اگر پیامبران معصومند ، چرا همواره از خدا آمرزش می خواستند .
08 بهمن 1392
2. معصوم کسی است که نه تنها از گناه به معنای حرام فقهی دوری کند، بلکه از هر کاری نیز که به آن گناه گفته می شود، اگرچه حرام فقهی نباشد، بپرهیزد؛ زیرا تعبیر گناه و عصیان و مترادف آنها به حرام شرعی منحصر نیست، بلکه گاه کار غیرحرامی برای برخی افراد گناه شمرده می شود، مانند ترک امور مستحبی. مقام والای پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام و شناخت ایشان از خدا، چنین حکم می کند که آنان کاری خلاف مقام ربوبی خداوند انجام ندهند. ازاین رو، برخی کارها را اگرچه حرام شرعی نباشد، ولی اگر با مقام و منزلت والای آنان سازگاری نداشته و به اصطلاح «ترک اولی» باشد، گناه و زشت می شمارند و از آن استغفار می کنند.
فیلسوف و متکلم بزرگ شیعه، خواجه نصیرالدین طوسی در این باره می نویسد:
هرگاه کسی مرتکب کار حرامی شود و یا امر واجبی را ترک کند، معصیت کار است و باید توبه کند. این نوع گناه و توبه مربوط به افراد عادی و معمولی است، ولی هرگاه امور مستحب را ترک کند و کارهای مکروه را به جا آورد، این نیز نوعی گناه شمرده می شود و باید از آن توبه کند. این نوع گناه و توبه مربوط به افرادی است که از گناه قسم اول معصومند. گناهانی که در قرآن و روایات به برخی از انبیای گذشته، مانند آدم، موسی، یونس [و]… نسبت داده شده، از این نوع گناهان است، نه از نوع اول و هرگاه کسی توجه به غیر خدا پیدا کند و با اشتغال به امور دنیا، از توجه به خدا لحظه ای غافل شود، این نیز برای اهل معرفت و حقیقت، نوعی گناه به شمار می آید و بایستی از آن توبه کند و از خدا برای آن طلب آمرزش نماید. پیامبر اسلام و پیشوایان دین ما که در دعاها اقرار به گناهان خود کرده و از خدا آمرزش و بخشش خواسته اند، گناهان آنان از این نوع گناهان است.1
3. گاهی پیامبران و اولیای الهی از کارهایی توبه می کنند که به نظر عرف، انجام آن کارها ضروری بوده است، ولی جایگاه و مقام الهی آنان حکم می کند این نوع کارها را نیز برای خود گناه بشمارند و از آن توبه کنند. برای مثال، گاه انسان مجبور می شود لباس خود را از تن بیرون کند (در مواقع استحمام). معصومین علیهم السلام با توجه به عظمت خداوند، چنین کارهای بسیار کوچک را که ما آنها را خلاف ادب و گناه نمی شماریم، خلاف ادب و نوعی گناه می دانستند و از آن استغفار می کردند. در حقیقت، این عمل از این روست که عنایت و توجه ویژه خداوند را از دست ندهند.
پی نوشت:
1. محمد بن حسن طوسى، خواجه نصیرالدین، اوصاف الأشرف، تهران، انتشارات کتاب خانه تهران، 1306، ص 17
صفحات: 1· 2