تشكر زبانی به جای نماز
آيا به جز نماز، نمى توان طورى ديگرى با خدا ارتباط داشت؟ اگر نماز تشكر از خداست و بناست از نعمت هاى خداوند تشكر كنيم چرا حتما بايد نماز بخوانيم و حال آنكه مى توانيم حتى موقع خواب در حالى كه در رخت خواب خود دراز كشيده ايم به صورت زبانى از خدا تشكر كنيم و لازم نيست حتما نماز بخوانيم؟
اولا: نماز تنها جنبه شكرگزارى ندارد، بلكه مجموعه اى چند منظوره است كه بدون انجام دادن آن اهداف مشخص شده آن تأمين نمى گردد.
اگر هدف نماز تنها و تنها تشكر از خدا بود، شايد با راز و نياز و خلوت دل نيز اين امر تحقق مى يافت ولى علاوه بر شكرگزارى، كاركردهاى فراوان ديگرى در نماز وجود دارد كه تنها در پرتو اقامه نماز است كه مى توان آنها را محقق ساخت. كاركردهايى همچون:
1. طهارت و پاكيزگى (وضو - غسل - لباس پاك و مكان پاك )
2. رعايت به حلال و حرام و كسب حلال ( مكان مباح - آب مباح - لباس مباح )
3. توجه به زمان-وقت و فرصت ها ( اوقات نماز )
4. توجه به اصول اعتقادى ( اصول مطرح شده در سوره حمد و… )
5. توجه به الگوها و نمونه ها (انعمت عليهم - عباد الله الصالحين -. .. )
6. اعلام و شعار ( اذان و اقامه )
7. وحدت و همدلى (نماز جماعت - نمازهاى جمعه و عيد )
8. نشاط (ارتباط با آب در وضو و غسل )
9. نظم و انضباط ( كه در تمامى اعمال نماز از اذان تا وضو و ركعات ملحوظ است. )
10. تحرك بدنى ( قيام - ركوع و سجده ). مجتبى كلباسى، يكصدوده پرسش درباره نماز، انتشارات ستاد اقامه نماز، 1388، نهم، ص 114. و… كه تنها بعضى از آثار نماز و كاركردهاى آن است. حال آيا مى توان گفت كه تنها تشكر زبانى قابليت جايگزينى نماز را دارد؟
ثانيا: مى دانيم يكى از صفات خداوند متعال، حكيم است؛ يعنى هيچ كارى را بدون حكمت انجام نميدهد. اين كه خداوند نماز را واجب كرده است با اين كه ميتوانست به صرف راز و نياز و تشكر زبانى اكتفا كند حتماً دليلى و حكمتى داشته كه او با علم و تدبير بى نهايتش از آن اطلاع دارد؛ چون اگر اين گونه نباشد بايد نعوذ باللّه بگوييم خداوند در واجب كردن نماز، كار عبث و بيهودهاى انجام داده است. پس، از حكيم بودن خداوند مى فهميم كه در وجوب و اقامه نماز فايده ها و آثار بسيار زيادى وجود دارد كه چيزى جاى آن را نمى گيرد.
ثالثا: تشكر از خداوند نيز وقتى عملى خواهد شد كه آنچه او خواسته است ما انجام دهيم؛ نه آنچه كه دلمان مى خواهد. چه اين كه روح عبادت، همانا عبوديت و بندگى است يعنى تسليم فرمان بودن كه طبيعتا بايد انضباط و مقرراتى باشد تا بنده را به آن امتحان نموده، روح بندگى را در او پرورش دهند.
براى سپاسگزارى از خدا بوسيله نماز نيز شكل خاصى وجود داردكه توان آنرا ناديده گرفت. خداوند متعال براى نمازآداب وخصوصيات ويژه قرار داده كه بايد رعايت شود تاعبادت و تشكر از خدا محسوب شود مثل بيان ذكرهاى مخصوص با شرائط خاص و در زمان خاص و معين. بنابراين وقتى ما مامور هستيم كه نماز را بپا داريم وبراى نمازاوقات خاصى تعيين شده و اركان خاصى(نيت ركوع سجود و.. ) قرار داده شده، نمى توانيم به سليقه خود عمل كرده و هرگونه دل مان خواست از خداوند متعال تشكر نمائيم.