاری، شعور و ادراک است. و به حکم آیه (و ما من دابه فى الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم ما فرطنا فى الکتاب من شى ء ثم الى ربهم یحشرون ) هر جانداری از سطحی از شعور و ادراک متناسب با مرتبه خود، برخوردار است.
برخی دابه را به معنای فرشتهها انگاشتهاند. ولی باید دانست که:
1. حرکت از صفات موجودات مادی و جسمانی است در حالیکه فرشته موجودی مجرد و عاری از خصوصیات جسم و جسمانیت است.
2. برخلاف موجود جسمانی که برای دستیابی به کمالات لایق خود، میبایست صیرورت و شدن را تجربه کند. فرشته نسبت به کمالات لایق خود، حالت بالفعل دارد و در مرتبه ای که قرار گرفته است، حالت منتظرهای نسبت به مراتب مافوق ندارد.
3. بنا بر گفته صاحب تفسیر گرانسنگ المیزان، اینکه بعضى جنبندگان آسمان را به ملائکه تفسیر کرده اند، صحیح نیست ، زیرا اولا آیه شریفه مطلق است، و نمى شود بدون دلیل آن را مقید به یک نوع جاندار کرد، و ثانیا اصولا اطلاق کلمه (دابه ) بر فرشتگان معهود نیست.
آیه دوم) وَلِلَّهِ یسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا یسْتَكْبِرُونَ (نه تنها سایهها، بلکه) تمام آنچه در آسمانها و زمین از جنبندگان وجود دارد، و همچنین فرشتگان، برای خدا سجده میکنند و تکبر نمیورزند.(نحل/42)
کلمه دابه در این آیه نیز به همان معنایی است که در آیه قبل کاربرد یافته است.
جالب این كه فخر رازى در تفسیر آیه مورد بحث مى گوید: «بعید نیست گفته شود كه خداوند در آسمان ها انواعى از موجودات زنده آفریده است كه راه مى روند، همانند انسان ها بر روى زمین» (3)
آیه سوم) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. (ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است.)(فاتحه/2)
آیاتی که العالمین در آنها آمده است، به صورت احتمال دلالت بر وجود موجودات زنده در کرات دیگر می کنند.(4)
روایات:
در پاره ای از روایات به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به ساکنان جاندار و دارای شعور در طبقات آسمان سخن رفته است.
که از باب نمونه به دو روایت اکتفا می کنیم:
1. روایت اول) حضرت علی (علیه السلام ) می فرمایند : « إن هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الأرض . « این ستاره ها که در آسمان هستند ، شهرهائی مانند شهرهای زمین می باشند » (5)
2. روایت دوم) حضرت امام باقر (علیه السلام) :« همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد (چهل گویا به معنای کثرت) که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار بوند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر بوند .» (6)
منابع:
1.نشریه یغما ، مهر 1339 - شماره 147
2. مجله مکتب اسلام.
3. تفسیر فخر رازى، جلد 27، صفحه 171.
4.نک: رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج1، صص 195-206.
5. نورالثقلین ، ج4 ، ص 400
6. بحارالانوار جلد 27صفحه 45