شباهت کارجراح و چاقوکش!!
چرا در اسلام، ارزش عمل به نیّت آن است و قبولى عمل به قصد قربت و اخلاص وابسته است؟
در كارهاى دنیوى نیز ارزش كارها، به نیّت آنها بستگى دارد. به این مثالها توجّه كنید:
جرّاح و چاقوكش هر دو شكم پاره مى كنند، امّا كار جراح، خدمت است و كار چاقوكش جنایت.
همین جرّاح مىتواند براى پول كار كند و مىتواند براى نجات یك انسان كار كند، هر كدام از این هدفها نیز ارزش مخصوص به خود دارد.
مثالى دیگر:
یك لیوان آب را به سه نفر عرضه مىكنیم؛ یكى نمىخورد، چون میل ندارد، دیگرى نمىخورد چون قهر كرده است، سومى نمىخورد و مىگوید: نفر چهارم از من تشنهتر است، آب را به او بدهید! این سه نفر، در ننوشیدن آب یكسانند ولى به خاطر آن كه هدفهاى آنها متفاوت است، ارزش كارشان نیز تفاوت دارد.
در اسكناسها نخى است كه نشانه اصالت اسكناس و وسیله جدایى اسكناس اصلى از قلابى است، در عبادات نیز باید ریسمانى محكم میان بنده و خدا باشد كه همان قصد قربت و اخلاص است. اگر آن نخ نباشد یا پاره شود، رابطه انسان با خدا قطع و عمل مقبول نیست.