سوم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت شیخ بهایی
روز بزرگداشت شيخ بهايي
بهاء الدين محمد بن عزالدين حسين بن عبدالصمد بن شمس الدين محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثي همداني عاملي جبعي (جباعي) معروف به شيخ بهائي در سال 953 ه.ق 1546 ميلادي در بعلبك متولد شد. او در جبل عامل در ناحيه شام و سوريه در روستايي به نام “جبع” يا “جباع” مي زيسته و از نژاد “حارث بن عبدالله اعور همداني” متوفي به سال 65 هجري از معاريف اسلام بوده است.
ناحيه “جبل عامل” همواره يكي از مراكز شيعه در مغرب آسيا بوده است و پيشوايان و دانشمندان شيعه كه از اين ناحيه برخاسته اند، بسيارند. در هر زمان، حتي امروزه فرق شيعه در جبل عامل به وفور مي زيسته اند و در بنياد نهادن مذهب شيعه در ايران و استوار كردن بنيان آن مخصوصاً از قرن هفتم هجري به بعد ياري بسيار كرده و در اين مدت پيشوايان بزرگ از ميان ايشان برخاسته اند و خاندان بهائي نيز از همان خانواده هاي معروف شيعه در جبل عامل بوده است.
بهاءالدين در كودكي به همراه پدرش به ايران آمد و پس از اتمام تحصيلات، شيخ الاسلام اصفهان شد. چون در سال 991 هجري قمري به قصد حج راه افتاد، به بسياري از سرزمينهاي اسلامي از جمله عراق، شام و مصر رفت و پس از 4 سال در حالي كه حالت درويشي يافته بود، به ايران بازگشت.
وي در علوم فلسفه، منطق، هيئت و رياضيات تبحر داشت، مجموعه تأليفاتي كه از او بر جاي مانده در حدود 88 كتاب و رساله است. وي در سال 1031 ه.ق در اصفهان درگذشت و بنابر وصيت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام جنب موزه آستان قدس دفن كردند.
نقش پدر مهم تر است یا مادر؟
چند سال اول زندگی کودک شخصیت او را شکل می دهد و او در این سال ها کنار والدین است. با بزرگ تر شدن کودک و رشد شناختی و شخصیتی او، اما نیاز دیگری هم به نیاز های ابتدایی او اضافه می شود؛ نیاز به تربیت و آموزش از ساده ترین رفتارها مانند استفاده از دستشویی گرفته تا حرف زدن و بازی کردن.
در جامعه مدرن امروزی، عملا بعد از رسیدن کودک به سن مدرسه و ارتباط با دیگر همسالان، کودک بسیاری از آموزش ها را از معلمان، مدرسه، همسالان و حتی رسانه هایی مانند تلویزیون یاد می گیرد، اما تا قبل از مدرسه، کودکی که تنها با والدین خود ارتباط دارد هم نیاز به آموزش و تربیت دارد، اما واقعا وظیفه اصلی تربیت کودک به عهده کیست؟
روان پزشکان چه می گویند؟
تربیت و پرورش کودک، شاید مهم ترین و سخت ترین وظیفه ای باشد که کسی در زندگی به عهده خواهد داشت. نظریات روان شناسان مشهوری مانند فروید و بندورا که بر تاثیر آموزش های دوران کودکی در شکل گیری شخصیت بزرگسالی کودک تاکید دارند، اهمیت نقش والدین را نشان می دهد. بندورا معتقد است رفتار و شخصیت آدمی اکتسابی است یعنی بر اثر یادگیری شکل می گیرد. فروید پا را از این هم فراتر می گذارد و می گوید تنها تجارب چند سال اول زندگی کودک شخصیت او را شکل می دهد و کودک در سال های اول تنها در کنار پدر و مادر است.
