افراد بشر نبايد تشخيص خودشان را در مسائل مربوط به سرنوشتشان حاكم سازند...
الكافي عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْوَصِيُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ إِنَّمَا يُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِ الْحَسَنَةِ فَمَنْ صَحَّ دِينُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَجْعَلِ الدُّنْيَا ثَوَاباً لِمُؤْمِنٍ وَ لَا عُقُوبَةً لِكَافِرٍ وَ مَنْ سَخُفَ دِينُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ وَ أَنَّ الْبَلَاءَ أَسْرَعُ إِلَى الْمُؤْمِنِ التَّقِيِّ مِنَ الْمَطَرِ إِلَى قَرَارِ الْأَرضْ
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج64، ص: 222
كافى (ج 2 ص 259) به سندش از امام صادق عليه السّلام كه در كتاب على عليه السّلام است بلاكش تر مردم پيغمبرانند، وانگه هر كه بدان ها مانند و پس مانندتر است بترتيب، و همانا مؤمن به اندازه كارهاى خويش بلا كشد، و هر كه دينش درست و كردارش نيك است بلايش سخت باشد ، براى آنكه خدا عز و جل دنيا را نه پاداش مؤمن ساخته و نه كيفر كافر، و هر كه دينش سبك و عملش سست است ، بلايش كم است، و راستى بلا شتابانتر است به سوى مؤمن با تقوى ، از باران به قرارگاه زمين (زمينهاى پست و گودالها)
اخلاق اسلامى-ترجمه جلد پانزدهم بحار الانوار، ص: 175
خداوند متعال مؤمن را با گرفتاري ها و مصيبتها مورد تفقد و نوازش و مرحمت قرار مي دهد همان گونه كه مسافران براى خانواده هاى خود تحفه و هدايا مي آورند،
خداوند ، دنيا را از بنده مؤمن خود نگه مىدارد ، همان گونه كه طبيب بيمارى را از شخص دفع مىكند.
حضرت رضا عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام روايت مي كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: از حالا تا روز قيامت هيچ مؤمنى نخواهد بود ، مگر اينكه همسايهاى او را اذيت مىكند.
سماعه گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در كتاب على عليه السّلام آمده كه پيامبران بيش از همه گرفتار مصيبت مي گردند و بعد اوصياء و پس از آن كسانى كه به آنها نزديكترند و مؤمن هم به اندازه كارهاى نيكش گرفتار مىشود ، هر كس دينش درست و اعمالش نيك باشد گرفتاريش بيشتر خواهد شد.
يونس بن عمار گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم: اين بيمارى كه در چهره ام ظاهر شده مردم خيال مىكنند ، كه خداوند به هر بندهاى كه نياز ندارد او را به اين درد مبتلا مىكند، امام عليه السّلام فرمود: مؤمن آل فرعون هم دستش معيوب بود ولى با همه آنها تبليغ دين مي كرد.
ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج1، ص: 112
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَوْ لَا أَنِّي أَسْتَحْيِي مِنْ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ مَا تَرَكْتُ عَلَيْهِ خِرْقَةً يَتَوَارَى بِهَا وَ إِذَا كَمَلَتْ لَهُ الْإِيمَانُ ابْتَلَيْتُهُ بِضَعْفٍ فِي قُوَّتِهِ وَ قِلَّةٍ فِي رِزْقِهِ فَإِنْ هُوَ حَرِجَ أَعَدْتُ إِلَيْهِ فَإِنْ صَبَرَ بَاهَيْتُ بِهِ مَلَائِكَتِي
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج64، ص: 226
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ، خداي عز و جل فرمود: اگر شرم از بنده مؤمنم نداشتم تيكه جامهاى برايش نگذاشتم كه خود را بدان پوشد و چون ايمانش را كامل كنم دچارش سازم به سستى نيرو و كمى روزى، و اگر دل تنگ و ناشكيب شد به او باز دهم و اگر شكيبا شد به وجود او بر فرشتههايم ببالم .
اخلاق اسلامى-ترجمه جلد پانزدهم بحار الانوار، ص: 178
نرم افزار گنجينه روايات شيعه
…ْ وَ عَسىَ أَن تَكْرَهُواْ شَيًْا وَ هُوَ خَيرٌْ لَّكُمْ وَ عَسىَ أَن تُحِبُّوا شَيًْا وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(216.بقره)
و بسا چيزى را خوش نداريد و آن براى شما بهتر است، و بسا چيزى را دوست داريد و آن براى شما بدتر است، و خدا مىداند و شما نمي دانيد.
بدان چيزهايى كه نفس به آن سازگار است همه آنها محبوب و مطلوب انسان در مرتبه بشريّت است و چيزهايى كه با نفس ناسازگار است ، هر چه كه مىخواهد باشد- در مرتبه بشريّت نبوده و مكروه و ناپسند است، و بيشتر اوقات انسان آنچه را كه با نفس يا قوّه عاقله سازگار است يا نيست مىداند.
پروردگار جهان با اين لحن قاطع مىگويد: كه افراد بشر نبايد تشخيص خودشان را در مسائل مربوط به سرنوشتشان حاكم سازند ، چرا كه علم آنها از هر نظر محدود و ناچيز است و معلوماتشان در برابر مجهولات همچون قطرهاى در برابر دريا است. آنها با توجه به علم محدود خود نبايد در برابر احكام الهى روى در هم كشند.
توجه به اين حقيقت روح انضباط و تسليم در برابر قوانين الهى را در انسان پرورش مىدهد، و درك و ديد او را از محيط هاى محدود فراتر مىبرد و به نامحدود ؛ يعنى علم بىپايان خدا پيوند مىدهد.
