آرامش غایت آرزوهای انسان
با کمی دقت در زندگی خود و سایرین در مییابیم که همه تلاشهای زندگی ما اعم از تحمل سختیها، برنامه ریزی کردنها، تعیین هدف
کردنها و … همگی برای رسیدن به یک موضوع است و آن چیزی نیست جز آرامش.
دنیایی که امروزه در آن زندگی میکنیم به صورتی برای مردم معرفی شده که همه آن را در قدم اول بدون امنیت و بدون حساب و کتاب
میدانند از این رو هر اقدام و برنامهای که توسط حکومت و یا گروه دستهای برای سامان دهی و ایجاد امنیت در این دنیا ارائه شود توجه مردم
را به خود جلب میکند زیرا آن را راهی برای رسیدن به آرامش و اطمینان خود میدانند. در چنین نگرش و دنیای ساختگی اصلاً خدا تعریف
نشده است و جایگاهی ندارد. این در حالتی است که تمامی این انسانها که سعی در ایجاد امنیت برای دیگران میکنند خود از لحظه بعد خود
خبر ندارند ولی خدا خالق آنها و تمامی این عالم است.
حرف اصلیترین وسیله ایجاد امنیت
با کمی دقت میبینیم ابزار اصلی در ارائه و ایجاد و در سوی دیگر در رسیدن به امنیت حرف و صحبت است. حرف و صحبتی که میتواند به
راحتی دروغ باشد، ولی ما به راحتی آن را به درون خود راه میدهیم و میپذیریم. مهم این است که به حرف کسی باید اعتماد کرد که
راستگوست زیرا عمر آدمی به پایان میرسد و ممکن است زندگی خود را در اعتمادهای بی جا تباه کرده باشد. و آن کسی که میتوان با خیال
راحت به او اعتماد کرد خداست.
با کمی تفکر در مییابیم تنها کسی که میتوان به صداقت او مطمئن بود خداست. اوست که میتوان به وعده او کاملاً اطمینان داشت «… وَ مَنْ
أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلاً» (نساء/۱۲۲). سایر افراد هرچند که راستگو باشند و قصد فریب ما را نداشته باشند هیچ تضمینی بر وعدههای خود
نخواهند داشت زیرا که از آینده خود بی خبر هستند. اگر که چنین اعتمادی به خدا نداریم به این خاطر است که او را به درستی نشناختهایم و با
او زندگی نکردهایم.