فلسفه توبه ـ استاد علوی تهرانی
بسم الله الرحمن الرحیم
پيرامون حقيقت توبه و فلسفه آن است. ابتدا ديدگاههاي مختلف در خصوص نوع بندگي مطرح مي گردد و سپس در خصوص توبه بعنوان راهي براي ورود به دايره ي محبت خداوند توضيح داده مي شود.
در بخش ديگر، عنايات و الطاف خداوند متعال به انسان گنهکاري که توبه کرده است، برشمرده مي شود و شرح کوتاهي درباره آن بيان مي گردد.
چشم پوشي و محو گناهان، مداواي گناهان، نزول رحمت، اشتياق خداوند به بازگشت گنهکاران از جمله اين الطاف است.توبه بعنوان باب رحمت الهي، از زواياي مختلف قابل بحث است. اميرمومنان عبادت انسانها را به سه دسته تقسيم مي کنند. عبادت تاجران، عبادت بردگان و عبادت بندگان. هرکدام از افراد اين گروهها بر حسب معرفت خود به عبادت نگاه مي کنند. بهمين ترتيب توبه و بازگشت به درگاه الهي نيز در نظرشان معناي خاص خود را دارد.
طايفه اي از اين افراد بر طبق آيات و روايات، توبه را راهي براي دفع خشم و غضب خداوند مي بينند، راهي براي رهايي از عذاب جهنم، عذابي که از ميزان و شدت آن کم نمي شود، عذاب دهندگان از انجام کار خود خسته نمي شوند و به عذاب شونده نيز فرصت استراحت نمي دهند. در مورد شدت عذاب الهي در قيامت روايات متعددي نقل شده است.
امام صادق (ع) فرمودند: « إِنَّ أَهْوَنَ النَّاسِ عَذَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَرَجُلٌ فِي ضَحْضَاحٍ مِنْ نَارٍ عَلَيْهِ نَعْلَانِ مِنْ نَارٍ وَ شِرَاكَانِ مِنْ نَارٍ يَغْلِي مِنْهَا دِمَاغُهُ كَمَا يَغْلِي الْمِرْجَلُ مَا يَرَى أَنَّ فِي النَّارِ أَحَداً أَشَدَّ عَذَاباً مِنْهُ وَ مَا فِي النَّارِ أَحَدٌ أَهْوَنُ عَذَاباً مِنْهُ » آسان ترين عذاب در روز قيامت اين است که گناهکار را آتشي کم عمق قرار مي دهند، چيزي همانند کفش به پايش مي پوشانند. زمانيکه در پايش استقرار يافت تا مغز استخوانش مي جوشد و ذوب مي شود، همانند ديگي از جنس مس که به جوشش در مي آيد و اين سبک ترين عذابها در جهنم است.
توبه از يک منظر برطرف کننده اين عذابهاست.
اما من از منظر ديگري که برگرفته از فرمايش اميرمومنان علي (ع) است، مي خواهم در مورد توبه صحبت کنم.
توبه باب دوستي با خدا
قال علي عليه السلام: « تُوبُوا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ادْخُلُوا فِي مَحَبَّتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ » به سوي خداوند عز و جل توبه کنيد و با اين توبه در دايره ي محبت خدا داخل شويد که همانا خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.
بحث من اين است که توبه آسان ترين راه براي ورود به دايره ي محبت خداست. خداوند بواسطه توبه بندگان، آنان را مورد لطف قرار مي دهد. در روايات چندين مورد از عنايات به توابين ذکر شده که عرض مي کنم:
1- توبه دعاي مقبول
قال الصادق (ع): « مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَيْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ يَسْتَغْفِرَ» گنهکاري که گناهي را انجام داده و پشيمان شده و قصد توبه دارد، قبل از اينکه زبانش را به استغفار باز کند خداوند او را بخشيده است.
توبه دعاي مقبولِ بالسرعة است، اين اولين لطف خداست.
2- چشم پوشي و محو گناهان
دومين لطفي که خداوند از طريق توبه شامل حال بندگانش مي کند، محو گناهان گذشته است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): « التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ » کسي که توبه مي کند، مانند کسي است که گناهي نداشته است.
