عیبجویی نکن
02 مرداد 1395
هیچکس بیعیب نیست،یا کوتاه استیا دراز،یا سیاه رنگ استیا رنگ پریده،یا چاق استیا لاغر اندام یا دهانش بزرگ استیاچشمهایش کوچک،یا بینیاش بزرگ استیا سرش طاس،یا تندخواستیا ترسو،یا کم حرف استیا پر مدعا،یا دهانش بدبو استیا پاهایش،یا بیمار استیا پر خور،یا ندار استیا بخیل،یا آداب زندگی را بلد نیستیا بد زبان است،یا کثیف استیا بیادب.
از این قبیل عیوب در هر مرد و زنی وجود دارد.
آرزوی هر مرد و زنی اینست که همسر ایدهآلی پیدا کند که از تمامعیوب و نواقص خالی بوده نقطه ضعفی نداشته باشد.لیکن کمتر اتفاقمیافتد که به مطلوب خیالی خویش دستیابد.
گمان نمیکنم در دنیا زنی پیدا شود که شوهرش را صد در صد کاملو بیعیب بداند.
زنهاییکه در صدد عیبجویی باشند خواه ناخواه عیب یا عیبهایی رادر شوهرانشان پیدا میکنند،یک عیب کوچک و بیاهمیت را که نباید آنراعیب شمرد در نظر خودشان مجسم میسازند و آنقدر دربارهاش فکر میکنند که کم کم به صورت یک عیب بزرگی که قابل تحمل نیست جلوهگر میشود،خوبیهای شوهر را یکسره نادیده گرفته همیشه به آن عیب کوچک توجهدارند،چشمشان به هر مردی بیفتد دقت میکنند که دارای آن عیب هستیانه،آنها مرد باصطلاح ایدهآلی را در مغز خویش مجسم مینمایند که حتیکوچکترین عیبی هم نداشته باشد و چون شوهرشان با آن صورت خیالیتطابق کامل ندارد،همیشه آه و ناله دارند،از ازدواجشان اظهار پشیمانیمیکنند،خودشان را شکستخورده و بدبخت میشمارند.کم کم مطلب راعلنی کرده گاه و بیگاه از شوهرشان عیبجویی مینمایند،ایراد و بهانهمیگیرند،غرغر میکنند،طعنه میزنند:آداب معاشرت را بلد نیستی،منخجالت میکشم با تو در مجالس شرکت کنم،برو با این بینی گندهات،دهانتبوی لاشه گندیده میدهد،چقدر سیاه و زشتی!
ممکن است مرد عاقل و بردبار باشد و در مقابل بیادبیهای زنسکوت کند لیکن قلبا مکدر میشود،کینهاش را در دل میگیرد،بالاخرهکاسه صبرش لبریز میشود و در صدد انتقام بر میآید،یا به زد و خوردمیکشد یا مقابل به مثل میکند،او هم در صدد بر میآید از همسرش کهبه طور حتم بیعیب نیست عیبجویی کند،او بگو و این بگو،این بگو و اوبگو،اگر محبت و صفائی در میانشان بود به کلی زائل میگردد.کینه یکدیگررا در دل میگیرند،دائما در صدد عیبجویی هستند،پیوسته جنگ و جدالدارند.در نتیجه،اگر با همین وضع به زندگی ادامه بدهند بدترین زندگی راخواهند داشت،در شکنجه و عذاب خواهند بود تا یکی از آنها بمیرد و اینزندگی ننگین از هم بپاشد،و اگر یکی از آنها یا هر دو لجاجتبخرج بدهندو به دادگاه حمایتخانواده و طلاق متوسل شوند گر چه عقدههای درونی خود را حل کرده و انتقام گرفتهاند لیکن هر دو متضرر میشوند،پیمانزناشویی را برهم میزنند ولی معلوم نیستبعدا بتوانند با دیگری ازدواجکنند و بر فرض وقوع معلوم نیست زن یا شوهر بهتری نصیبشان شود.
امان از نادانی و لجاجتبعضی خانمها!در بعضی از امور بسیارجزئی به قدری پافشاری میکنند که حاضر میشوند زندگی خودشان رامتلاشی سازند.برای اینکه به سبک مغزی و کوتاه فکری آنها پیببرید بهداستانهای زیر توجه فرمایید:
«زنی بنام…از شوهرش بنام…شکایت کرد که شوهرم در موقعخواب انگشتش را میمکد. چون حاضر نیست دست از این کارش برداردتقاضای طلاق میکنم (1) ».
