موجبات عزت در پرتو احادیث
1. اطاعت مطلق از خداوند: حضرت علي ـ عليهالسّلام ـ ميفرمايند هر كه ميخواهد بدون داشتن مال و ثروت و ايل و تبار عزتمند گردد ميبايست از معصيت الهي دوري و به اطاعت او روي آورد. ايشان در تأييد اين مطلب در جاي ديگر ميفرمايند: خداوندمتعال خطاب به داود ـ عليهالسّلام ـ فرمودند: اي داود من عزّت را در اطاعت خود قرار دادهام در حالي كه مردم آن را در خدمت به سلطان جستجو ميكنند و لذا آن را نمييابند پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نيز در حديثي عزّت را در پروا داشتن از خداوند ميدانند و در حديث ديگر خوار بودن در برابر حق را به عزّت نزديكتر ميدانند تا عزّت يافتن به وسيله باطل.
2. قطع طمع از مردم: حضرت علي ـ عليهالسّلام ـ بالصراحة عزّت را با قطع طمع همراه ميدانند. امام صادق ـ عليهالسّلام ـ نيز عزّت را تنها در خانهاي ميدانند كه اهل آن خانه چشم طمع به دست مردم اندوخته باشند. امام باقر ـ عليهالسّلام ـ نيز چشم نداشتن به دست مردم را موجب عزّت ديني مؤمن ميدانند. همچنين در حديث است كه لقمان در نصيحت به فرزند خويش فرمود: اگر ميخواهي عزّت دنيا را به دست آوري، طمع خويش را از آن چه مردم دارند قطع كن زيرا پيامبران و صديّقان به سبب بركندن طمع خويش به آن مقامات رسيدهاند.
3. در احاديث گوناگون ديگر موجبات عزّت در عواملي همچون انصاف، بخشش، پايبندي به حق، گذشت، فروتني، مناعت طبع، توكل، حفظ زبان، فروخوردن خشم، شكيبائي، قناعت و غيره آمده است. به عنوان نمونه حضرت علي ـ عليهالسّلام ـ رفتار منصفانه با مردم را باعث عزّت دانسته و در احاديث ديگر شجاعت و قناعت را از عوامل نيل به عزّت برميشمارند، همچنين رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ عفو و بخشش را مايه رسيدن به عزّت و در حديث ديگر فروتني و مناعت طبع را ماية عزّت مؤمن ميدانند امام باقر ـ عليهالسّلام ـ نيز توكل به خدا را موجب عزّت مومن ميدانند و در جاي ديگر صبر و شكيبائي را مايه عزّت ميشمارند.