والدین نخستین الگوهای رفتاری هستند که کودک با آنها مواجه است و در بین بقیه افرادی که در کنار کودک قرار دارند، والدین تاثیرگذارترین هستند. از همان سال های ابتدایی زندگی، کودک مفاهیمی مانند مهربانی، احترام، دوست داشتن، دروغ، خشم و بقیه خصوصیات شخصیتی را از والدین خود الگو می گیرد. او بسیاری از اینها را به طور ناخودآگاه و حتی بدون تلاش والدین از رفتارهای آنها کسب می کند به همین دلیل والدین باید کاملا نسبت به رفتار های خود در قبال کودک هشیار باشند.
والدین باید مشورت کنند
روان شناسان توصیه می کنند بهتر است والدین حتی قبل از بچه دار شدن با هم در مورد رفتارها و انتظارات شان در قبال کودک حرف بزنند و از نوع والدگری یکدیگر اطلاع داشته باشند. متخصصان می گویند والدین باید به یک نقطه مشترک در تربیت کودک برسند و این کار با حرف زدن و همچنین مشاهده نمونه های دیگر، بحث کردن در مورد مسائل مختلف تربیت کودک و مشکلاتی که ممکن است در مسیر آموزش کودک اتفاق بیفتد ، شکل می گیرد، اما مهم ترین نکته ای که والدین باید در مورد آن به توافق برسند، انضباطی است که کودک در چارچوب آن قرار خواهد گرفت. رفتار های کودک باید حد و مرز مشخصی داشته باشد، باید کسی باشد که به کودک درست یا غلط بودن هر رفتاری را آموزش دهد و در صورتی که والدین در این مورد با یکدیگر توافق نداشته باشند، کودک دچار سردرگمی خواهد شد. شکل دادن یک چارچوب رفتاری برای کودک به او کمک می کند که یاد بگیرد بعدها در اجتماع چطور رفتار کند.
مربی اصلی کودک کیست؟
به طور سنتی، مادرها وظیفه آموزش کودک را بر عهده دارند، اما گاهی پدر ها هم دوست دارند در این امر دخالت داشته باشند. به غیر از آموزش های شخصیتی که در بالا گفته شد، بعضی رفتارها و کارهای کوچک تر و به ظاهر کم اهمیت تری هم وجود دارند که کودک باید به تدریج آنها را از کسی یاد بگیرد. زمان استراحت و خواب، نوع غذا خوردن، بازی کردن، حرف زدن و چیزهایی از این قبیل، مسائل روزمره ای هستند که کودک در سال های اول زندگی باید یاد بگیرد. محققان در یک تحقیق با بررسی ۱۱۲ خانواده که کودکانی در سنین قبل از مدرسه داشتند به نتایج جالبی دست یافتند. آنها مشاهده کردند در خانه هایی که پدر با کودک بیشتر بازی می کند و ارتباطش با کودک در زمینه بازی های فکری، ورزش کردن، دویدن و محبت کردن است، والدین با هم همکاری مناسب تری در تربیت کودک دارند و مادر راحت تر می تواند به کودک آموزش های لازم را بدهد.
در این خانواده ها اغلب اختلاف کمتری هم در زمینه تربیت کودک وجود دارد. در نقطه مقابل، در خانه هایی که پدر سعی دارد در آموزش کارهایی مانند مراقبت های روزمره مثل حمام کردن و استفاده از دستشویی، مسواک کردن، آماده کردن غذا و چیزهایی از این قبیل دخالت کند، بعد از یک سال از نخستین مشاهده محققان، اختلاف های بیشتری بین والدین در زمینه تربیت کودک به وجود آمده است. در این خانواده ها والدین بیشتر از هم در زمینه تربیت کودک ایراد می گیرند و نحوه آموزش های یکدیگر را زیر سوال می برند. مخالفت های والدین در موضوعات مختلف رفتاری در این خانواده ها آشکار تر و حتی گاه به صورت جر و بحث هایی در حضور کودک هم مشاهده شد؛ موضوعی که به نظر کارشناسان کاملا بر تربیت کودک تاثیر منفی خواهد گذاشت.
