مراد از عرش و کرسی (با توجه به تفاسير گوناگون از آنها) چيست؟
عرش در لغت، عرش به معناي سقف يا چيزي است كه داراي سقف است. به تخت هاي بلند نيز عرش مي گويند، چنانچه در داستان سليمان ميخوانيم: «ايكم يايتني بعرشها(1)»؛ كدام يك از شما ميتوانيد تخت او (بلقيس) را براي من حاضر كنيد.(2)
به داربست هايي كه براي برای پا نگه داشتن بعضي از درختان ميزنند، نيز عرش مي گويند، چنانكه در قرآن ميخوانيم: «و هو الذي انشأ جنات معروشات و غير معروشات»؛ او همان كسي است كه باغ هايي از درختان داربست دار و بدون داربست را آفريد.(3)
هنگامي كه در مورد خداوند عرش را به كار ميبريم منظور از آن مجموعه جهان هستي است. عرش، تخت حكومت پروردگار محسوب ميشود. در تفاسير آمده كه منظور از عرش خدا اين است كه خداوند تسلط كامل بر امور هستي و مخلوقات خويش دارد. خداوند ميفرمايد: «ربكم الله الذي خلق السموات و الارض في ستْ ايام ثم استوي علي العرش»؛ پروردگار شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد، سپس به تدبير جهان هستي پرداخت.(4)
در روايت آمده است كه علي(ع) در جواب سؤال جائلين فرمود: «ان الملائكه تحمل العرش و ليس العرش كما تظن كهيئْ السرير ولكنه شئ محدود مخلوق مدّبر و ربك مالكه لا انه عليه ككون الشئ علي الشئ»؛ به درستي ملائكه عرش را حمل مي كنند. معناي عرش آنچه كه شما گمان مي كنيد نيست، بلكه عرش شئ محدودي است كه خداوند آن را خلق كرده و مالك او خداوند است، نه اينكه عرش بر روي زمين است مانند بودن چيزي بر روي چيزي.(5)
راجع به معناي «العرش الرحمن» آمده است كه عرش در لغت به مكان مرتفع و كاخ سقفدار و محل استقرار سلطان به كار ميرود، و «استوي علي العرش» كنايه از تسلط زمامدار بر امور مملكت است و هنگامي كه اين جمله در مورد خداوند متعال به كار ميرود كنايه از احاطه علم و قدرت و تدبير لامتناهي حق تعالي بر جميع هستي - اعم از دنيا و آخرت - است.
آيْت الله معرفت در مورد عرش ميفرمايد: «بنابر آيات و روايات، معناي عرش و كرسي اين است: «جليل قدرته تعالي وسعْ عليه المحيط بكل شئ قدرت باجلالت او تعالي» و علم بي انتهاي او كه احاطه بر هر چيز دارد. استوي علي العرش، به معناي تدبير است؛ به قرينه آيات متعدد در اين زمينه، از جمله «الا له الخلق و الامر يدبر الامر من السمأ الي الارض». در آياتي كه از عرش سخن به ميان آمده، اين معاني هم ذكر شده است. پس عرش، تدبير و اداره شؤون هستي است. از روايات اهلبيت(عليهم السلام) دو مطلب در معناي عرش استفاده ميشود. (1)-علم؛ (2)- كل ما سوي الله تعالي و استوي به معناي تمكن و استيلأ و تسلط كامل است.(6(
پرسش:
مراد از كرسى (با توجه به تفاسير گوناگون از آنها) چيست؟
پاسخ:
” کرسی” از نظر ریشه لغوی از” کرس” (بر وزن ارث) گرفته شده که به معنی اصل و اساس می باشد و گاهی نیز به هر چیزی که بهم پیوسته و ترکیب شده است گفته می شود و به همین جهت به تخت های کوتاه” کرسی” میگویند و نقطه مقابل آن” عرش” است که به معنی چیز” مسقف” یا خود سقف و یا تخت پایه بلند می آید.
و از آنجا که استاد و معلم به هنگام تدریس و تعلیم بر کرسی می نشیند گاهی کلمه کرسی کنایه از علم میباشد و نظر به اینکه” کرسی” تحت اختیار و زیر نفوذ و سیطره انسان است گاهی به صورت کنایه از” حکومت” و” قدرت” و فرمانروایی بر منطقه ای به کار می رود.
