رفتاري نامشروع ولي عادي شده
غیبت و دخالت در امور خصوصی و شخصی دیگران
یکی از سوژه های اصلی محاورات که به شدت بین مردم مرسوم شده است عمل زشت غیبت است. همگی میدانیم كه نباید غيبت كنيم و حتي نبايد به غیبت گوش کنیم؛ اما این روزها زمانی که افراد همدیگر را ملاقات می کنند و یا در میهمانیها حاظر میشوند در عمل حرفی جز غیبت کردن درمورد دیگران ندارند و با هیجان کامل به این کار مبادرت می کنند. برخی هم به خود اجازه میدهند در حریم خصوصی ترین مسائل دیگران وارد شوند و به امر و نهی و دخالت های بی مورد بپردازند. غافل از آنكه در قرآن كريم مي خوانيم: «و لا يغتب بعضكم بعضاً أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتاً فكرهتموه»(حجرات/12)و برخي از شما برخي ديگر را غيبت نكنيد.آيا كسي از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خودش را بخورد؛ پس از اين امر كراهت داريد.
آيا به راستي در مقام عمل چند نفر به اين آيه شريفه عمل ميكنيم؟!
علامه طباطبايي«رحمت الله عليه» در تفسير اين آيه شريفه مي نويسد:« و شارع اسلام از اين جهت از غيبت نهى فرموده كه: غيبت اجزاى مجتمع بشرى را يكى پس از ديگرى فاسد مىسازد، و از صلاحيت داشتن آن آثار صالحى كه از هر كسى توقعش مىرود ساقط مىكند، و آن آثار صالح عبارت است از اينكه هر فرد از افراد جامعه با فرد ديگر بياميزد و در كمال اطمينان خاطر و سلامتى از هر خطرى با او يكى شود، و ترسى از ناحيه او به دل راه ندهد، و او را انسانى عادل و صحيح بداند، و در نتيجه با او مانوس شود. نه اينكه از ديدن او بيزار باشد و او را فردى پليد بشمارد. در اين هنگام است كه از تك تك افراد جامعه آثارى صالح عايد جامعه مىگردد، و جامعه عينا مانند يك تن واحد متشكل مىشود. و اما اگر در اثر غيبت و بدگويى از او بدش بيايد و او را مردى معيوب بپندارد، به همين مقدار با او قطع رابطه مىكند، و اين قطع رابطه را هر چند اندك باشد، وقتى در بين همه افراد جامعه در نظر بگيريم، آن وقت مىفهميم كه چه خسارت بزرگى به ما وارد آمده، پس در حقيقت عمل غيبت و اين بلاى جامعه سوز به منزله خورهاى است كه در بدن شخص راه مي يابد، و اعضاى او را يكى پس از ديگرى مي خورد، تا جايى كه به كلى رشته حياتش را قطع مي سازد.»(تفسير الميزان،ج18،ص484)
بياييد كمي فكر كنيم، تاكنون در اثر يك عصبانيت پوچ و بچه گانه چند نفر را غيبت كرده ايم؟! آيا به بهانه انتقاد از فلان استاد، شكل شرعي به غيبتهايمان نبخشيدهايم تا با خيال آسوده و به دور از هر گونه عذاب وجدان به غيبت از او بپردازيم؟! نخستين سخنهايمان پس از خارج شدن از مجلس مهماني شمردن عيب و نقص هاي صاحب خانه و ساير ميهمان ها نيست؟! آري درست است كه ما مصلحت انديشانه سخن مي گوييم و به دنبال خير و صلاح آنها هستيم؛ البته كه اين هم بهانه مناسبي براي صحبت كردن پشت سر مؤمنين به شمار مي رود!!!
و اينها همه در حلي است كه امام باقر «عليه السلام» به نقل از پدرانشان از رسول گرامي اسلام «صلوات الله عليهم اجمعين» ميفرمايند: «هر كسي از مؤمني راجع به صفتي كه در او هست غيبت كند خداوند آنها را در بهشت با هم جمع نميكند و هر كس از مؤمني بدون ارتكاب گناهي غيبت كند پرده عصمت بين آنها از هم قطع ميشود و غيبت كننده گرفتار آتش ميگردد و همواره در آن جاي بد ميماند.»(بحارالانوار،ج1،ص546)
همايش تبديل زندگي به بندگي
left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;} -->
برگزاري همايش تبديل زندگي به بندگي در سايه زندگي شاد، آرام و خدايي
مدرسه علميه و مؤسسه آموزش عالي فاطميه «سلام الله عليها» كرمان با همكاري بسيج مدرسه و پايگاه مقاومت مدرسين و نخبگان، همايش يك روزه اي با عنوان «تبديل زندگي به بندگي در سايه زندگي شاد، آرام و خدايي» را در تاريخ پنجشنبه 1390/7/28 در مكان مركز فرهنگي تربيتي بصيرت براي اساتيد و طلاب سطح 2 و3 و فارغ التحصيلان برگزار نمود.