بسیاری از والدین می گویند که می خواهند تربیت کودک را به طور مشترک و با همراهی یکدیگر انجام دهند، اما در عمل این اتفاق کمتر رخ می دهد. از نظر کارشناسان، بهتر است یکی از والدین کودک نقش یک مربی را داشته باشد و والد دیگر صرفا نقش همراهی و کمک کردن را. آنها معتقدند بهتر است مادر به علت ارتباط بیشتر با کودک این نقش اصلی را برعهده بگیرد و پدر نظراتش را در مورد تربیت کودک تنها با مادر در میان بگذارد و خود سعی نکند به روش خود به کودک آموزش دهد.
نتایج این تحقیق کاملا نقش بحث و گفت وگوی والدین قبل از بچه دار شدن یا در سال های اول زندگی کودک در مورد چگونگی تربیت او را نشان می دهد. مشاوره های قبل از بارداری و آموزش والدگری قبل از بچه دار شدن یا حتی حین آن می تواند به والدین در مورد روش مناسب تربیت کودک کاملا کمک کند و به آنها اجازه دهد تا از تعارضات احتمالی جلوگیری کنند.
نکته بسیار مهم در مورد این مشکلات این است که تفاهم نداشتن در روش تربیت کودک حتی ممکن است به تفاهم نداشتن در زندگی مشترک والدین هم منجر شود؛ مساله ای که می تواند تاثیر مخرب بیشتری در تربیت کودک داشته باشد. بسیاری از کودکان در سال های قبل از مدرسه و در سنین ۵ تا ۶ سالگی، کاملا مشکلات بین والدین را می فهمند و در صورتی که احساس کنند خودشان یا موضوعی مربوط به آنها باعث به وجود آمدن مشکل بین والدین شان شده ممکن است احساس سرخوردگی یا گناه کنند.
آموزش همه جانبه است
والدین باید به یاد داشته باشند مهم ترین راه تربیت کودک، نه فقط آموزش کلامی است بلکه آنها باید با فرزندشان زندگی کرده و در کنار او وقت بگذرانند.
وقت گذاشتن برای کودک، توسط والدینی که در بیرون از خانه شاغل هستند کار سختی است؛ اینجاست که زمان های مشترک مانند زمان صرف غذا و روزهای تعطیل اهمیت پیدا می کند. در این زمان ها تنها با کودک تان حرف نزنید، با یکدیگر هم ارتباط داشته باشید و اجازه دهید تا کودک قوانین زندگی را با مشاهده شما یاد بگیرد. همیشه حواس تان باشد که کودک تان شاهد رفتارهای شما خواهد بود و حتی به طور ناخودآگاه از آن الگو خواهد گرفت.
حوزه های مختلف رفتاری را از هم جدا کنید
شاپی سالیوان، یکی از روان شناسان مجری این تحقیق می گوید: «هنگامی که پدر و مادر هردو به یک اندازه می خواهند نقش مراقبتی و نظارتی داشته باشند و در مقابل هم قرار بگیرند، این کودک است که بین پدر و مادر له می شود.» او پیشنهاد می کند والدینی که این احساس را دارند بهتر است مسوولیت ها را با هم تقسیم کنند. حوزه های مختلف رفتاری را از هم جدا کرده و هر کدام در حوزه خود به آموزش کودک بپردازد و در عین حال با هم همیشه در هماهنگی باشند که در این حوزه ها آموزش های متفاوتی به کودک ندهند. مادر ها می توانند بهداشت فردی را به کودک یاد بدهند و پدر نحوه رفتار با کودکان دیگر را به فرزندش آموزش بدهد؛ غذا خوردن و تغذیه کودک با مادر باشد و پدر، بازی کردن را به کودک یاد بدهد،
اما از آنجا که بیشتر رفتار های ما به عنوان پدر و مادر به طور ناخودآگاه به الگوی ذهنی خودمان از والدین مان برمی گردد و با توجه به نقش تاریخی مادران در تربیت کودک، ناخودآگاه این مادران هستند که قدرت اصلی در پرورش کودک محسوب می شوند و پدر ها بهتر است تنها با مادران همفکری و همراهی کنند.»
