تاریخچه علمی ولایت فقیه
تاریخچه علمی ولایت فقیه از جمله مسائل مهم این بحث است که بهطور اجمال مورد اشاره قرار میگیرد تا معلوم گردد نقطه شروع و سیر تاریخی آن به چه صورت بوده است.
اساس ولایت فقیه در زمان پیامبر و ائمهعلیهم السلام ریخته شد.
پس از ائمهعلیهم السلام فقها فتاوایی را در این ارتباط در مقاطع مختلف تاریخ بیان کردهاند.
شیخ مفیدرحمه الله متوفای 413 ه.ق میگوید:
اجرای حدود اسلام به عهده ائمه هدی از آل محمّدعلیهم السلام است که منصوب از سوی خدا هستند و دیگر حاکمان و امرایی که ائمه نصب کردند و آنها این منصب را به فقهای شیعه تفویض کردند.(1)
شیخ طوسی متوفای 446 ه.ق میگوید:
قضاوت تنها برای کسی جایز است که امام معصومعلیه السلام به او اجازه داده باشد و ائمهعلیهم السلام این منصب را به فقهای شیعه تفویض کردند.(2)
ابوالصلاح حلبی متوفای 447 ه.ق میگوید: … در واقع فقیه نایب ولیعصر در حکومت است و اهلیت آن را دارد.(3)
محقق حلّی متوفای 676 ه.ق میگوید:
واجب است کسی که نایب امام زمانعلیه السلام است سهم امام را در بین مستحقین آن تقسیم نماید.(4)
شهید ثانی متوفای 966 ه.ق در تبیین شرایط نایب امام زمانعلیه السلام که محقق حلّی بیان کرده آورده است:
مراد، فقیه عادل و شیعهای است که دارای همه شرایط فتوا باشد زیرا او نایب امام و منصوب از سوی اوست.(5)
محقق کرکی متوفای 940 ه.ق میگوید:
فقهای شیعه اتفاق نظر دارند که فقیه جامعالشرایط که از آن به مجتهد تعبیر میشود از سوی ائمهعلیهم السلام در همه مواردی که نیابت بردار است، نیابت دارد.(6)
محقق اردبیلی متوفای 993 ه.ق گوید:
فقیه در همه امور نایب امامعلیه السلام است.(7)
ملا احمد نراقی متوفای 1235 ه.ق میگوید:
آنچه برای پیامبر و امام که پیشوای مردم بودند ثابت بود برای فقیه نیز ثابت است مگر این که دلیلی حقی را تنها به آنها اختصاص داده باشد.(8)
صاحب جواهر متوفای 1266 ه.ق گوید:
ظاهر روایات حاکی از آن است که فقیه بهطور کامل اختیار دارد و تمام اختیاراتی که برای امامعلیه السلام است برای او هم میباشد.(9)
حاج آقا رضا همدانی متوفای 1322 ه.ق میگوید:
در هر صورت اشکالی در نیابت فقیه جامع شرایط فتوا از امام زمانعلیه السلام در زمان غیبت امامعلیه السلام نمیباشد.(10)
امام خمینیقدس سره گوید:
ولایتی که برای پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله و ائمهعلیهم السلام میباشد، برای فقیه هم ثابت است. در این مطلب هیچ شکی نیست.(11)
اقوال برخی فقهای گذشته به همراه ادعای اجماع آنها در سه فصل آینده مطرح شده است. و سخن بسیار مهمی از صاحب جواهر در فصل یازدهم ذکر خواهیم کرد.
از آنچه بیان گردید معلوم میشود مسئله ولایت فقیه در طول تاریخ اسلام بوده است و عدم تحقق آن در شکل حکومتی، دلیل بر نبود آن نمیباشد. بلکه گذشتگان نخواسته یا نتوانستهاند آن را عملی سازند. ضمن این که معرفت دینی اگر چه در جهت، ثابت است اما در اصل خود قابل تکامل است و امام خمینیقدس سره که از معرفت کاملتری نسبت فقهای حال و گذشته خود برخوردار بود با توفیق خاصی که خداوند به او داده بود، به این سرمایه بزرگ در اسلام مراجعه کرد و در شکل گسترده و حکومتی آن را به اجرا درآورد. چه این که خود فرمود: «ولایت فقیه از روز اول تا حالا بوده، زمان رسول الله تا حالا بوده» (12)
پی نوشت:
1) مقنعه، ص 811.
2) نهایه، ص 301 و 302.
3) کافی ابوالصلاح حلبی، ص 435.
4) شرایع الاسلام، ج 1، ص 184، مسئله 5.
5) مسالک الافهام، ج 1، ص 54.
6) رسایل المحقق الکرکی (محقق ثانی)، رسالة الصلاة الجمعه، ج 1، ص 142، انتشارات کتابخانه آیةالله مرعشی نجفی، قم.
7) مجمع الفائدة و البرهان، ج 9، ص 131.
8) عوائد الایام نراقی، بحث حدود ولایت حاکم، ص 187.
9) جواهر، ج 40، ص 18.
10) مصباح الفقیه، کتاب الخمس، ص 161.
11) ولایت فقیه، ص 172.
12) صحیفه نور، ج 10، ص 54 - 3/8/58.