تعطیلی حج بر اساس حکم حکومتی
آيا واقعا رفتن به حج در شرايط فعلي واجب است؟ يعني اين موضوع جز احکام ثانويه محسوب نمي شود؟ واقعا سالانه چقدر از ارزها از کشورمون خارج ميشه و به جيب اين وهابيها و صهونیست ها می رود؟
با سلام قبل از ورود به اصل پاسخ لازم است در ارزيابي اين موضوع به چند نکته توجه داشتيم:1 . اولين نکته توجه به ضرورت ديني و اهميت و آثار بسيار مهم و سازنده حج در ابعاد فردي و اجتماعي است .2 . نکته دوم تبيين فني و فقهي موضوع است و توجه به اينکه حج داراي اقسامي است؛ واجب و مستحب و در موارد تزاحم ميان اجراي هريک از اقسام حج با ساير ضرورت ها و مصالح ، حکم هر يک متفاوت است . 3 . بله ممکن است در مواردي به خاطر عناوين ثانويه يا احکام حکومتي ، حج تعطيل شود و ولیفقیه میتواند بر اساس مصالح اهم اسلام و مسلمین، موقتاً حکم به تعطیل یک حکم شرعی - اعم از عبادی و غیرعبادی - نماید.البته بايد دقت داشت مصلحتی که موجب تعطیل امر عبادی چون حج یا غیرعبادی میشود، باید از طريق کارشناختي و تخصصي ثابت شود که از مصلحت موجود در آن امر عبادی یا غیرعبادی مهمتر باشد.
4 . نکته ديگر نگاه تطبيقي و مصداقي به موضوع پرسش است که بايد ببينيم ، آيا مصلحت رفتن به حج علي رغم اينکه مي دانيم دولت سعودي از درآمدهاي ناشي از آن براي ترويج وهابيت و… استفاده مي کند ، با نرفتن به حج و ترک يکي از مهمترين فرايض الهي و آثار متعددي که به دنبال دارد در شرايط کنوني کدام داراي مصلحت مهمتري است ؟ البته با تفکيک ميان حج واجب و مستحب.
5. نکته بعدي نقد اين رويکرد است که آيا با تعطيلي حج توسط ايران مي توان جلوي فعاليت هاي وهابيت را گرفت ؟!! يا اينکه بايد از اين موقعيت استفاده نمود و با پربار نمودن حج و برپائي حجي ابراهيمي و تلاش براي بيداري جهان اسلام و… ، به خنثي سازي توطئه هاي دشمنان و گسترش اسلام ناب اقدام کرد ؟
اما اصل پاسخ :
کعبه خانه مردم و مکه حرم امن الهي ،مهبط فرشتگان ، محل نزول جبرئيل امين و حج عظيم ترين و شگفت انگيز ترين جلوه بارز اعتلاي دين حق و نمايشي از تماميت اسلام ناب محمدي صلوات الله عليه و آله است ، حج و مراتب معنوي آن سرمايه حيات جاويدان انسان است که او را به افق وحدانيت الهي نزديک مي کند. و از آن جا که اين عمل عبادي مورد اهتمام حضرت باريتعالي مي باشد لذا در کتب رساله فقها اگر مراجعه شود سه گونه حج را بيان مي دارند حج تمتع(حج براي سرزمينهاي دور از حجاز) ، حج قِران و ِافراد(که تقديم اعمال مني و عرفه براي عمره اي است که حجاج مقيم در مکه است و ساير شرايط که در رساله هاي عمليه به تفصيل پرداخته اند. و يک سفره عمره مفرده است که در ايامي بجز ماه هاي حج يعني ذي قعده و ذي حجه انجام مي گردد و اصولا در اين ماه هاي مذکور عمره مفرده ممنوع است. از شرايط حج داشتن تمکن مالي است به تعبير قراني من استطاع ،در بيان فقها برگرفته از روايت معصومين ،يعني استطاعت مالي و استطاعت جاني ،يعني توان سفر کردن داشته باشد،امنيت جان در سفر هم از ديگر شرايط است. بله اگر حاکم اسلامي تشخيص دهد که امنيت و جان حجاج در خطر است و تلاش انها در رفع موانع کافي نبوده مي تواند با صلاحديدي که دارند اين سفر معنوي را براي مدتي تعطيل کنند و به تعويض بياندازند ،در مواقع خاص و مصالح خاص. در مورد هديه، در روايات ما به کرات به اين مساله اشاره شده(باب آداب سفر در کتب روايي ما) که وقتي به مسافرتي و يا مکان دوري مي رويد سوغات و يا هديه اي تهيه کنند (در کلام نبي آمده،اذا خرج احدکم الي سفر ثم قدم علي اهله فليهدهم و ليطرفهم و لو بحجاره-بحار ج 76 ص 283 يادر روايت از امام صادق عليه السلام در المحاسن :اذا سافر احدکم فقدم في سفره فليات اهله بما تيسر و لو بحجر دارد). سفر عظيم حج با آن همه شور وشوق وصف نشدني ،وقتي حاجي راهي ميشود حلاليت مي طلبد ،رضايت ديگران را استدعا دارد ،مال و دارايي خويش را پاک(خمس و ذکات ) مي نمايد،با تک تک اعضاي خانه و فاميل سخن گفته و مي خواهد دوستي ها و صميميت ها بيشتر شود و . . . ، و ديگران التماس دعا مي کنند ،و هر کدام به تصور خود از سفر حج التماس دعايي دارند. حال حاجي راهي شده و در وادي امن الهي وارد شده و اعمال ظاهري و دقت و تامل و تفکرهاي معنوي دارد. اما چه کنيم ؟