به عقیده دکتر سالیوان والدگری، به طور مشترک ممکن است بسیار ایده آل و مطلوب به نظر برسد، اما در عمل، کار بسیار سختی است.
دوست مرا بگوئید بیاید
امّ سلمه همسر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله حکایت می کند:
در آن روزهائى که حضرت ، در بستر مرض و آن ناراحتى که سبب فوت و شهادت حضرتش شد، به بعضى از اطرافیان خود فرمود:
دوست مرا بگوئید بیاید، عایشه شخصى را به دنبال پدرش ابوبکر فرستاد و چون او وارد شد حضرت رسول صورت خود را از او برگرداند و اظهار داشت :
دوست مرا بگوئید بیاید، پس حفصه شخصى را به دنبال پدرش عمر فرستاد و چون عمر وارد شد، نیز حضرت صورت خود را برگرداند و فرمود:
دوست مرا بگوئید بیاید، در این هنگام فاطمه زهراء سلام اللّه علیها، شوهرش علىّ بن ابى طالب علیه السلام را به حضور پدرش فرستاد؛ چون علىّ علیه السّلام وارد شد حضرت از جاى برخواست و از ورود علىّ علیه السلام تجلیل نمود و او را در بغل گرفته و به سینه خود چسبانید.
پس از آن علىّ علیه السلام اظهار داشت: پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله هزار حدیثِ علمى به من تعلیم نمود که از هر یک از آن ها هزار رشته دیگر باز مى شود تا جائى که من و پیامبر عرق کردیم و عرق آن حضرت بر من و عرق من بر آن حضرت جارى گشت.
همچنین در این زمینه حضرت باقر العلوم علیه السلام حکایت می فرماید:
در آخرین روزهاى عمر پر برکت پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله ، در همان بیمارى و ناراحتى که در اثر زهر وارد شده بود و منجر به شهادت حضرتش گشت ، امام علىّ علیه السلام کنار بستر رسول خدا حضور داشت و سر مبارک آن حضرت را بر زانوان خود نهاده بود.
و مهاجرین و انصار در منزل آن حضرت حضور داشتند و برخى از ایشان اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند که ناگهان چشم هاى نازنین خویش را گشود و خطاب به جانشین خود امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام کرد و فرمود: برادرم ! آیا وصیّت مرا مى پذیرى؟
علىّ علیه السلام اظهار داشت : پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله هزار حدیثِ علمى به من تعلیم نمود که از هر یک از آن ها هزار رشته دیگر باز مى شود تا جائى که من و پیامبر عرق کردیم و عرق آن حضرت بر من و عرق من بر آن حضرت جارى گشت
و وعده ها و توصیه هاى مرا انجام مى دهى؟
امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام در پاسخ ، اظهار داشت : بلى، یا رسول اللّه! و شروع به گریستن کرد به طورى که از شدّت گریه و غم و اندوه نزدیک بود بیهوش گردد.
پس از آن رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله به بلال فرمود: اى بلال! شمشیر و کلاه خود و زره و اسب و شتر و پارچه اى که در هنگام عبادت بر شکم خود مى بستم بیاور.
پس بلال حبشى دستور حضرت را اطاعت کرد و آن وسایل را به حضور ایشان آورد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: یا علىّ! این وسایل و اسباب ، مختصّ تو است ، آن ها را بردار و به خانه ات بِبَر، که پس از من بر تو مضایقه نکنند.
لذا امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام آن وسایل را برداشت ؛ و در حضور حاضران بر چشم و سر خود مالید و سپس آن ها را به خانه خود برد.
پول کم اما پُر برکت
مردى حضور رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله، آمد و چون متوجّه شد که پیراهن حضرت کهنه و پاره مى باشد، مبلغ دوازده درهم به آن حضرت داد.
حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله، به علىّ علیه السلام فرمود: این درهم ها را بگیر و پیراهنى مناسب براى من خریدارى نما.
علىّ علیه السلام مى فرماید: پول ها را گرفتم و روانه بازار شدم و پیراهنى به دوازده درهم خریده و نزد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آوردم .
