بدترين مردم، شخص «مثلِّث» است.(قسمت اول)
امروز یکی از موضوعات ویژۀ زبان را عرض میکنیم و آن بحث سخنچینی است.
بدترین مردم شخص مثلث است، یعنی در روابطش با دیگران چند نفر را با زبانش به دردسر میاندازد: یکی خودش، یکی آن کسی که برضد او صحبت میکند و سوم کسی که حرف او را باور میکند و اقدامی میکند.
ابتلاء به بیماری سخنچینی و پشت کسی بدگویی کردن بسیار بسیار زیاد است، آفتی است که در خیلی از عرصههای خانوادگی، اجتماعی و سیاسی وجود دارد و آسیبهای زیادی را در حوزههای مختلف روابط انسانی ایجاد کرده است.
نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «شَرُّ الناسِ المُثَلِّثُ، قیلَ: یا رسولَ اللَّهِ، وما المُثلِّثُ؟ قالَ: الذی یَسعى بأخِیهِ إلى السُّلطانِ، فَیُهلِكُ نَفسَهُ، ویُهلِكُ أخاهُ، ویُهلِكُ السلطانَ= بدترین مردم، شخص «مثلِّث» است. عرض شد: اى رسول خدا! مثلّث یعنى چه؟ فرمود: كسى كه از برادر خود نزد سلطان سعایت و بدگویى كند و در نتیجه، هم خودش را به هلاكت افكند، هم برادرش را و هم آن سلطان را».
سلطان یعنی کسی که سلطنت دارد. حالا فرق نمیکند سلطنتش یک استاندار است، فرماندار است، رئیس یک اداره است، پادشاه یا حاکم است. سعایت کننده اول خودش نابود میشود و سپس برادر خودش را نابود میکند.
کلمه (أخاه) کلمه واقعی است. ما یک روابط خونی و طبیعی داریم. میگوییم مثلاً فلان کس و فلان کس و فلان کس؛ این سه نفر برادران من هستند؛ یعنی این سه نفر بچههای پدر من هستند. ما هم با همدیگر برادر هستیم. این برادری جنبه طبیعی و زمینی دارد. اما حضرت فرمود: مؤمنین با همدیگر برادر هستند و از یک پدر و مادرند. «مِنْ أَبٍ وَ أُمٍ» یعنی اهل بیت (علیهم السّلام) ریشه همه انسانها هستند. همه انسانها اعم از مسلمان یا غیرمسلمان، روحشان از یک حقیقت آفریده شده است. این که خداوند میفرماید من از روح خودم در انسان دمیدم؛ این «روح خدا» همان نور محمد و آل محمد (علیهم السّلام) است. ممکن است کسی این را نفهمد و باور نکند و بگوید یعنی چی همه آدمها از اهل بیت هستند؟ چطور همه انسانها از یک ریشه هستند؟ یا بگوید من این روایت را قبول ندارم. دلیل خارجی برای اثبات این حقیقت، اربعین است.
وقتی مردم از دین های مختلف در اربعین گرد هم می آیند، نشانه ریشه واحد آنهاست
شما در اربعین می بینید مردم شیعه، سنّی، مسیحی، یهودی، هندو، زردتشتی، صائبی، و حتی افراد بیدین در کربلا همه حول محور معصوم گرد هم میآیند. برای یک هدف میآیند. همه به عشق امام حسین علیه السلام میآیند.
حالا شما بخواهید از سیستمهای مطالعاتی، اجتماعی، سیاسی، بزرگترین مفسران جامعهشناس، روانشناس بگویید این را تفسیر کنند که چطور همه کسانی که از نظر نژاد، رنگ، زبان، دین با هم اختلاف دارند، در یک جا با هم متحد بشوند و عاشق هم باشند و به هم خدمت کنند و همه عاشق یک نفر هستند. یعنی عشق به یک نفر همه را آنجا جمع کرده، آن یک نفر امام حسین علیه السلام است. پس یک رابطه وجودی، در همه وجود دارد و موجب جذب و کشش انسان ها می شود. همه انسانهای روی زمین، نسبت به سیدالشهداء این اشتراک را دارند. این دیگر دلیل فلسفی نمیخواهد که بنشینیم و اثباتش کنیم یا نیازی به آوردن حدیث ندارد.
پس همه از یک ریشه هستیم. نه یک دلیل خارجی است. اجتماع همیشه دلیل مشترک میخواهد. مثلا عروسی رفتن که می بینید در عروسی هم فامیل دختر و هم فامیل پسر همه حاضرند. شما برای این امر مشترک، دور همدیگر جمع می شوید؛ اما همدیگر را نمیشناسید.
حال علت اجتماع شیعه، سنّی، مسیحی، یهودی، هندو، صائبی، زردتشتی، لائیک در چیست؟ در چه چیزی مشترک هستند که آنها را جمع میکند؟ فقط یک چیز و آن «روح مشترک انسانی» است، عشق به کمالات انسانی همه را در آنجا جمع میکند. پس ما برادر هستیم.
لذا حضرت میفرماید: «ویُهلِكُ أخاهُ» این شخص برادر خودش را نابود میکند. مدام ایراد نگیریم. نگوییم قابیل چرا هابیل را کشت، عجب آدم بدی بوده برادر خودش را کشته، نه این اتفاق در ما به کرّات اتفاق میافتد. خواهر و برادر خودمان را میکشیم، هلاکش میکنیم، زندگی اش به خاطر اخلاق بدمان نابود میکنیم. انسان اینقدر پست می شود که پشت سر یک نفر صحبت کند. در اینجا دو نفر هلاک میشوند. نفر سوم هم کسی است که میشنود، ممکن است مدیر و رئیس یا استاندار و فرمانداری باشد. حضرت میگوید آن کسی که به حرف این گوش میکند، حق نداشت گوش کند، حتی اگر حرفش هم راست باشد، نباید گوش کند، یعنی آدمی که برضد یک نفر حرف میزند، آنقدر پست و رذل و بیوجود و بیارزش است که حضرت میگوید تو حق نداری حرف راست این آدم را هم گوش کنی.