بگذاريد با روايتي توضيحي بدهيم ،در حديثي از نهج البلاغه (در خطبه 199 با ترجمه مرحوم دشتي) آمده؛ امام از قول نبي اکرم صلوات الله عليهم بيان مي دارند که: که مثل نماز خواندن در اسلام مانند فردي است که در طول شبانه روز پنج بار به آب گرم(حمام) رفته و خود را تمييز کند ،آيا رواست در بدن او چيزي از آلودگیها باشد. (شبهها بالحمه تکون علي باب الرجل فهو يغتسل منها في اليوم و الليله خمس مرات فما عسي ان يبقي عليه من الدرن؟) حال اگر کسي نماز بخواند و در پي کارهاي زشت و . . . . . . شما مي گوئيد بهتر است که وي نماز نخواند و چه فايده دارد يا . . ؟ حــال ؛حج با آن همه مناسک و اعمال آن ، و مکان هايي که يادآور عبادات و عذر و توبه حضرت آدم سلام الله عليها در مني و عرفه ،سختي ها و مجاهدت هاي حضرت ابراهيم و اسماعيل سلام الله عليها در مبارزه با بت ها و نمروديان ، مبارزات پيامبر خاتم صلي الله عليه و اله و سلم با کفار و بت پرستان ،مکان و فرصتي خاص براي کسب مقامات روحاني معنوي ،توبه و بازگشت به سوي خداوند غفار و کريم ،حال همه آنها را شما کنار گذاشته و به رفتار چند مسافر اين وادي که همه هم و غم خود را در برخي مظاهر و مفاخر دنيايي نموده و حج را تفرج گاه و سياحت تلقي نموده اند ،و نتيجه گرفته مي گوييد که آيا اين حج رفتن واجب است ؟ و با اين پول هاي زبان بسته ملت هاکه هر سالها ميليون ها دلار در جيب وهابيون مي رود و حال آن که بغض شديدي نسبت شيعيان دارند و چه ها و چه ها . . . . ؟. اصولا مگر دستورات الهي با رفتار و کردار ناپسند ديگران تغيير مي يابد ؟که اگر اين گونه بود تاکنون حتي نشاني از اسلام باقي نمي ماند ،دعايي ،و حتي از قرآن هم خبري نبود و از همه مهمتر مگر پول و ثروت عامل بقاي حکومت يا ملت است ،آن چه مورد بقا شماست وحدت کلمه و آن در کلمه توحيد است ،بهتر بود سوال شما را اين گونه طرح کنيم ،هدف الهي از حج چيست و جمهوري اسلامي ايران در مراسم حج دنبال چه اهدافي است ؟ براي آشنايي بيشتر شما با اهداف حج ،اشاراتي کوتاه فقط در پيام بنيانگذار انقلاب ، که بنيان سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران ، که همان اهداف اسلام ناب محمدي در حج مي باشد اشاره اي گردد حج:بزرگترين اجتماعي است که هيچ دولتي نمي تواند چنين اجتماعي بيافريند.(28/7/1359) حج:مکاني است براي ارتباط (مستقيم )با ساير مسلمين جهان ، براي رفع مشکلات مسلمين و تبادل نظر. (بهمن 1349) حج:زمينه ايجاد وحدت ،اخوت و مودت بين مسلمين(28/7/1359) که اين وحدت موجب وحشت استکبار است.(28/4/1364) حج:تلاش براي بيداري مسلمين ،اطلاع يافتن از گرفتاري هاي آنها ،تلاش براي رفع گرفتاري آنها و همدري با آنهاست .