حضرت نگاهى به آن پیراهن انداخت و اظهار داشت : اگر این پیراهن را عوض کنى و فروشنده پس بگیرد، بهتر است .
به همین جهت نزد فروشنده برگشتم و گفتم : رسول اللّه این پیراهن را دوست نداشت ، اگر ممکن است آن را پس بگیر، فروشنده هم پیراهن را تحویل گرفت و پول ها را برگرداند و چون پول ها را خدمت آن حضرت آوردم ، با یکدیگر روانه بازار شدیم تا پیراهنى مطابق میل خود خریدارى نماید.
در مسیر راه کنیزکى را دیدیم که کنارى نشسته و گریه مى کند، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، علّت گریه او را جویا شد؟
کنیز گفت : خانواده ام چهار درهم به من داد که براى ایشان چیزى خریدارى کنم ؛ ولیکن آن ها را گم کرده ام و جراءت برگشتن به منزل راندارم .
در این هنگام حضرت چهار درهم به کنیز داد و فرمود: به خانه ات برگرد.
سپس به بازار رفتیم و حضرت پیراهنى را به چهار درهم خرید و چون آن را پوشید خدا را شکر نمود.
وقتى به سمت منزل مراجعت کردیم ، در بین راه مرد برهنه اى را دیدیم که مى گفت : هر کس مرا بپوشاند، خداوند او را از لباس هاى بهشتى بپوشاند.
امام علىّ علیه السلام افزود: چون رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، چنین دید فرمود: شکر خدا را که چه برکتى در این دوازده درهم قرار داد که دو برهنه پوشیده گشتند ویک بنده آزاد شد.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، پیراهن خریدارى شده را از بدن خود در آورد و به آن مرد برهنه پوشانید، سپس به بازار برگشتیم و حضرت پیراهنى دیگر به همان مبلغ خریدارى کرد و پوشید و شکر خدا را نمود، و چون به طرف منزل مراجعت کردیم ، هنوز آن کنیزک در جاى خود نشسته بود.
حضرت رسول به او فرمود: چرا به منزلت نرفته اى ؟
کنیز پاسخ داد: مى ترسم مرا کتک بزنند، حضرت فرمود: همراه من بیا تا به منزلتان برویم .
پس حرکت کردیم و چون به منزل رسیدیم ، پیغمبر خدا صلّى اللّه علیه و آله جلوى درب منزل ایستاد و اظهار داشت: «السّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَهلَ الدّار»؛ کسى جواب نداد، حضرت دو مرتبه سلام کرد و باز جوابى نشنید.
و چون مرتبه سوّم سلام بر اهل منزل داد، از درون منزل جواب آمد: «وَ عَلَیْکَ السّلامُ یا رَسُول اللّه ورحمة اللّه و برکاته»؛ رسول خدا فرمود: چرا در مرحله اوّل و دوّم جواب سلام مرا ندادید؟
در پاسخ اظهار داشتند: چون سلام شما را شنیدیم ، دوست داشتیم که صداى شما را بیشتر بشنویم .
پس از آن پیامبر خدا اظهار داشت : این کنیز شما در آمدن به منزل قدرى تاءخیر داشته است ، از شما مى خواهم او را شکنجه نکنید.
اهل منزل گفتند: اى رسول خدا! به جهت قدوم مبارک شما او را آزاد کردیم .
امام علىّ علیه السلام افزود: چون رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، چنین دید فرمود: شکر خدا را که چه برکتى در این دوازده درهم قرار داد که دو برهنه پوشیده گشتند و یک بنده آزاد شد.
بايد به او مي گفت ، ولي به من مي گفت !
توصيه آيةالله قاضي به دخترش
دخترش كه ازدواج مي كند خيلي به خانه شان مي رود و دائم سفارش مي كند كه :
« حرف همسرت را گوش كن و مواظبش باش»
و دختر وقتي يادش به آن روزها مي افتد با خنده مي گويد :
« بايد به او مي گفت ، ولي به من مي گفت !»
