ایثار در کربلا
ایثار مقدم داشتن دیگری بر خود است؛ چه در مسائل مالی و چه در موضوع جان. اوج ایثار، ایثار خون و جان است. ایثارگر کسی است که حاضر باشد هستی و جان خود را برای دین خدا فدا کند یا در راه رضای او از تمنیات خویش بگذرد. در صحنه عاشورا، نخستین ایثارگر سیدالشهدا
علیه السلام بود که حاضر شد فدای دین خدا گردد و رضای او را بر همه چیز برگزید و از مردم نیز خواست کسانی که حاضرند خون خود را در این راه نثار کنند و با او همسفر کربلا شوند. اصحاب آن حضرت نیز، هرکدام ایثارگرانه جان فدای امام خویش کردند. در طول حوادث عاشورا نیز صحنههای زیبایی از ایثارگری دیده میشود.
وقتی نیروهای ابن زیاد، آگاه شدند که مسلم بن عقیل در خانههانی بن عروه است،هانی را احضار کردند و از او خواستند که مسلم را تسلیم آنان کند. ولی او تسلیم نشد و در مقابل درخواست تهدیدآمیز آنان گفت: «به خدا سوگند، اگر تنها و بی یاور هم بمانم، هرگز او را تسلیم شما نخواهم کرد تا آن که در راه حمایت از او بمیرم!»
وقتی مسلم بن عقیل را به دارالاماره بردند، پس از گفتگوهای تندی که رد و بدل شد و تصمیم به کشتن او گرفتند، مسلم گریست. یکی از حاضران گفت: کسی که در پی چنین خواستهایی باشد، نباید گریه کند(و باید پیش بینی این روزها را هم بکند) مسلم گفت: برخودم گریه نمیکنم، بلکه برای حسین علیهالسلام و خانواده او میگریم. این نیز ایثارگری او را نشان میدهد که در آستانه شهادت، اگر هم گریه میکند نه بر حال خویش که بر حسین میگرید. وقتی امام حسین علیهالسلام به فرزندان عقیل فرمود که شهادت مسلم برایتان کافی است، شما صحنه را ترک کنید، یک صدا گفتند: به خدا سوگند چنین نخواهیم کرد. جان و مال و خانواده و هستی خود را فدای تو میکنیم و در رکابت میجنگیم تا شهادت.
اظهارات ایثارگرانه یاران امام در شب عاشورا مشهور است؛ یک به یک برخاستند و آمادگی خود را برای جانبازی و ایثار خون در راه امام اظهار کردند. از آن همه سخن، این نمونه از کلام مسلم بن عوسجه کافی است که به امام عرض کرد: «هرگز از تو جدا نخواهم شد. اگر سلاحی برای جنگ با آنان هم نداشته باشم، با سنگ با آنان خواهم جنگید تا همراه تو به شهادت برسم.»