«زنی به بهانه اینکه دهان شوهرش بوی بد میدهد به خانه پدرشمراجعت نمود و اظهار داشت تا بوی دهانش را برطرف نکند به خانهنخواهد رفت ولی با شکایتشوهر دادگاه زن و شوهر را سازش داد ولیوقتی به خانه رفت دید هنوز دهانش بو میدهد لذا به اتاق دیگر رفت. شوهرکه ناراحتشده بود زنش را بقتل رسانید (2) ».
«خانم دندان پزشک از شوهرش طلاق میگیرد.میگوید هم شان مننیست.زیرا سه سال بعد از من درجه دکترا گرفته است (3) .
«یک زن 27 سالهای که از خانه شوهرش قهر کرده در پاسخ بهعرضحال او نوشت:شوهرم زیاد میخورد من قادر نیستم غذای مورد نیاز او را تهیه کنم (4) ».
«زنی به این علت که شوهرش روی زمین مینشیند،با دست غذامیخورد،از آداب معاشرت بیاطلاع است،صورتش را هر روز اصلاحنمیکند درخواست طلاق کرد (5) ».
لیکن همه خانمها چنین نیستند.در بین آنها افراد فهمیده و باهوشی هست که واقعیات زندگی را حساب میکنند و هرگز در صددعیبجویی بر نمیآیند.
خانم محترم،شوهر شما یک بشر عادی است ممکن استبیعیبنباشد اما در مقابل، خوبیهای فراوانی نیز دارد.اگر به زندگی و خانوادهاتعلاقهمندی در صدد عیبجوئی بر نیا. عیبهای کوچک او را نادیده بگیر،بلکهاصلا عیبشان مشمار،شوهرت را با یک مرد خیالی که در خارج وجودندارد مقایسه نکن بلکه او را من حیث المجموع با سایر مردها مقایسه کن،ممکن است مردی عیب مخصوص شوهرت را نداشته باشد لیکن دارایعیوب دیگری است که شاید بمراتب بدتر از او باشد،اصولا عینک بدبینیرا از چشم خویش بردار و خوبیهای شوهرت را ببین،آنوقتخواهی دیدکه خوبیهای او بمراتب بیشتر از بدیهایش میباشد،اگر یک عیب دارد و درعوض صدها خوبی دارد.
محاسن و خوبیهایش را مورد نظر قرار بده و خرسند باش،مگرخودت بیعیب هستی که انتظار داری شوهرت بیعیب باشد،نهایت اینکهخودخواهی و خودپسندی اجازه نمیدهد عیبهای خودت را ببینی،اگر شک داری از دیگران بپرس.
رسولخدا فرمود:«عیبی بالاتر از این نیست که انسان عیوبدیگران را ببیند اما از عیبهای خودش غافل باشد (6) ».
چرا یک عیب کوچک را به قدری بزرگ میکنی و دربارهاشغصه میخوری که بنیاد زندگی و کانون انس و مودت را بر هم میزنی؟
عاقل و با هوش باش،دست از هوسبازی و سبک مغزی بردار،عیبهایکوچک را ندیده بگیر،با اظهار محبت کانون خانوادگی را گرم کن تا ازنعمت انس و محبتبرخوردار گردی،مواظب باش عیب شوهرت را نه درحضور و نه در غیابش بزبان نیاوری زیرا رنجیده خاطر و مکدر میگردد،در صدد عیبجویی بر میآید،محبت و علاقهاش کم میشود،پیوسته در حالجدال و ستیزه خواهید بود،اگر با همین وضع بزندگی ادامه دهید زندگیناگواری خواهید داشت،و اگر کار به طلاق و جدایی خاتمه یابد که بد ازبدتر.
البته اگر عیب قابل اصلاحی داشته باشد میتوانی در صدداصلاحش بر آیی،لیکن در صورتی امکان موفقیت داری که با نرمی و مداراو صبر و حوصله و بصورت خیرخواهی و خواهش و تمنا رفتار کنی،نه بهعنوان عیبجویی و اعتراض،سرزنش و ایراد،قهر و دعوا.
پینوشتها
1-اطلاعات 3 دیماه 1348
2-اطلاعات 7 آذر 1350.
3-اطلاعات 17 بهمن 1350.
4-اطلاعات 10 اسفند 1350.
5-اطلاعات 8 اسفند 1350.
6-بحار-ج 73 ص 385.