با دنیا مثل بیت المال رفتار کنیم
نعمتهای خدا
«لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُور» (الحدید، 23)
تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نكنید و خدا هیچ خود پسند فخر فروشى را دوست ندارد.
در انتهای آیه ذکر شده، به مختال اشاره کرده است؛ مختال به معنى متکبر است، زیرا تکبر از خیال فضیلت، و پندار برترى بر دیگران پیدا مى شود .
تنها کسى گرفتار این حالات مى شود که مست ناز و نعمت گردد، ولى وجود آفات و مصائب براى آنها که قابل بیدارى و هدایتند این مستى و آثار آن را از بین مى برد.
افراد با ایمان با توجه به اصل فوق هنگامى که به نعمتى از سوى خدا مى رسند خود را امانتدار او مى دانند، نه از رفتن آن غمگین مى شوند نه از داشتن آن مست و مغرور، در حقیقت آنها خود را همچون مسئولان بیت المال مى دانند که یک روز اموال زیادى را دریافت، و روز دیگر هزاران هزار پرداخت مى کنند، نه از دریافتش ذوق زده مى شوند و نه از پرداختش غمگین.
و چه تعبیر جالبى دارد امیر مومنان على علیه السلام در باره همین آیه آنجا که می فرمایند:
تمام زهد در میان دو جمله از قرآن است، آنجا که خداوند متعال مىفرماید:لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ تفسیر (نمونه، ج23، ص: 367)
این براى آن است که به خاطر آنچه از دست داده اید غمگین نشوید، و به آنچه خدا به شما داده دلبسته و مغرور نباشید، بنا بر این هر کس بر گذشته تاسف نخورد و به آنچه در دست دارد دلبسته نباشد، زهد را از هر دو طرف در اختیار گرفته است. ( نهج البلاغه، حکمت 439 )
این براى آن است که به خاطر آنچه از دست دادهاید غمگین نشوید، و به آنچه خدا به شما داده دلبسته و مغرور نباشید، بنا بر این هر کس بر گذشته تاسف نخورد و به آنچه در دست دارد دلبسته نباشد، زهد را از هر دو طرف در اختیار گرفته است.
مگر می شود خوشحال یا ناراحت نشد؟
نکته ای که قابل ذکر است این می باشد که؛ منظور از «تَأْسَوْا» صرف ناراحتی نمی باشد. معلوم است که انسان وقتی با مصیبتی مواجه می گردد، کسی یا چیزی را از دست می دهد، ناراحت می شود. بلکه دلبستگی انسان به هر چیزی به غیر از خدا آن قدر زیاد است که وقتی آن را از دست می دهد، دچار ناراحتی توأم با یأس می گردد! گمان می کند چون چنین مصیبتی به او اصابت کرده است، دیگر همه ی دنیا برایش تیره و تار شده و هیچ آینده و امیدی ندارد!
و منظور از «تَفْرَحُوا» در قبال نعمت هایی که خدا می دهد نیز صرف خوشحالی نمی باشد، معلوم است که انسان فقیر، نیازمند و گرفتار، از گشایش و به دست آوردن و رفع نیاز خوشحال می شود. این احساس را نیز خدا در وجود انسان قرار داده است که ضمن برخور داری از امید و انگیزه، شاکر نیز باشد و اگر خوشحال نشود که نمی تواند شاکر باشد.
اما، یک عده هستند که وقتی نعمتی به آنان عطا می شود، گمان می کنند که؛
اولاً دیگر هیچ نیاز و دغدغهای ندارند و بالتبع طغیان می کنند (كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى * أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى: چنین نیست، بلکه حقاً كه انسان سركشى مى كند * همین كه خود را بى نیاز پندارد) (علق، 6-7)
ثانیاً گمان می کنند که این نعمت پایدار است و دیگر هیچ عاملی نمی تواند آن را ضایع نموده و یا از دستش خارج نماید؛ از این رو «فرحناک» می گردند.
در جهان بینی توحیدی و اسلامی، به غیر از خداوند باقی، همه چیز فانی است و به غیر از او که هدف و غایت است، همه چیز وسیله و ابزار است، لذا به دست آوردن یا از دست دادن ابزار، یأس یا فرحناکی توأم با تفخر، تکبر و بخل ندارد.
لذا حق تعالی متذکر می گردد که این چنین فرحناک نشوید، چرا که؛
اولاً شما نیازها و گرفتاری های دیگری هم دارید که مانع از فرحناکی شما میگردد و نباید با یک نعمت آنها را فراموش کنید.
ثانیاً بدانید که این نعمت نیز پایدار و ابدی نیست، بلکه اجلی دارد و به موقع اش از دست می رود.
بنابر این مومنین به وقت اصابت یک مصیبت (خیر یا شرّ)، نه مأیوس می شوند و نه فرحناک، چرا که می دانند همه چیز فانی است به غیر از خدا و می گویند ما از خدا هستیم و بازگشتمان نیز به سوی اوست: «ألَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» (البقره، 156)
[مومنین همان] كسانى (هستند) كه چون مصیبتى به آنان برسد مىگویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مىگردیم.
چنانچه در جهان بینی توحیدی و اسلامی، به غیر از خداوند باقی، همه چیز فانی است و به غیر از او که هدف و غایت است، همه چیز وسیله و ابزار است، لذا به دست آوردن یا از دست دادن ابزار، یأس یا فرحناکی توأم با تفخر، تکبر و بخل ندارد.