عطش/ ناگفته هايي از سير توحيدي حضرت آية الله قاضي
تربیت با فریاد یا بدون فریاد!کدام درست است
همه والدین دوست دارند بدانند شیوه تربیتی صحیح کدام است و چگونه میتوانند در تربیت فرزندان خود موفق باشند؛ آیا باید آنقدر با آنها مهربان باشند که اجازه بدهند هر کاری که میخواهند انجام دهند یا برعکس برای کوچکترین خطایی فرزندانشان را تنبیه کنند.
اما به راستی معنای تنبیه چیست و آیا برای یک تربیت موفق باید هرگونه تنبیهی را حذف کرد؟
یکی از اهداف مهم تربیتی این است که واکنشها سریع و منسجم باشند. همچنین یک رفتار مناسب باید بهطور تدریجی و گام به گام به کودک آموخته شود؛ بنابراین باید حوصله به خرج داد و زود خشمگین و عصبانی نشد.
برای در پیش گرفتن برنامههای تربیتی بدون نیاز به تنبیه بدنی، توجه به این نکات میتواند حائز اهمیت باشد :
1 - رفتاری را که از فرزندان خود انتظار دارید بهطور مشخص بیان کنید.
2 - بهطور دقیق به فرزندتان بگویید چه انتظاراتی از او دارید. بهطورکلی صحبت نکنید زیرا باعث سردرگمیاش میشوید.
3 - میزان آگاهی خود را از تواناییها و محدودیتهای سنی کودکان افزایش دهید تا به اشتباه، انتظار یک فرد بالغ را از یک کودک نداشته باشید.
4 - بپذیرید که فرزندتان باید اشتباهات زیادی بکند تا بالاخره بتواند رفتار صحیح را بیاموزد. پس به او فرصت دهید و خطاهای او را نوعی تجربه و فرصت برای یادگیری تلقی کنید. بدینترتیب با سرزدن کوچکترین اشتباهی از فرزندتان او را تنبیه نمیکنید.
5 - اگر فرزندتان رفتاری ناشایست مرتکب شد، بیآنکه با او برخورد کنید، سر او داد نزنید ولی قاطع باشید اما تاخیر در برخورد مناسب با کودک باعث میشود که او رفتار نادرست خود را فراموش کند و نیازی به اصلاح آن احساس نکند.
6 - توقع نداشته باشید کودکان کاملا تحت فرمان شما باشند. بعضی از آنها آرام هستند و بعضی دیگر سرکش و نافرمان. سعی کنید به روشی آنها را قانع کنید. اگر با یک خواسته آنها مخالفت میکنید فقط بهطور لفظی مخالفت نکنید بلکه پیگیر باشید تا کودک متوجه شود شما کاملا جدی و قاطع هستید.
7 - به فرزندتان بیاموزید هر عملی نتیجهای دارد. به او بگویید: «اگر به این رفتار ناشایست خود ادامه بدهی از فلان امتیاز محروم خواهی شد.» این بهترین تنبیه است. بسیاری از والدین گمان میکنند مجازات همیشه باید با داد و فریاد یا تنبیه فیزیکی توأم باشد.
درصورتی که محروم کردن فرزند از چیزی که دوست دارد، بهترین تنبیه به شمار میرود. بدینترتیب نتیجه رفتارهای نامناسب او از طریق تعیین جریمه به او آموخته میشود.
8 - فراموش نکنید هیچگاه مجازاتهای غیرواقعی برای فرزندتان درنظر نگیرید. مثلا نگویید: « اگر فلان کار را انجام دهی دستت رو میشکنم! » زیرا امکان دارد کودک فکر کند شما واقعا چنین کاری خواهید کرد!
9 - وانمود نکنید شما خیلی مهربان هستید و قدرت کافی برای برخورد مناسب با کودک را ندارید؛ بلکه شخص دیگری مانند آقادزده! آقاپلیسه یا آقای دکتر توانایی انجام این کار را دارند! مثلا هیچگاه نگویید: « اگر بچه خوبی نباشی به آقا دکتره میگم بهات آمپول بزنه! » شما که این تهدید را اجرا نخواهید کرد؛ اما بدینترتیب فرزند شما علاوه بر اینکه میفهمد رفتار ناشایست او هیچ مجازاتی در پی ندارد؛ ترس کودک از آمپول و دکتر را هم بهدنبال خواهد داشت.
