خودفریبی انسان به کرم خدا
یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَریمِ * الَّذی خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ * فی أَیِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ * کَلّا … (انفطار/6-9)
اى انسان! چه چیزى تو را به پروردگار بزرگوارت مغرور كرده است؟ همان كسى كه تو را آفرید و اندامت را درست و نیكو ساخت و متعادل و متناسب قرار داد، و تو را در هر نقش و صورتى كه خواست تركیب كرد. این چنین نیست [كه سبب ارتكاب گناهانتان مغرور بودنتان به بزرگوارى پروردگار باشد]
پیام آیات
در یک کلام آیات 6 تا 9 سوره انفطار سرپیچی از خداوند و فرو رفتن در معصیت پروردگاری كه تدبیر کننده امور انسان است و نعمتهاى ظاهرى و باطنیش سراسر وجود او را فرا گرفته را كفرانى میخواند كه هیچ فطرت سالمى در زشتى آن شك ندارد و بیتردید مرتكب آن را مستحق عذاب مىداند؛ به ویژه اگر آن پروردگارِ نعمت دهنده، كریم هم باشد.
شرح آیه
1ـ منظور از این «انسان»ی که در آیهی شریفه مورد عتاب و سرزنش قرارگرفته است، افرادى هستند كه منكر روز جزایند؛ زیرا در ادامه میفرماید: «كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّینِ» یعنی این چنین نیست [كه دلیل گناهانتان مغرور بودن شما به بزرگوارى پروردگار باشد]؛ بلكه روز جزا را تكذیب مىكنید [و با این تكذیب، راه گناه را به روى خود باز مىنمایید.]
تکذیب قیامت، یعنی انکار دین و شریعت الهی و این نشان میدهد چنین کسی از اساس، منکر ربوبیت خداوند متعال است.
2ـ در این آیه، غرور انسان را به دو ویژگی رب بودن و کَرَم خداوند متعال پیوند زده تا بفهماند علت عتاب و توبیخ چه بوده است. که چرا انسان، خداوندی که غرق نعمتش ساخته و کریمانه با او رفتار میکند را عصیان کرده و از فرمان او سرپیچی میکند؟
3ـ کریم بودن خدا یعنی اگر نعمتى مىدهد و عطایى مىكند هیچ سودى را براى خود در نظر نمیگیرد. علاوه بر این در احسانى كه مىكند بدیها و نافرمانیهاى طرف مقابل را در نظر نگرفته و از همه چشمپوشی مىكند. برای همین است كه كفران چنین ربى باز هم زشتتر و مذمت آن شدیدتر خواهد بود.
اى انسان! چه چیز سبب شد به پروردگار كریمت كه تو را آفرید و اعضاء و قوایت را هماهنگ با هم آفرید مغرور شوى؟
4ـ استفهامى که در آیه به کار رفته است از نوع توبیخى است؛ یعنی انسان را در قالب پرسش، نسبت به كفران نعمتهاى پروردگار کریمش ، سرزنش مىكند.
5ـ انسان در برابر این سۆال جوابى ندارد و نمىتواند بگوید: پروردگارا! كرم تو مرا مغرور كرد؛ چرا که پروردگارش پیش از این به او گفته بود:
«تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَإنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ وَ لَإنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ» : پروردگارتان اعلام كرد كه اگر سپاسگزارى كنید، بیتردید [نعمتِ] خود را بر شما مىافزایم و اگر ناسپاسى كنید، بىتردید عذابم سخت است.[1]
اینگونه آیات تصریح مىكند منکران و مخالفان عقیده و راه حق، گریزى از عذاب ندارند و كرم خدا در قیامت شامل آنان نمىشود؛ هم چنان كه در جاى دیگر فرمود:
«وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ» : و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودى آن را براى كسانى كه [از شرك، كفر و معصیت] مىپرهیزند مقرّر و لازم مىدارم.
با این بیان، دیگر عذرى برای گنهکار نمىماند و او نمیتواند بگوید: خدایا! كرم تو مرا مغرور كرد.چرا که بعد از بیان، دیگر عذرى باقی نمیماند.
6ـ اینکه برخی گفتهاند: آوردن كلمه «كریم» در آیه از باب تلقین عذر و دلیل است [2]، كه آن نیز مظهرى از كرم خداست؛ درست نیست؛ زیرا چگونه ممكن است خداوند چنین قصدی داشته باشد و حال آن که سیاق آیه، سیاق تهدید است و در پایان فرموده است: «وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ یَصْلَوْنَها» : و مسلماً گناهكاران در دوزخاند. [3]
7ـ آیه «الَّذِی خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ» ربوبیت توأم با كرم خدا را بیان مىكند و مىفرماید: یكى از موارد تدبیر او این است كه انسان را با همهی اجزاى وجودیاش خلق كرد و سپس به تسویهاش پرداخت؛ یعنی هر عضو او را در جاى مناسبش كه حكمت اقتضاى آن را دارد قرار داد، و سپس به عدلبندى او پرداخت؛ یعنی بین اعضا و قوای او توازن و تعادل برقرار كرد و همه اینها مظاهرى از تدبیر خداى تعالى است؛ او است كه این نعمتها را افاضه مىکند، بی آنكه منفعتى براى خود خواسته باشد و یا اینكه ناسپاسى انسانها مانع افاضه او شود؛ این نیز نمایی از كرم کریمانهی اوست.