در جلسه صبح اين همايش كه با حضور 300 نفر از طلاب اين مدرسه علميه برگزار شد حجت الاسلام و المسلمين محمد اسماعيلي معاون تبليغ و آموزشهاي كاربردي شوراي مديريت حوزههاي علميه قم، براي ورود دين به مرحله عمل در زندگي، توجه به چند شاخصه را لازم و ضروري دانستند كه شناخت جايگاه خويش، شناخت تفاوت انسان با ساير موجودات، راههاي افزايش ايمان و معنويت در خود و بقيه، ايمان به غيب و حركت در چارچوب ولايت از جمله شاخصهايي بود كه ايشان ذكر نمودند.
در مراسم عصر همان روز از ساعت 14 الي 17 مباحث تكميلي مطالب صبح بيان گرديد و همچنين ايشان براي تبليغ آموزه هاي دين، شناخت موضوعات متناسب با هر سني را ارائه نمودند.
در پايان بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء با حضور 100 نفر از همسران طلاب راجع به داشتن زندگي آرام، شاد و خدايي و تفاوتهاي زن و مرد مباحثي ارائه شد كه مورد استقبال حضار قرار گرفت.
روز رويش
بمناسبت 25 ذی القعده روز دحو الارض
روز بیست و پنجم ماه ذیقعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. امام رضا علیهالسلام فرمودند: «حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهماالسلام در شب 25 به دنیا آمدهاند» همچنین این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عجل الله تعالي فرجه) معرفی شده است. روز دحوالارض، جزو چهار روز معروفی است که روزه گرفتن آن پاداش فراوان داشته و ثواب هفتاد سال روزه گرفتن دارد.
معنای دحوالارض
«دَحو» به معنای گسترش و همچنین به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلیاش است. منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز پیدایش زمین، آب تمام سطح این کره خاکی را فراگرفته بود. به تدریج خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند. زمین در آغاز به صورت پستیها و بلندیها یا شیبهای تند و غیرقابل سکونت بود. اندک اندک زمینهایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشاورزی به وجود آمد. مجموع این گسترده شدن، «دَحو الارض» نامگذاری میشود.
اعمال معنوی این روز
زمین، محل زندگی انسان و تمام موجوداتِ زنده است، که با تمام ویژگیهایش، نشانهای از نشانههای خداوند متعال به شمار میآید که آن را ابتدا خلق و سپس گسترانیده است.
روز دحوالارض ـ روز گسترش زمین ـ روز بسیار مبارکی است و آداب و اعمال ویژهای دارد. از جمله:
1. روزه گرفتن که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
2. احیا و شبزندهداری شب دحوالارض که مساوی با یک سال عبادت است.
3. ذکر و دعا و مناجات.
4. غسل مستحبی به نیت روزِ دحوالارض
و5. نماز مخصوص این روز.
در قرآن کریم نیز به روز دحوالارض اشاره شده است. «والارض بعد ذلک دحاها؛ و زمین را بعد از آن (آفرینش آسمان و زمین) گسترش داد» (نازعات/30). بر اساس نظر بیشتر مفسران، منظور از «دَحاها» در این آیه، همان دحوالارض است.
دعای روز دحوالأرض
یکی از برنامههای روز مبارک گسترده شدن زمین، خواندن دعای ویژه این روز است. در بخشی از این دعا، به مسئله دحوالأرض چنین اشاره شده است: «ای خدایی که خانه کعبه را گسترانیدی و دانه را شکافتی و سختی را برطرف ساختی، از تو میخواهم در این روز از روزهایت که حق آن را بزرگ نمودی، هر گرفتاری و مشکلی را برطرف سازی».
مناجات علامه حسن زاده آملي
الهي
الهى آدم شب كور كجا و عبد شكور كجا؟ كه شب كور شكور نباشد.
الهى ، خروس را در شب خروش نباشد و حسن خاموش باشد!