(7/7/1358) حج: زمينه اي براي مطرح شدن مسايل اساسي اسلام (که امروز تشنه حقايق و احکام نوراني اسلام است ـ6/5/1366-)است ثانيا مسايل خصوصي کشورهاي اسلامي و آگاهي از احوال مسلمين در زير يوغ استکبارند(28/4/1364) حج: سياستي نيست که ما درست کرده باشيم ،حج سياست اسلام است، همانطور که پيامبر اسلام بتها را شکست ،ما هم بتها را بشکنيم ،و اين بتها که در زمان ما هستند از آن زمان والاتر و بدترند. وبالاخره در کوتاه سخن: يكی از وظايف بزرگ مسلمانان پي بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا برای هميشه بايد بخشي از امكانات مادی و معنوی خود را برای برپايي آن صرف كنند. چيزی كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليل گران مغرض و يا جيره خواران به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است،اين است كه حج يك عبادت دسته جمعی و يك سفر زيارتی- سياحتی است. به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيت در مقابل جهان سرمايه داری و كمونيسم ايستاد! به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند! به حج چه كه بايد برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چاره انديشی نمود! به حج چه كه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروی بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايي كنند! به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومت های وابسته بشوراند، بلكه حج همان سفر تفريحی برای ديدار از قبله و مدينه است و بس! و حال آن كه حج برای نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حركات و اعمال و لفظ ها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك، انسان به خدا نمی رسد. حج كانون معارف الهی است كه از آن محتوای سياست اسلام را در تمامی زوايای زندگی بايد جستجو نمود، حج پيام آور و ايجاد و بنای جامعه ای به دور از رذايل مادی و معنوی است، حج تجلی و تكرار همه صحنه های عشق آفرين زندگی يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست، و مناسك حج مناسك زندگی است و از آن جا كه جامعه امت اسلامی از هر نژاد و مليتی بايد ابراهيمی شود تا به خيل امت محمد – صلی الله عليه و آله و سلم - پيوند خورد و يكی گردد و يد واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگی توحيدیاست. حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است. حج بسان قرآن است كه همه از آن بهره مند می شوند ولی انديشمندان و غواصان و درد آشنايان امت اسلامی اگر دل به دريای معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرورفتن در احكام و سياست هایاجتماعی آن نترسند، از صدف اين دريا، گوهرهای هدايت و رشد و حكمت و آزادگی را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت، ولی چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد، كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است، و به همان اندازه ای كه آن كتاب زندگی و كمال و جمال در حجاب های خودساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرار آفرينش در دل خروارها خاك كج فكری های ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگی و فلسفه زندگی ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتی كه ميليون ها مسلمان هر سال به مكه می روند و پا جای پای پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر می گذارند، ولی هيچكس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد عليهم السلام كه بودند و چه كردند، هدفشان چه بود،از ما چه خواسته اند؟ گويي به تنها چيزی كه فكر نمی شود به همين است. مسلم حج بی روح و بی تحرك و قيام، حج بی برائت، حج بی وحدت و حجی كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست، خلاصه همه مسلمانان بايد در تجديد حيات حج و قرآن كريم و بازگرداندن اين دو به صحنه هایزندگی شان كوشش كنند و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسيرهای صحيح و واقعی از فلسفه حج همه بافته ها و تافته های خرافاتی علماء درباری را به دريا بريزند.)پيام حج 29/4/1367). با اين بيان جامع و تام فکر ميکنيم نياز به شرح و بسط در اين مورد نداشته باشد.