کریم بودن خدا یعنی اگر نعمتى مىدهد و عطایى مىكند هیچ سودى را براى خود در نظر نمیگیرد. علاوه بر این در احسانى كه مىكند بدیها و نافرمانیهاى طرف مقابل را در نظر نگرفته و از همه چشمپوشی مىكند. برای همین است كه كفران چنین ربى باز هم زشتتر و مذمت آن شدیدتر خواهد بود
8ـ آیهی «فِی أَیِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ» جملهی «عَدَلَكَ» آیه قبل را شرح مىدهد به همین جهت در اول آن واو عاطفه نیامده است.
و معنایش این است كه: اى انسان! چه چیز سبب شد به پروردگار كریمت كه تو را آفرید و اعضاء و قوایت را هماهنگ با هم آفرید مغرور شوى؟
9ـ در آیهی «كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّینِ» كلمهی «كَلّا» که معنای انكار را مىرساند، مغرور بودن انسان به كرم خداوند متعال را كه انسانهاى ناسپاس آن را وسیله و بهانهی كفر و معصیت خود قراردادهاند را رد کرده، مىفرماید: مغرور نشوید كه این غرور سودى به حال شما نخواهد داشت.
این آیه، ناظر به آیهی «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِیمِ» است. از آن جمله استفاده مىشود كه علت كفر و عصیان آنها مغرور شدن آنان به كرم الهى است و گر نه ایشان به قیامت و جزای آن روز معترفند و آن را قبول دارند؛ چرا که فطرت سلیم بر آن حكم مىكند. در این جمله دست روی علت واقعی گذاشته و مىفرماید: نه، علت این نیست؛ بلكه علت واقعى این جرأت و جسارت بر كفران و نافرمانى، آن هم بدون كمترین ترسى از سزای آن، این است كه روز جزا را منكرید.
10ـ آخر اینکه در آغاز با آیه «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ» خطاب را متوجه انسان نموده، شش مرتبه ضمیر كاف خطاب مفرد به آن برگردانید؛ اما ناگهان در آیه نهم «بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّینِ»؛ ضمیر مفرد مخاطب را تبدیل به جمع مخاطب كرد، تا بفهماند تنها علت كفر و نافرمان انسانها نداشتن ایمان به روز جزا است.
در این آیه، غرور انسان را به دو ویژگی رب و کَرَم بودن خداوند متعال پیوند زده تا بفهماند علت عتاب و توبیخ چه بوده است. که چرا انسان، خداوندی که غرق نعمتش ساخته و کریمانه با او رفتار میکند را عصیان کرده و از فرمان او سرپیچی میکند؟
نکته
برخی گفتهاند و میگویند: وقتی که خدا ما را با چنین خطابی توبیخ کرد ما نیز در جوابش همین چیزی را که خودش به ما یاد داد و به اصطلاح در دهانمان گذاشت خواهیم گفت: که کرم تو یا کریم! یعنی طمع به دریای کرمت باعث شد ما آلودهی گناه شویم به این گمان که کرم تو ما را در برخواهد گرفت و ما آمرزیده خواهیم شد.
اما همان گونه که گذشت این سخن برخاستهی از توهم است؛ زیرا هیچ حکیم و عاقلی در مقام توبیخ و محاکمهی مجرم، در باغ آزادی و راه فرار را به او نشان نمیدهد تا چه رسد به اینکه این قاضی حکیم و عادل خداوند متعال باشد.
و اگر در آیه فرمود: «برَبِّكَ الْكَرِیمِ» براى تكمیل استدلال و رسا بودن توبیخ است به این معنا که: ای انسان! چرا با كسى كه تو را تربیت كرده و بزرگوار است و از نیكى به تو قصد بهرهبردن ندارد مخالفت مىكنى؟!
پی نوشت:
1. ابراهیم(ع) / 7
2. نظیر كلام یعقوب كه گفت مىترسم یوسفم را گرگ پاره كند، كه با این سخن به دهان بچهها گذاشت كه در مراجعت اگر از شما پرسیدم پسرم را چه كردید؟ بگویید گرگ او را پاره كرد.
3. انفطار / 14