الهى ، مس سگ اصحاب كهف بى طهارت روا نبود، و حسن را طهارت نباشد؟!
الهى ، نماينده ات فرمود: (( القلب حرم الله )) ، حرمت را حفظ بفرما!
الهى ، با همه شيرين زبانى و شيرين كارى ام ، نمى دانم چه كاره ام .
الهى ، (( سبحانك و تعاليت )) ، قطره ماء مهين را چه مَنيتى و چه مُنيَتى ؟!
الهى ، شكرت كه نداى (( يا ايتها النفس المطمئنه )) را لبيك مى گويم .
الهى ، شكرت كه هر كتابى را مى خوانم ، كتاب وجود خودم را مى خوانم .
الهى ، جهان زندان رندان است ، و جهانيان بهشت آنان ؛ ما را با رندان بدار!
الهى ، چه عذابى از حجاب سخت تر است ؛ به حق خودت از جهنم حجابم وارهان !
الهى شكرت كه از تنهايى و خلوت لذت مى بريم ، چه ، تنها از خلوت وحشت دارد.
الهى ، حسين شير خوار حسن را به حسن ببخش و حسن را به شير خوار حسين .
گريه هاي صاحب الزمان بر اعمال شيعيان
«امان ز لحظهی غفلت که شاهدم باشی یا بن الحسن»
حاج امین در خانه را کاملا باز کرد. تاکسیاش را از خانه بیرون آورد. به خیابان اصلی رفت . با حرکت آرام به کنارهی خیابان نگاه می کرد و مسافران را سوار می کرد. مسافرِ اول پیاده شد و گفت : آقا ! چقدر باید بدهم ؟
حاج امین به بالای شیشهی جلو نگاهی کرد و زیر لب چیزی گفت. بعد به مسافر رو کرد و گفت: 100 تومان
تاکسی پولش را گرفت و حرکت کرد. اندکی بعد، مسافر دوم گفت: «آقا اینجا پیاده می شم. چقدر می شه؟
دوباره حاج امین به بالای شیشهی جلو نگاهی کرد و باز زیر لب چیزی گفت. بعد رو به مسافر گفت: 125 تومان
مسافر از قیمت منصفانه اش تعجب کرد. آرام به شیشهی جلو نگاهی کرد. روی کاغذ سادهای با خط زیبا نوشته بود:
«امان ز لحظهی غفلت که شاهدم باشی یا بن الحسن»
آنچه رهبر عزيزمان سيد علي خامنه اي«مد ظله» از طلاب مي خواهند
طلاب باید حداقل یک زبان زنده دنیا را فرا گیرند
به مناسبت شروع حوزه درسى ما و ساير حوزههاى علميه، مطالبى پيرامون حوزهها، عرض مى كنم. هر چه اهميت دين در دنيا بيشتر مىشود، اهميت حوزهها هم بيشتر مىشود، امروز متفكران و متخصّصين مسائل اجتماعى و سياسيون و بسيارى از تودههاى مردم، توجه مخصوصى به دين پيدا نمودهاند. اين توجه به دنباله حادثهاى كه در دو دهه اخير به وجود آمد، يعنى پيروزى دين اسلام و تشكيل نظام اسلامى، پيدا شده است و لذا مطالعات بر روى دين امروزه جداى از جنبه سياسى دين نيست و موضع گيرىها هم بر همين اساس است. تشكيل سمينارهاى تخصصى و علمى دراطراف دنيا براى بررسى اين پديده، اهميت قضيه را نشان مى دهد. مركز اين توجهات، دين اسلام و به ويژه جمهورى اسلامى است. لذا امروز ما بايد در رفتارهاى
علمى خود يك حركت تازهاى را شروع كنيم. امروز روزى نيست كه به نام دين بتوانيم سخنى را بگوئيم يا هدفى را ترسيم كنيم كه سست باشد و نتوانيم آن را از معارف اسلامى استخراج كنيم. مركز اين توجهات علمى، حوزههاى علميه هستند. البته اين به آن معنا نيست كه ديگران، در مسائل دينى نبايد تفكر كنند و حق ندارند بحث كنند. بلكه مراد اين است كه براى اين تحقيق ابزار و وسائل در غير حوزههاى علميه وجود ندارد و جاى غور علمى در مسائل دينى در حد تخصص حوزههاى علميه است. همان گونه كه براى پزشك شدن بايد به دانشكده پزشكى رفت. اهميت حوزههاى علميه فقط در تبليغ دين نيست. گر چه اين رشته از وظائف مهم حوزهها است ولى از اين مهم تر آموزش علمى و فنى معارف اسلامى است. حال، در اين زمينه چه مباحثى را بايد اصل دانست؟ ريشههاى اصلى در حوزهها، فقه و كلام و فلسفه است. فقه ستون فقرات حوزهها و علم كلام از پايههاى مهم حوزه علميه و فلسفه هم از لوازم حتمى است. البته در كنار اينها، علوم ديگرى هم بايد باشد. مثل تفسير، حديث، رجال و غيره كه مقدمات فهم كتاب و سنت است، و علم اصول كه در كنار فقه، به عنوان مقدمه آن حتما لازم است. علاوه بر اينها، با فنون تبليغ دين بايد آشنا شد. امروز تبليغ، يك رشته علمى است. ما روشهاى سنتى براى تبليغ داريم لكن كافى نيست، كارگردانان حوزه علميه بايد با برنامهريزى، بخشى از مباحث علم ارتباطات را كه مورد نياز تبليغى است، در اختيار طلاب قرار دهند. آشنائى با زبان هم، لازم است. يك زبان زنده دنيا را حداقل بايد طلاب فرا گيرند. آشنائى با جريانهاى فكرى جهان نيز، در حوزهها لازم و ضرورى است. اگر بخواهيم صحيح تبليغ كنيم و نظريات دينى را تبيين نمائيم و از معارف اسلامى دفاع كنيم، حتما بايد با حرفهاى تازه جهان و جريانهاى فكرى، آشنا بود. بحث معنويت و قداست هم يك بحث مهمى است. فرق اصلى ما با ساير كسانى كه داعيههائى دارند همين هدف مقدس است. ما براى دين خدا و اعتلاى كلمةاللّه، بايد تلاش كنيم و همه فعاليتهاى ما بايد در همين راستا باشد. اين مسأله، چيزى است كه مى تواند ما را موفق نموده و سخن ما را دلنشين و جذاب كند.
گزيده اي از بيانات مقام معظم رهبري در درس خارج خود
عمرش شكسته شود...به سر بر زمين خورد...
امام علي عليهالسلام
إيّاكَ والظُّلمَ ؛ فَمَن ظَلَمَ كَرُهَت أيّامُهُ .
زنهار از ستمگرى ؛ كه هر كسى ستم كرد ، روزگارش ناگوار شد .
غرر الحكم : 2638 منتخب ميزان الحكمة : 350
مَن ظَلَمَ قُصِمَ عُمرُهُ .
هر كه ستم كند ، (كمر) عمرش شكسته شود .
غرر الحكم : 7940 منتخب ميزان الحكمة : 350
راكِبُ الظُّلمِ يَكبُو بهِ مَركَبُهُ .
كسى كه بر مركب ستم سوار شود ، مركبش او را به سر بر زمين كوبد .
غرر الحكم : 5391 منتخب ميزان الحكمة : 350
فقط درس مي دهند و مي روند...
آيت الله مجتهدي تهراني “رحمه الله عليه” در باب قسم سوم مي فرمودند :
طلابي كه در درس وبحث واستعداد و حافظه مانند قسم اول هستند، يعني دردرس خواندن بسيارجدّي وبسيارقوي هستند ، ولي رگ مقدسي ندارند.
اين گونه طلاب به درجه عاليه هم مي رسند، ازآنها فقهاء ومدرسين ومجتهدين هم ديده مي شود .
ولي چون رگ مقدسي ندارند، لذا دراين جاده اي كه همه طلاب براي خدمت به اسلام واهل بيت پيامبرصلي الله عليه وآله باهم مسابقه مي دهند ،آن ها لنگ لنگان پيش مي آيند.
فقط درس مي دهند و مي روند
درسركلاس درس ،شاگردان خود را
با احاديث وروايات اهل بيت عليهم السلام آشنا نمي كنند
آن ها را نصيحت وپند واندرز نمي دهند.
كلاس اخلاق ندارند.
اگردقت به حالات ورفتار آن ها بكنيد،متوجه مي شويد كه چندان مقيّد به مستحبات ونوافل نماز هاي واجب ،تعقيبات نماز و شركت درمراسم عزاداري و شهادت ها وغيره نيستند .درترك مكروهات سعي وتلاش كمتري ازآن ها ديده مي شود.
آداب الطلاب، سلسله مباحث حوزوي ، ج1،ض270-265