مسئله مساحقه زن و کنیز باکره
جماعتی برای سؤال کردن یک مسئله پیش امیر المؤمنین (علیه السلام ) آمدند. پیش از اینکه علی (علیه السلام) را ملاقات نمایند، با امام حسین (علیه السلام ) دیدار نموده و پرسیدند: «علی (علیه السلام) کجا هستند.»؟
امام حسن (علیه السلام) فرمودند: «حاجت شما چیست؟»
عرض کردند: «می خواهم مسئله ای را حل کنیم.»
حضرت فرمودند: «آن مسئله چیست؟»
گفتند: «مردی با زن خویش جماع نمود. چون کارش تمام شد، برخواست و رفت. بعد، آن زن برخواست و با کنیزی که هنوز باکره بود مساحقه نمود و آن نطفه را که از مرد گرفته بود را به او ریخت. آن کنیز نیز حامله گشت. اکنون حکم چیست؟
امام حسن (علیه السلام) فرمودند: «حل مسائل مشگله، مخصوص علی (علیه السلام) است. من نیز میگویم، اگر درست گفتم که از فضل خدا و توجه امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و اگر خطا کردم، من کرده ام و امید است که انشاء الله خطا نکنم.»
سپس فرمود: «نخست باید بهای مهر کنیز باکره را از آن زن گرفت. چرا که هنگام زاییدن، بکارت او از بین می رود. بعد از آن، باید زن را که شوهر دارد حد زنای محصنه زد. آنگاه باید انتظار کشید تا آن کنیز حمل خود را بگذرد، بعد باید آن طفل را به صاحبت نطفه که پدر او است، باز گرداند. آنگاه کنیز را نیز باید حد زد.»
آن جماعت این کلمات را شیندند و چون به خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام ) رسیدند و از آن حضرت نیز پرسش کردند (و جواب امام حسن (علیه السلام ) را نیز ذکر نمودند.) حضرت فرمود: «اگر از من سؤال می کردید چیزی افزون تر از آنچه فرزندم گفته است نمی شنیدید.»(1)
………………………………………………………………………………………………..
1- ناسخ التواریخ