عاشورا در قرآن
quot;serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman"; color: black; mso-themecolor: text1;” lang="FA">ی مبارکه آل عمران: آيه 33
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ(33)
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران (علیهم السلام)را بر جهانيان برترى داد. (33)
در روز عاشورا شخصي از لشکريان عمربن سعد بنام محمدبن اشعث پسر قيس کندي به امام حسين (عليهالسلام) عرض کرد:
اي حسين پسر فاطمه! کدام منزلت و برتري از پيامبر خدا (صلياللهعليهوآله )در شماست که در ديگري وجود ندارد؟
امام حسين (عليهالسلام) اين آيه را تلاوت فرمود:
همانا خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران (علیهم السلام)را بر جهانيان برگزيد.
پس امام حسين (عليهالسلام )فرمود:
بخدا قسم پيامبر اکرم (صلياللهعليه و آله) از خاندان ابراهيم (عليهالسلام )و عترت هدايتگر (عليهمالسلام )از خاندان پيامبر اکرم (صلياللهوعليهوآله) ميباشد.
سوره ی مبارکه مريم : آيه 1
كهيعص (1)
از سعد بن عبدالله روايت شده است که ازحضرت قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف)درباره تأويل « کهيعص » پرسيدم.
حضرت فرمود: اين حروف از خبرهاي غيبي است که خداوند بنده اش حضرت زکريا (علیه السلام)را بر آن آگاه ساخت. آن گاه داستان آن را براي محمد (صلي الله و عليه و آله )بيان کرده است، و داستان آن از اين قرار است که حضرت زکريا(علیه السلام) از پروردگارش درخواست نمود که وي را بر نامهاي پنج تن « پيامبر (صل الله علیه وآله)و اهل بيتش (علیهم السلام)» آگاه سازد پس جبرئيل بر او فرود آمد و نام پنج تن را بر وي تعليم داد.
حضرت زکريا(علیه السلام) هرگاه ياد و ذکري از محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) مي کرد، ناراحتي و اندوهش برطرف مي شد و هرگاه متذکر نام حسين (عليه السلام )مي شد اشک چشمانش را مي گرفت و نفسش به شماره مي افتاد.
روزي گفت: خدايا، چرا هرگاه چهار تن از آنها را ياد مي کنم به وسيله نامهايشان از اندوه تسلاي خاطر مي يابم و هرگاه حسين(علیه السلام) را ياد مي کنم اشک در چشمانم حلقه مي زند و آه از دلم بلند مي شود؟
خداي تبارک و تعالي وي را از داستان کربلا آگاه ساخت و فرمود: « کهيعص » پس: « کاف » نشان کربلاست و « ها » نشان هلاکت عترت پاک او و « يا » نشان يزيد، کسي که در حق حسين (علیه السلام)ظلم کرد و « عين » نشان عطش است و « صاد » نشان صبر حسين (عليه السلام )است.
چون حضرت زکريا (عليه السلام) قصه کربلا را شنيد، سه روز از مسجد خارج نشد و با مردم نيز ملاقات نکرد و در اين مدت در گريه و سوگواري بسر برد و اين چنين مرثيه مي خواند: خدايا، آيا بهترين خلقت را به فرزندش سوگوار مي سازي.
خداي من، آيا اين مصيبت بزرگ را بر آستان او فرود مي آوري؟ خداي من، آيا بر قامت علي(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) لباس مصيبت مي پوشاني؟ آيا اندازه اين مصيبت را بر درگاه آنان وارد مي سازي؟
پس از آن مي گفت: خدايا، به من فرزندي عطا کن که در پيري مايه چشم روشني من باشد. و چون اين فرزند را به من عطا کردي مرا ديوانه محبتش بگردان، آن گاه مرا در مصيبتش سوگوار کن همان گونه که حضرت محمد(صل الله علیه وآله)، حبيب خودت را به فرزندش سوگوار کردي. پس خداوند حضرت يحيي(علیه السلام) را به او عنايت کرد و او را در غم مصيبت « يحيي » سوگوار ساخت. و مدت حمل حضرت يحيي 6(علیه السلام) ماه بود، همانند امام حسين (عليه السلام).
منابع
بحارالانوار، ج 44، ص 223، حديث 1 - احتجاح، ص 239.
سوره ی مبارکه الانعام: آيه 151