تربیت
واژه تربیت که از نظر لغوی به معنی پرورانیدن، پروردن، آموختن، تأدیب و سیاست، ترقی و برتری و احسان و تفقد نسبت به شاگرد و دیگر زیردستان به کار رفته است،1 از ریشه «ربی» و «ربأ» گرفته شده است که بر برتری، رشد و علو دلالت میکند.2 بنابراین، واژه تربیت به معنی فراهم آوردن موجبات فزونی و پرورش است. افزون بر این، تربیت به معنی تهذیب نیز به کار رفته3 که به معنای تطهیر نفس از معایب اخلاقی است.4 در اصطلاح نیز تربیت را «به کمال رساندن یا رشد دادن کارکردهای روانی به کمک تمرین تا رسیدن تدریجی به کمال خود»، دانستهاند. بنابراین، تربیت یک فرد به معنای تقویت ملکات و پروراندن تواناییها و اصلاح رفتار اوست، به گونهای که بتواند در یک محیط معین به شکل مناسبی زندگی کند.5
پی نوشت:
1 . علیاکبر دهخدا، لغتنامه، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373، ج 4، ص 5776.
2 . احمدبن فارس، معجم مقائیس اللغة، تحقیق و ضبط: عبدالسلام محمدهارون قم، مرکز نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1404 ق، ج 2، ص 483.
3 . لغتنامه، ج 4، ص 5776، البته این معنا نیز به همان معنای رشد و علو است.
4 . لویس معلوف، المنجد فی اللغة، تهران، انتشارات اسماعیلیان، 1362، ص 860 .
5 . جمیل صلیبا، واژه نامه فلسفه و علوم اجتماعی، ترجمه کاظم برگ نیسی و صادق سجادی، تهران: شرکت سهامی انتشار 1370، ص 120.