علم بدون کار، و علم بی عمل
انواع علم در کلام مقام معظم رهبری مدظله العالی
شاید در بین روزهایی که در جمهوری اسلامی نام و عنوانی پیدا کرده است، هیچ روزی مثل این روز نباشد؛ چون دو عنوان خیلی مهم، حساس، کارآمد و خیلی عزیز، با هم در این روز مجتمع شده است. یکی عنوان علم و دیگری عنوان کار است. هم روز علم است و هم روز کار. واقعاً هم اگر درست نگاه کنیم، دنیا و آخرت هر امّت، جمعیت و همچنین هر فردی، به این دو چیز بستگی دارد. هر کدام بدون دیگری، خاصیت کامل خود را ندارد. علم بی کار، همان علم بی عمل است. “العامل بلا عمل، کالشجر بلا ثمر. ” درختی روییده است؛ مظهر قدرت الهی است؛ این میوه ندارد. از آن طرف هم “المتعبد بلا علم کحمار الطاحونه. ” وقتی کسی بدون علم کار کند، از آن طرف هم عبادت خدا باشد، باز هم فایده ای ندارد. مثل حرکت دورانی: کسی بدون پیشرفت، دور خودش چرخ می خورد. کشور، هم به علم و هم به کار احتیاج دارد. خدای متعال هم، هر دوی این ها را حسنه قرار داده و برای آن ها اجرا و ثواب معین کرده است.
خوب؛ وقتی که ما از علم تعریف می کنیم، این در واقع تعریف از معلم است. چرا؟ چون اوست که علم را به دیگران می بخشد. اگر معلم نباشد، علم به دست نمی آید: “هر که چیزی یاد گیرد. باید از استاد گیرد. ” علم بدون معلم، معنی ندارد. کار نیز همین طور است. هر کس از کار تعریف کند، از کارگر تعریف کرده است؛ چون کار بودن کارگر، معنی ندارد. درست توجه کنید، ببینید این مفاهیم چقدر به هم مرتبط است! علم و کار برای یک ملت، دو بال است. ملت بی علم و بی کار، پیش نخواهد رفت.
بنده، بدین خاطر، بارها عرض کرده ام که ملت ایران باید از اعماق دل به دو سلسله ی پادشاهی پهلوی و قاجار، لعنت بفرستد که این دو سلسله خبیث، دو بال مملکت و پیکره ی عظیم این ملت کهن، باهوش و با استعداد را بریدند. نه علم و نه کار، هیچ کدام را برای این ملت فراهم نکردند. کاری که بود، کارهای بی ارزش یا کم ارزش بود. علمی که بود، علم تقلیدی و دست دوم بود. آن کاری را که از دل می جوشد و حقیقتاً پوشش و حلیه ی حیات می بخشد و کارهای اساسی در مملکت صورت می دهد، ترویج نکردند. هر چه توانستند قلع و قمع هم کردند و بساط علمی را که از دل می جوشد و در آن ابتکار هست، برچیدند. آن خاندان ها این جرائم را دارند. نتیجه این شد که ملت ایران که در مسابقه ی علم و پیشرفت تمدن و دانش و تجربه، یا از دیگران جلوتر بود یا اقلا کسری نداشت، سال ها عقب ماند. حال ما باید تلاش و کوشش کنیم که بالاخره گلیم خودمان را از آب بیرون بیاوریم. انشاء الله به همت شما مردم، این کار را خواهیم کرد؛ که نشانه هایش الان هم پیداست.
اول خانواده ی قاجار از ناصرالدین شاه به بعد، بعدش هم خانواده پهلوی این پدر و پسر حقیقتاً چوب حراج به موجودی این ملت و کشور و سرمایه های معنوی اش زدند. “تلک امه قدخلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم ” آن ها رفتند و سر و کارشان با خداست. سزای اعمالشان را هم می بینند. حالا نوبت من و شماست. “و لکم ماکسبتم ” البته از اول انقلاب تا امروز، حقاً و انصافاً، در زمینه ی علم و کار، خیلی تلاش شده است. اگر کسی این را انکار کند، مثل این است که بگوید “الان به چه دلیل روز است ؟ ” این قدر واضح است. اگر کسی به سطح کشور نگاه کند، افزایش دانش آموز، معلم، استاد، متخصص، دانشجو و کارگاه های فراوان، کار کشاورزی، صنعتی، کارهای دقیق و برجسته، ابتکارها و اختراع های زیادی می بیند اما شورشی نمی گذاشت! سیم خاردار دیگر چیست؟! چه وسیله ای، دفاعی تر از سیم خاردار؟! از خودش هم نخریده بودند که مثلاً بگوید ” نمی فروشم. ” بلکه از جای دیگر خریده بودند.
شما ببینید با جمهوری اسلامی چه کردند! گلوله ی آر.پی. جی. دم دستی کم اهمیت را به ما نمی فروختند. اصلاً کسی باور می کند؟! خوب؛ این جمهوری اسلامی، همان کشوری است که در آن وقت این محدودیت ها را داشت. می دانید نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که به فضل پروردگار و به حول و قوه ی الهی، جوانان مؤمن این مملکت، به گوشه ی انبارها و کارگاه ها رفتند؛ درها را روی خودشان بستند و مشغول کار شدند. اما امروز برخی از پیچیده ترین ابزارهای جنگی را که دشمن به عقلش هم خطور نخواهد کرد، خودمان در داخل تهیه می کنیم. البته ما را به ساختن بمب اتمی و شیمیایی متهم می کنند که این ها دروغ است. خودشان هم می دانند که دروغ است. آنچه را که واقعیت دارد. آن ها نمی دانند و به عقلشان هم نمی رسد.
ترکیب علم و کار، ترکیب زیبایی است. شاید بشد و این را به عنوان یک حرکت نمادین تلقی کرد؛ برای این که در جمهوری اسلامی، ما راه خود را بهتر و بیشتر پیدا کنیم. یعنی علم، واقعی تر و با صحنه ی کار نزدیک تر پیش برود و کار، عالمانه تر و از تجارب و اندوخته های علمی، بهره مندتر شود. انشاء الله همت خواهید کرد و همچنان که تا امروز، شما دو قشر، تلاش و مجاهدت کردید و زحمت کشیدید، بعد از این هم با حرکت سریع تر و روان تر، جامعه را نخواهید ساخت؛ چون این کشور متعلق به شماست