مفهوم بصيرت
بصيرت دانايي صرف نيست بلكه دانايي همراه با باور وايمان است از اين رو موجب هدايت و حركت است در حاليكه علم همواره مقرون باور قلبي نبوده و در نتيجه لزوما مايه عمل به مقتضاتش نيست.
به عنوان نمونه خيلي از مردم مي دانند سيگار براي انسان زيان بار است ولي به دليل اينكه به مضرات آن باور ندارند واز آن استفاده مي كنند حتي برخي پزشكان به انواع مواد مخدر معتاد مي باشندتقريبا هر انسان الهي مي داند روزي اين جهان را ترك وبه عالم برزخ و حساب سفر خواهد كردو آنجا يك يك اعمالش مورد ارزيابي قرار گرفته و جزا و پاداش به آن تعلق مي گيرد اما از آنجايي كه اين بينش د ر بسياري از مردم از ساحت ذهن به ساحت قلب رسوخ نكرده و به ايمان باطني تبديل نگرديده موجب تقوي و پرهيزگاري نمي شود ولي علم مقرون با اعتقاد قلبي مايه حركت و عمل مي گردد واز اين روست كه بصيرت موجب هدايت بوده انسان را از غفلت بيدار مي كند انسان بصير به كمك اين قوه از خطر گمراهي و فريب خوردن در امور و موضعگيري غافلانه و حساب نشده در امان است بصيرت مانند سپري است كه در هنگام فتنه هاومواقف خطرناك انسان را مصون و محفوظ نگه مي دارد.شايد از اين روست كه زره و لباس محافظ جنگي را بصيرت ناميده اند چون انسان را از شمشيرها و ضربه هاي نابهنگام و غافلانه حفظ مي كند.
ناگفته نماند از لوازم بصيرت زيركي و فطانت است زيرا وقتي آدمي به روشني از جوانب مسائل پيش رويش اطلاع داشته باشد نقطه ابهامي برايش باقي نمي ماند تامانع برخورد صحيح با آن شود.بنابراين با درايت و زيركي بيشتر وارد عمل خواهد شد.
آري جامعه بدون بصيرت كور است و همچون كوران اعمال متناقض از خود نشان مي دهد گاه كاهي را به كوهي بخشيده و گاهي كوهي را به كاهي نمي بخشد هرگز قابل اعتماد نيست در حساسترين لحظات بخاطر عدم درك موقعيت خود پيشواي بصيرش را تنها مي گذارد وجودشان كالعدم و حياتشان مساوي مماتشان و حضورشان در كنار پيشواي بيدار عدم حضور است از اين رو امير مؤمنان در وصف شان فرمود::الشاهده ابدانهم الغائبه عنهم عقولهم بدنهايشان حاضر ولي عقلهايشان غائب است.
آنان بدليل كوردلي و ناتواني در تحليل مسائل و شناخت حق وباطل از روي هواهاي خود حكم مي كنند و از آنجا كه هواهاي نفساني به تعداد افراد جامعه متفاوت بوده و در زمانهاي مختلف تغيير مي كنند چنين جامعه اي ثبات خودرا از دست مي دهد هر دسته اي خواسته اي متفاوت با ديگران دارد و هر روز چيزي غير از مطلوب ديروز مي طلبد يك روز عده اي خواهان جنگ با دشمن و روز ديگر عده اي ديگر خواهان صلح و روز سوم هر دو از خواسته خود دست بر مي دارند.بنابراين مشكل عدم بصيرت از مشكلات خطر آفرين است كه روند اصلاح جامعه را متوقف مي كند به طوري كه اگر برترين رهبران عالم هم در راس چنين جامعه اي قرار گيرند از رفتار متناقض و كردار حيرت انگيز مردم زمين گير مي شوند كما اينكه حضرت در مورد مردم زمان حكومتش فرمودند::المختلفه اهواوهم المبتلي بهم امراوهم اميالشان متفاوت و زمامدارانشان به بلاي آنها گرفتارند.