دو کرامت از کرامات جوادالأئمه
زلزله های اهواز آرام شد
علی بن مهزیار نقل می کند:
نامهاى به امام محمّد تقى علیه السّلام نوشتم و از فراوانی زلزله كه در اهواز مىآمد نزد آن حضرت شكوه كردم. نوشتم: در مورد اینكه از این شهر به شهر دیگرى كوچ كنم رأى و نظر شما چیست؟
آن حضرت در پاسخ نوشت: از آن شهر به جاى دیگر كوچ نكنید؛ بلكه روزهاى چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه را روزه بدارید و (روز جمعه) غسل كنید ؛ لباس پاك و پاكیزه بپوشید و به صحرا رفته و به درگاه خداوند متعال دعا كنید تا آن بلا را از شما بردارد.
على بن مهزیار می گوید: ما دستور حضرت را همانگونه که فرموده بود اجرا کردیم و زلزلهها به آرامش بدل گشت و دیگر زمین نلرزید و آرام گرفت.[1]
امام جواد
وقتی امام برای شیعه اش دعا کند
بكر بن صالح نقل می کند:
دامادم به امام جواد علیه السلام نوشت: پدرم مرد ناصبى بد اعتقادى است و من از سوی او با زحمت و سختی های متعددی روبرو شدهام، در صورت صلاحدید مرا دعا كنید و به من بفرمایید كه نظرتان در این باره چیست؟ آیا با وى دشمنى کرده و برخورد کنم و یا با بدرفتاری هایش مدارا نمایم؟
حضرت در پاسخ نوشتند: نوشتهات را خواندم و متوجه منظورت شدم و به آنچه درباره پدرت یاد كردى پى بردم ؛ ان شاء اللَّه در باره تو دست از دعا نمىكشم. این را بدان که درباره پدرت، مدارا برایت بهتر از دشمنى و پرخاشگرى است و همراه با هر مشكلى آسانى است. صبر را پیشه ساز كه عاقبت از آنِ پرهیزكاران است. خداوند تو را بر ولایت آن كس كه ولایتش را پذیرفتهاى ثابت بدارد. ما و شما در امانت خدائیم ؛ همان خدائى كه اماناتش ضایع و تباه نمی شود.
بَكر می گوید: پس از آن خداوند دل پدر او را مطابق میل وى برگرداند به طورى كه در هیچ چیز با او مخالفت نمىورزید.[2]
1.من لا یحضره الفقیه، ج1، ص: 544
2. امالی شیخ مفیدره ، ص191