يوسف (ع) ده برادر داشت. اين برادران چهل سال دو پيامبر الهي را آزار و اذيت کردند. يوسف (ع) را از پدر جدا کردند و يعقوب (ع) را به فراق فرزندش مبتلي ساختند. پدر چهل سال در فراق فرزند آنچنان گريست که قرآن مي فرمايد چشمانش سفيد شد. به پدر دروغ گفتند، قصد جان پسر کردند، او را به چاه انداختند به اين تصور که مي ميرد. خداوند او را از چاه بيرون آورد. يوسف را به غلامي به دربار پادشاه بردند. چشم ناپاک هوس بازان ايمان او را نشانه گرفت ولي يوسف جواب رد داد. سالها در زندان بود، تا بيرون آمد و امير دربار شد. به منصبي رسيد تا گره از مشکلات خلق باز کند. در ماجراي قحطي، پسران يعقوب نزد او آمدند در حاليکه او را نمي شناختند. بعد از اتفاقاتي که افتاد برادران، يوسف را شناختند و فهميدند امير همان کسي است که در دوران کودکي او را در چاه انداخته بودند. امروز چهل سالش شده. سرشان را پايين انداختند. گفتند: « کنا لخاطئين» ما اشتباه کرديم. مي دانيد يوسف چه جواب داد؟ « قالَ لا تَثْريبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ » امروز ملامتي بر شما نيست، خدا شما را مي بخشد که خداوند بسيار مهربان است.
3- مداواي گناهان
سومين لطف خدا به تائبين اين است که درمان گناهانشان را به آنها تجويز مي کند.
رسول خدا فرمودند: « لِكُلِّ دَاءٍ دَوَاءٌ وَ دَوَاءُ الذُّنُوبِ الِاسْتِغْفَارُ » براي هر دردي درماني وجود دارد و آن چيزي که گناهان را مداوا مي کند استغفار است.
4- نزول رحمت
لطف ديگر نزول رحمت الهي است. رحمت الهي با توبه شامل حال گنهکار مي شود.
حضرت علي (ع) فرمودند: « التَّوْبَةُ تَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَةَ » توبه رحمت خدا را نازل مي کند.
راوي مي گويد که خدمت پيامبر نشسته بودم. شخصي آمد و عرض کرد: يا رسول الله! شهر ما دچار خشکسالي شده است. چه کنيم؟ حضرت فرمودند: توبه کنيد! شخص ديگري آمد و عرض کرد: يا رسول الله! وضع مالي ام خراب است. چه کنم؟ حضرت فرمودند: توبه کن. شخص ديگري آمد و عرض کرد: يا رسول الله! چند سال است که ازدواج کرده ام ولي خداوند به من فرزندي عنايت نکرده است، چه کنم؟ باز حضرت فرمودند: توبه کن. فرد ديگري آمد و عرض کرد: يا رسول الله! مدتي است کار اقتصادي شروع کرده ام، اما رونق ندارد، چه کنم؟ حضرت فرمودند: توبه کن.
راوي مي گويد به حضرت عرض کردم: يا رسول الله! هرکس براي درمان مشکلش مراجعه کرد، شما امر به توبه کرديد. چگونه است؟ حضرت فرمودند: مگر قرآن نخوانده اي؟
سوره مبارکه نوح آيات 10 تا 12 نوح نبي (ع) خطاب به امتش مي فرمايد: « فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً » من به امتم گفتم شما استغفار کنيد، خداوند را بسيار آمرزنده مي يابيد، « يرسل السماء عليکم مدرارا » بواسطه اين استغفار، آسمان پي در پي بر شما مي بارد، « وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ » اموالتان را زياد کرده و به شما فرزند عنايت مي کند، « وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً » باغهايتان را بارور کرده و رودها را جاري مي کند.
5- توبه کنندگان بهترين خلق
لطف ديگر خدا در حق تائبين اين است که در زمره ي بهترين خلائق قرارمي گيرند. پيامبر اکرم (ص) فرمودند: « كل بني آدم خطّاء و خير الخطّائين التوابون » فرزندان آدم خطاکارند، اما بهترين خطاکاران، توبه کنندگان از آنان هستند.