نرم افزار جامع التفاسير شيعه
وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ .30 شوري
و آنچه از مصيبتها به شما برسد ، به خاطر گناهانى است كه خود كسب كردهايد، و از بسيارى نيز درمىگذرد.
خطاب در اين آيه اجتماعى و متوجه به جامعه است، و مانند خطابهاى ديگر منحل به خطابهاى جزئى و به فرد فرد اجتماع نيست، و لازمهاش اين است كه مراد از مصيبت هم مصائب عمومى و همگانى از قبيل قحطى، گرانى، و با، زلزله و امثال آن باشد.
پس مراد آيه اين شد: مصائب و ناملايماتى كه متوجه جامعه شما مىشود، همه به خاطر گناهانى است كه مرتكب مىشويد، و خدا از بسيارى از آن گناهان درمىگذرد و شما را به جرم آن نمىگيرد
ممكن هم هست خطاب در آيه منحل به خطابهاى جزئى و متوجه به فرد فرد بشر بشود، آن وقت مراد از” مصيبت” ناملايماتى است كه متوجه جان و مال و فرزند و عرض تك تك افراد مىشود و ناشى از گنا هانى است كه هر كس خودش مرتكب شده، و خدا از بسيارى از آن گناهان درمىگذرد.
و به هر حال چه خطاب عمومى غير منحل باشد، و چه عمومى منحل، از سياق بر مىآيد كه اولا مؤمن و كافر را يكسان شامل مىشود، و مؤيد اين معنا آيه بعدى است كه به طور مسلم متوجه مؤمن و كافر است. و ثانيا مراد از جمله” بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ” تنها گناهان و زشتي ها است، نه تمامى اعمال چه خوب و چه بد. و ثالثا مراد از مصائبى كه به انسانها مىرسد آثار سوء دنيايى اعمال است، آثارى كه بين آنها و آن اعمال ارتباط و تداعى خاصى است، نه جزاى آخرتى اعمال.
با اين بيان اولا جواب يك شبهه در خصوص آيه شريفه، داده مىشود. و ثانيا تفسيرى كه بعضى در باره آيه كردهاند رد مىشود.
اما شبهه اى كه شده اين است كه بعضى گفته اند: اگر منظور از مصائب عموم مصيبتها باشد، اين عموميت با مصائبى كه انبياء (عليهم السلام ) با آن مواجه شدند منتفى مي شود، چون انبياء (عليهم السلام) معصوم بودند و گناهى نداشتند تا مستوجب آن مصائب گردند، و همچنين اطفال و ديوانگان مكلف به هيچ تكليفى نيستند تا به خاطر مخالفت با آن تكاليف مستوجب مصائب شوند، پس ناگزير بايد از عموميت آيه صرف نظر نموده آن را به مصائب انبياء و اطفال و مجانين تخصيص زد.
جواب اين شبهه اين است: اين كه در آيه فرموده” فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ” و مصائب را مستند به گناهان كرده خود دليل است بر اينكه خطاب در آيه متوجه كسانى است كه صدور گناه از آنان ممكن باشد، پس آيه شريفه از اول شامل انبياء و افراد غير مكلف نيست، و شامل نشدن آن از باب تخصص است نه تخصيص.
و اما تفسيرى كه براى آيه كرده اين است كه: به مقتضاى اين آيه بايد تمامى گناهان همه مؤمنين آمرزيده شود، براى اينكه گناهانشان يا از آنهايى است كه مصائب دنيوى را به بار مي آورد، و عقوبتش را در همين دنيا مىچشند، و يا از آنهايى است كه مورد عفو قرار مىگيرد، پس در آخرت هيچ گناهى ندارند.
وجه بى پايگى اين تفسير اين است كه (سياق آن را در نظر نگرفته اند، و فقط مفاد تحت اللفظى آن را ملاك قرار دادهاند و) آيه شريفه در مقام اثبات ارتباط بين مصائب و گناهان است، و تنها مىخواهد بفرمايد: گناهان آثار سويى هم در دنيا دارند، چيزى كه هست بعضى از آن آثار به صاحبش اصابت مىكند، و بعضى بخشوده مىشوند، و به خاطر عواملى از قبيل صله رحم، صدقه، دعاى مؤمنين، توبه و امثال آن- كه در اخبار آمده- آثار آنها از صاحبش برمىگردد، و اما در باره آثار سوء آخرتى گناهان، همانطور كه گفتيم آيه شريفه ساكت است، و در مقام اثبات يا نفى آن نيست.
مانعى ندارد كه برخى از كيفر مجرمان را خدا در دنيا بدهد و بعضى را عفو كند و اما كسانى مانند معصومين يا اطفال غير مكلف و ديوانگان كه جرمى ندارند هر گاه دچار دردهايى چون بيمارى و جز آن شوند. براى اين است كه خدا عوض آن را در اخرت به آنها بدهد و نيز آنچه خدا مصلحت بداند.
از على عليه السلام از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله
روايت شده كه فرمود : بهترين آيه در قرآن اين آيه است .
يا على هيچ خراش چوبى يا لغزش قدمى براى آدمى پيش نمي آيد ؛ مگر در مقابل گناهى كه كرده است.
و اما گناهانى را كه خدا در دنيا عفو كرده، كريمتر از آن است كه در آخرت عقوبت كند.
و گناهانى را كه در دنيا كيفر داده ، خداوند عادلتر از آن است ، كه دوباره در اخرت كيفر دهد.
ترجمه جوامع الجامع، ج5، ص: 497
نرم افزار جامع التفاسير شيعه .