خصوصيات و رويكردهاي شهيد مطهري
مردمگرايي
رويكرد مردمي به عنوان عامل جاودانگي استاد مطهري شمرده مي شود چنانكه وي به گروهي خاص و همچنين از زبان گروهي خاص نيز سخن نگفت، و با وجود سطح عالي علمي، به جاي ماندن در حوزه و پرداختن به مسائل صرف علمي و تأليف كتاب به ميان مردم و قشر ديندار آمد تا به وظيفه خود عمل نمايد درواقع استاد انديشمندي مردمي بود.
رويكرد عدل گرايي و عدالت محوري و نگاه ويژه به مقوله عدالت اجتماعي
وجه برجسته و بارز آثار استاد مطهري توجه خاص به عدل و عدالت گستري در اسلام مي باشد در ميان آثار متعدد ايشان كتاب عدل الهي چون نگيني بر تارك ادبيات اسلامي مي درخشد و از ارزشمندترين متون اسلامي است كه مبحث عدالت را در اسلام و در سيره پيامبر(ص) و حضرت علي(ع) و بزرگان دين مورد بررسي و تفسير و تأويل قرار مي دهد. توجه جدي به طرح عدالت اجتماعي به طوري كه ايشان عدالت را از جنبه فردي خارج كرده و از بعد اجتماعي مورد بررسي قرار دادند و حتي شهادت حضرت علي(ع) را در جهت تحقق عدالت اجتماعي مي دانند.
پرهيز از روشنفكرمآبي
در آثار شهيد مطهري ما، لحن و كلامي روشنفكرانه و بهره گيري از لغات پرطمطراق و اصطلاحات سنگين فقهي- فلسفي و ادبي را هرگز مشاهده نمي كنيم.
ارائه انديشه هاي نوين
استاد مطهري از سويي با زباني ساده و بي پيرايه اسلام ناب را بدون پيرايه هاي خرافي- سنتي ارائه مي كرد و از سوي ديگر مكاتب انحرافي و خط مشي هاي افراطي را در زمينه هاي ديگر براي مردم و جوانان جوياي فكر و علم به چالش مي كشاند.
آسيب شناسي ديني
اصطلاح آسيب شناسي ديني يك اصطلاح جديد در حوزه انديشه ديني است شايد بتوان مدعي شد كه استاد مطهري اولين كسي بود كه اين واژه را وارد حوزه انديشه ديني كرد و در آثار خود از آن بهره برد (احياء تفكر اساسي ص 32) يعني شناخت آسيب ها و اشكالاتي كه بر اعتقاد و باور ديني و يا آگاهي و معرفت ديني و يا عملي در رفتار جامعه ديني وارد مي شود و يا ممكن است كه وارد شود از اين منظر بخش اعظمي از تلاش هاي علمي استاد مربوط به آسيب شناسي ديني است زيرا فعاليت هايشان در جهت شناسايي و ترميم آسيب ها و دفع شبهات وارد بر دين، باورهاي ديني، معرفت ديني و دينداري بود. كه مرحله درمان يا همان رفع نقاط آسيب ديده از سرفصل هاي مهم در آسيب شناسي است و استاد تلاش وافري در شناخت و درمان نقاط آسيب ديده انجام داده است.
استاد مطهري براي درمان و رفع آسيب مفاهيم ديني ابتداء به علل آن پي برده و با نقد و دفع آن علل، درمان آن آسيب را ميسر مي نمايد. مثل «تحريفات عاشورا» يا «حماسه حسيني» كه استاد در اين اثر براي اصلاح و شناساندن تحريفات حادثه كربلا، بخش مهمي از كتاب حماسه حسيني را به عوامل تحريف اين حادثه اختصاص داده و پس از آن فصلي از كتاب را با عنوان وظيفه ما، در برابر تحريف ها نامگذاري فرموده اند كه اين نمونه اي از ميزان اهميت و تأثيرگذاري شناخت علل آسيب ديدگي در مرحله درمان آسيب درنظر استاد مي باشد.
كاركردهاي فعال در حوزه فكري، اجتماعي و عملي
چنان كه به نظر استاد مطهري جنبش هاي اصلاحي اسلامي، برخي فكري و برخي اجتماعي و برخي ديگر، هم فكري بوده و هم اجتماعي (نهضت ها درصد ساله اخير ص 13) و حركت استاد نيز در راستاي تقسيم بندي، آخري قرار مي گيرد كه داراي كاركردهاي فعال در حوزه هاي فكري و اجتماعي بوده است.