در حديث ديگري از ساحت مقدس نبوي آمده است که فرمودند: « طُوبَى لِمَنْ وَجَدَ فِي صَحِيفَةِ عَمَلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَحْتَ كُلِّ ذَنْبٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ » خوش به حال کسي که در روز قيامت، در زير هر گناهي که در صفحيه ي عملش قرار دارد، يک استغفار باشد. پيامبر (ص) مباهات مي کنند و مي فرمايند که اين فرد، بنده خوبي است.
6- رفع عذاب از توبه کننده
لطف ديگر خدا اين است که توابين اهل عذاب نيستند و خداوند عذابشان نمي کند.
در مورد آيه شريفه ي « ان الله يحب التوابين » از امام صادق (ع) سوال شد که خداوند با توابين چه مي کند؟ حضرت فرمودند: « فَمَنْ أَحَبَّهُ اللَّهُ لَمْ يُعَذِّبْهُ » هر کسي را که خدا دوست بدارد، عذابش نمي کند.
7- اشتياق خدا به بازگشت تائبين
از ديگر عنايات خداوند براي اهل توبه اين است که خداوند مشتاق توبه کننده است. در مناجات خمس عشر در صحيفه سجاديه مناجات مشتاقين را مي خوانيد. مناجات کساني است که مشتاق خدا هستند. اما خدا براي توبه کننده مناجات مشتاقين مي خواند. در حديث قدسي به حضرت عيسي (ع) فرمود: « يَا عِيسَى كَمْ أُطِيلُ النَّظَرَ وَ أُحْسِنُ الطَّلَبَ وَ الْقَوْمُ فِي غَفْلَةٍ لَا يَرْجِعُون » عيسي! چقدر چشم به راه باشم و چقدر از خودم اشتياق نشان بدهم، در حاليکه اين قوم در غفلت هستند و باز نمي گردند. خدا مشتاق بازگشت تواب است.
در حديث ديگري از حق تعالي آمده که به داوود (ع) فرمود: « و لو عَلِمَ المُدبِرون عَنّي کيف اِنتِظاري بِهِم وَ شوقي اِلي توبَتِهِم لَماتوا شوقاً اِليَّ َ لِتَفَرَّقتَ اَوصالَهُم» » کساني که با من قهر کرده اند اگر بدانند من چقدر منتظرشان هستم و چقدر مشتاق توبه آنان هستم، از شدت شوق مي ميرند و بند بند وجودشان از هم جدا مي شود. خدا مشتاق توبه ماست، منتظر توبه ماست.
من همه ي اين روايات را گفتم براي اين حديث آخر:
خداوند متعال مي فرمايد: « يا بني آدم! حَقُّکَ عَلَيَّ اَنّي اُحِبُّک، بحقي عليک اَحِبَّني » اي فرزندان آدم! به حقي که بر من داري، من تو را دوست دارم، و به حقي که من بر تو دارم، تو نيز مرا دوست داشته باش!
ذوالنون مصري که او را از پيامبران مي دانند، نقل مي کند که من در کنار برکه اي ايستاده بودم. عقربي را ديدم که به شکلي غير منتظره و با سرعت به سوي اين برکه مي رود. انگار که ماموريتي دارد. ديدم که قورباغه اي از درون برکه بيرون آمد، عقرب بر پشت قورباغه سوار شد و قورباغه برکه را طي کرد. عقرب بسوي ديگر برکه رسيد. خيلي تعجب کردم. به دنبالش حرکت کردم تا ببينم قضيه چيست؟ ديدم که عقرب به سرعت از درختي بالا رفت. جواني در کنار آن خوابيده بود. فکر کردم عقرب مي خواهد آن جوان را نيش بزند. متوجه ماري شدم که حلقه زده و آماده حمله به جوان است. عقرب با يک نيش آن مار را از پاي درآورد و کشت.
پيامبر خدا با خود گفت صبر مي کنم تا اين جوان از خواب بيدار شود، او حتما يکي از اولياء خداست. از خواب که بيدار شد، ديدم که جواني است مست. به او گفتم که از جرياني که بر تو گذشت خبر داري؟ جواب داد: نه. و ذوالنون جريان را برايش گفت.
خدايي که با اهل غفلت اينچنين مهرباني مي کند، با دوستانش چه مي کند؟ با کساني که هر شب و روز، يا رب، يا رب مي گويند.
خدايي که با مستان اين کند با دوستان چه کند؟