حکایت
03 دی 1395
روزی پیامبر اکرم (ص) به همراه یکی از اصحاب از کوچه ای عبور می کردند. یکی از اعراب بیابانی آمد و عبای حضرت را کشید.
آنقدر با شدّت عبا را کشید، که حاشیه عبا (که زِبْربود) گردن مبارک آن حضرت را خراش داد.
سپس آن عرب گفت: ای محمد، از مال خدا که نزد تو هست، مقداری به من کمک کن .
حضرت نگاهی به او کرد و خنده ای نمودند و دستور دادند مقداری به او کمک کنند.
اینست نمونه اخلاق اسلامی که حضرت داشتند حال اگر یکی از ما بود خراشی بر ما وارد می کرد با او چه می کردیم.
شنیدنیهای تاریخ 264