خاطره ای از شهید هنگام نوشتن کتاب داستان و راستان
در مدتى كه مشغول نگارش يا چاپ اين داستانها بودم، بعضى از دوستان ضمن تحسين و اعتراف به سودمندى اين كتاب، از اينكه من كارهاى به عقيده آنها مهمتر و لازمتر خود را موقتا كنار گذاشته و به اين كار پرداختهام، اظهار تأسف مىكردند و ملامتم مىنمودند كه چرا چندين تأليف علمى مهم را در رشتههاى مختلف به يك سو گذاشتهام و به چنين كار سادهاى پرداختهام.
حتى بعضى پيشنهاد كردند كه حالا كه زحمت اين كار را كشيدهاى پس لااقل به نام خودت منتشر نكن! من گفتم چرا؟ مگر چه عيبى دارد؟ گفتند اثرى كه به نام تو منتشر مىشود لااقل بايد در رديف همان اصول فلسفه باشد، اين كار براى تو كوچك است. گفتم مقياس كوچكى و بزرگى چيست؟ معلوم شد مقياس بزرگى و كوچكى كار در نظر اين آقايان مشكلى و سادگى آن است و كارى به اهميت و بزرگى و كوچكى نتيجه كار ندارند؛ هر كارى كه مشكل است بزرگ است و هر كارى كه ساده است كوچك.
اگر اين منطق و اين طرز تفكر مربوط به يك نفر يا چند نفر مىبود، من در اينجا از آن نام نمىبردم. متأسفانه اين طرز تفكر- كه جز يك بيمارى اجتماعى و يك انحراف بزرگ از تعليمات عاليه اسلامى چيز ديگرى نيست- در اجتماع ما زياد شيوع پيدا كرده. چه زبانها را كه اين منطق نبسته و چه قلمها را كه نشكسته و به گوشهاى نيفكنده است؟.
به همين دليل است كه ما امروز از لحاظ كتب مفيد و مخصوصا كتب دينى و مذهبى سودمند، بيش از اندازه فقيريم. هر مدعى فضلى حاضر است ده سال يا بيشتر صرف وقت كند و يك رطب و يابس به هم ببافد و به عنوان يك اثر علمى، كتابى تأليف كند و با كمال افتخار نام خود را پشت آن كتاب بنويسد، بدون آنكه يك ذره به حال اجتماع مفيد فايدهاى باشد. اما از تأليف يك كتاب مفيد، فقط به جرم اينكه ساده است و كسر شأن است، خوددارى مىكند. نتيجه همين است كه آنچه بايسته و لازم است نوشته نمىشود و چيزهايى كه زائد و بى مصرف است پشت سر يكديگر چاپ و تأليف مىگردد.
چه خوب گفته خواجه نصيرالدين طوسى:
افسوس كه آنچه بردهام باختنى است بشناختهها تمام نشناختنى است
برداشتهام هر آنچه بايد بگذاشت بگذاشتهام هر آنچه برداشتنى است
عاقبة الامر در جواب آن آقايان گفتم: اين پيشنهاد شما مرا متذكر يك بيمارى اجتماعى كرد، و نه تنها از تصميم خود صرف نظر نمىكنم، بلكه در مقدمه كتاب از اين پيشنهاد شما به عنوان يك بيمارى اجتماعى نام خواهم برد.
بعد به اين فكر افتادم كه حتما همانطور كه عدهاى كسر شأن خود مىدانند كه كتابهاى ساده- هرچند مفيد باشد- تأليف كنند، عدهاى هم خواهند بود كه كسر شأن خود مىدانند كه دستورها و حكمتهايى كه از كتابهاى ساده درك مىكنند به كار ببندند!!
مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج18، ص: 191