در این آیه«وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» می خوانیم که کرسی خداوند همه آسمانها و زمین را در بر می گیرد، کرسی در اینجا به چند معنی می تواند باشد:
الف: منطقه قلمرو حکومت
- یعنی خداوند بر همه آسمانها و زمین حکومت می کند و منطقه نفوذ او همه جا را در بر گرفته و به این ترتیب کرسی خداوند مجموعه عالم ماده اعم از زمین و ستارگان و کهکشانها و سحابیها است.
ب: منطقه نفوذ علم
- یعنی علم خداوند به جمیع آسمانها و زمین احاطه دارد و چیزی از قلمرو نفوذ علم او بیرون نیست زیرا همانطور که گفتیم کرسی گاهی کنایه از علم میباشد. در روایات متعددی نیز روی این معنی تکیه شده است از جمله حفص بن غیاث از امام صادق ع، نقل میکند که از آن حضرت پرسیدم:منظور از «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» چیست؟فرمود: منظور علم او است(7).
ج: موجودی وسیعتر از تمام آسمانها و زمین
- که از هر سو آنها را احاطهکرده است و به این ترتیب معنی آیه چنین می شود: کرسی خداوند همه آسمانها و زمین را در بر گرفته و آنها را احاطه کرده است.در حدیثی از امیر مؤمنان علی ع این تفسیر نقل شده آنجا که میفرماید:« الکرسی محیط بالسماوات و الارض و ما بینهما و ما تحت الثری» کرسی احاطه به زمین و آسمانها و آنچه ما بین آنها و آنچه در زیر اعماق زمین قرار گرفته است دارد (8).
حتی از پاره ای از روایات استفاده می شود که کرسی به مراتب از آسمانها و زمین وسیعتر است بطوری که مجموعه آنها در برابر کرسی همچون حلقه ای است که در وسط بیابانی قرار داشته باشد از جمله از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:«ما السماوات و الارض عند الکرسی الا کحلقة خاتم فی فلاة و ما الکرسی عند العرش الا کحلقة فی فلاة»(9) (آسمانها و زمین در برابر کرسی همچون حلقه انگشتری است در وسط یک بیابان و کرسی در برابر عرش همچون حلقهای است در وسط یک بیابان.
البته معنی اول و دوم کاملا مفهوم و روشن است ولی معنی سوم چیزی است که هنوز علم و دانش بشر نتوانسته است از آن پرده بر دارد زیرا وجود چنان عالمی که آسمانها و زمین را در بر گرفته باشد و به مراتب وسیعتر از جهان ما باشد هنوز از طرق متداول علمی اثبات نشده است، در عین حال هیچگونه دلیلی بر نفی آن نیز در دست نیست، بلکه همه دانشمندان معترفاند که وسعت آسمان و زمین در نظر ما با پیشرفت وسائل و ابزار مطالعات نجومی روز به روز بیشتر میشود و هیچ کس نمی تواند ادعا کند که وسعت عالم هستی به همین اندازه است که علم امروز موفق به کشف آن شده است بلکه به احتمال قوی عوالم بیشمار دیگری وجود دارد که از قلمرو دید وسائل امروز ما بیرون است .
ناگفته نماند که تفسیرهای سه گانه بالا هیچ منافاتی با هم ندارد و جمله «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» میتواند هم اشاره به نفوذ حکومت مطلقه و قدرت پروردگار در آسمانها و زمین باشد و هم نفوذ علمی او و هم جهانی وسیعتر از این جهان که آسمان و زمین را در بر گرفته است. و در هر صورت این جمله، جملههای ما قبل آیه را که در باره وسعت علم پروردگار بود تکمیل می کند.
منابع:
(1) نمل/38.
(2) تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، ج 15، ص 466.
(3) همان، ج 6، ص 3.
(4) همان، ص 204.
(5) تفسير الميزان، علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، ج 8، ص 162.
(6) التمهيد، مؤسسه نشر اسلامي، ج 3، ص 123.
(7) تفسیر نور الثقلین، جلد اول صفحه 259 ، شماره 1036.
(8) همان، صفحه 260 ،حدیث شماره 1042.
(9) مجمع البیان، جلد ،ذیل تفسیر آیه مربوطه.