التقاط زدايي يا مبارزه با شبهه گرايي و دفاع از تعاليم و انديشه هاي اسلامي
برخي روشنفكران اين شبهه را مطرح مي كردند كه تعاليم اسلامي با تغييرات زمان سازگاري ندارد و لذا قابل استفاده در عصر حاضر نيست. استاد در كتاب امدادهاي غيبي در زندگي بشر صفحات 59-15 بيان مي كند كه تعاليم اسلام تعاليمي بي نقص و از سويي نيز هميشه زنده است و خورشيد دين هرگز غروب نمي كند. و در حوزه هاي مختلف دين بارها از تعاليم مورد اتهام دفاع نموده است. دفاع از مسائل اعتقادي نظير قضا و قدر، شفاعت، انتظار و يا دفاع و دفع شبهه از قوانين و مقررات اسلام چون مباحث حقوق زن، برخي مقررات جزايي و جهاد و يا دفاع از اخلاق اسلامي.
مثلا در پاسخ به اين شبهه كه آموزه هاي اسلامي را كهنه و يا مرده تلقي مي نمايد بحث هاي مبسوط و مفصلي را تحت عنوان كلي اسلام و مقتضيات زمان را دارند كه در فرازي مي فرمايد: «اسلام نمرده است، مسلمين مرده اند. اسلام نمرده چرا؟ چون كتاب آسمانيش هست، سنت پيغمبرش هست و اينها به صورت زنده هستند يعني دنيا نتوانسته بهتر از آنها بياورد پس نقص كار در كجاست؟ نقص كار در تفكر مسلمين است. يعني فكر مسلمين، طرز تلقي مسلمين از اسلام، به صورت زنده اي نيست؟ به صورت مرده اي است.» (حق و باطل ص77)
و يا در جاي ديگر مي فرمايد: «حقايق دين و اصول كلي كه دين ذكر كرده است.» هرگز مردني نيست آن چيزي كه مي گوييم مي ميرد… معنايش اين است كه در ميان مردم مي ميرد، فكر مردم درباره دين، فكر مرده اي است… اسلام يك حساب دارد و مسلمين حساب ديگري دارند اسلام زنده است و مسلمانان فعلي مرده» (ده گفتار ص134)
لذا پايه اصلي شخصيت والاي استاد مطهري التقاط زدايي از پيكر تفكر ديني بود كه ريشه در دقت، تيزبيني و مطالعات گسترده و عميق اسلامي آن حكيم فرزانه داشت.
رويكرد اصلاح طلبي اسلامي يعني اصلاح خود و اصلاح زاويه ديد نسبت به اسلام نه اصلاح اسلام
استاد در اين زمينه مي فرمايد:
«ما بايد تصور خودمان را درباره اسلام تصحيح كنيم و اين است معني تفكر اسلامي يعني ما بايد طرز تفكر و طرز بينش خودمان را درباره اسلام اصلاح كنيم آن عينك و زاويه ديد خودمان را اصلاح كنيم تفكر اسلامي خودمان را به شكل تازه اي درآوريم تلقي خودمان را از اسلام عوض كنيم.» (حق و باطل ص136).
مسئوليت گرايي فراگير در اصلاح گرايي
استاد شهيد در مورد تحريفات حادثه عاشورا مي فرمايند:
«نگاهي به گذشته كنيم و ببينيم مسئول اين تحريفات چه كساني هستند. آيا خواص و علما مسئول اين تحريفاتند و يا توده و عوام الناس؟… معمولا در اين گونه قضايا علما به گردن عوام مي اندازند و عوام به گردن علما… ولي حقيقت اين است كه در اين تقصير و در اين مسئوليت، هم خواص مسئولند و هم عوام.» (حماسه حسيني 92-91)
استاد در راهكار درماني خود در اين بخش، از سويي خود دينداران را مسئول شمرده و بخشي از وظيفه اصلاح در اين حوزه را متوجه ايشان مي دانند و معتقد است كه عوام بايد بكوشند و خود را از جهالت و بي خبري نجات بخشند و از سوي ديگر وظيفه مبارزه با علل آسيب ديدگي از ناحيه دينداران را متوجه علما و دين شناسان كرده و فرموده اند: «وظيفه علماست كه در اين موارد حقايق را بدون پرده به مردم بگويند ولو مردم خوششان نيايد. وظيفه علماست كه با اكاذيب مبارزه كنند وظيفه علماست كه مشت دروغگويان را باز كنند» (حماسه حسيني104)