10 - البته بعضی کودکان قانع نمیشوند و به محض گرفتن وسیلهای از آنها، شروع به گریه میکنند؛ بدون آنکه تصور کنید در حال اذیت کردنش هستید، گریهاش را تحمل کنید و بدانید در این هنگام شما در حال آموزش او هستید تا یاد بگیرد نباید بیمحابا با هر وسیلهای بازی کند یا هر کاری میخواهد انجام دهد.
11 - فراموش نکنید که برای همه کودکان یک نوع تنبیه کارایی ندارد؛ بنابراین با توجه به شناخت روحیات فرزند خود، فرهنگ خانواده و شرایط موجود در این زمینه خلاقیت و ابتکار داشته باشید.
12 - هیچگاه فرزندتان را کتک نزنید، فریاد نکشید و از روی خشم و نفرت و با چهرهای عصبانی با او برخورد نکنید زیرا کودکان در همه حال به عشق و محبت شما نیاز دارند؛ حتی در مواقعی که عملی ناپسند مرتکب میشوند. به هیچوجه به فرزندتان توهین نکنید و مخالفت خود را با صدای آرام ابراز کنید.
13 - اگر تاکنون برای تربیت فرزند خود به این موارد توجهی نداشتهاید، انتظار نداشته باشید استفاده از برنامه جدید تربیتی به سرعت جوابگو باشد و نتیجه بدهد. شما باید حوصله به خرج دهید و زود ناامید نشوید. ممکن است کودک همچنان رفتارهای گذشته خود را تکرار کند اما این رفتار او را جرم تلقی نکنید. هنگام صحبت کردن با فرزندتان به چشمهایش بنگرید و قوانین جدید را به آرامی و با مهربانی، برایش تکرار کنید.
اما اگر این تذکرات را جدی نگرفت و فایدهای نداشت به او اخطار بدهید. قاطع سخن بگویید؛ حتی اگر مردد هستید و دلتان نمیآید او را از کار موردعلاقهاش منع کنید؛ زیرا کودکان نیاز دارند باور کنند که شما کنترل امور را از دست ندادهاید و به اندازه کافی قدرتمند هستید.
14 - سعی کنید وسایلی را که باعث اختلاف بین فرزندانتان میشود و خطرناک هستند از آنها دور کنید؛ « اگر نتوانید بدون دعوا و داد و بیداد با وسایلتان بازی کنید، اجازه ندارید بازی کنید و هر کس باید برود به اتاق خود! »
15 - مجازاتهایی تعیین کنید که بتوانید زود هم آنها را اجرا کنید زیرا باید دقیقا در خاطر کودک بماند که به چه دلیل مجازات میشود.
16 - انتظارات غیرواقعبینانه از فرزندتان نداشته باشید. آیا باید از یک کودک خجالتی و کمرو توقع داشته باشید که فورا به غریبهها سلام کند؟ به او فرصت دهید که کمکم با دیگران آشنا شود.
17 - ممکن است روش «توقف فعالیت» برای فرزند شما نتیجه ندهد. از اینرو باید با توجه به شناختی که از او دارید روش دیگری را جایگزین آن کنید. این روش معمولا در مورد کودکان حساس بسیار مؤثر است زیرا با وقفهای که در فعالیت آنها ایجاد میشود درمییابند که تنبیه شدهاند ولی شاید برای کودکان دیگر اهمیتی نداشته باشد؛ بنابراین باید از روشهای دیگری استفاده کرد.
18 - فراموش نکنید با سر زدن هرگونه خطایی از جانب فرزندتان نباید فورا خشمگین شوید و درصدد تعیین مجازاتی برای او باشید. اگر با کوچکترین اشتباه فرزندتان فورا مجازاتی برایش درنظر بگیرید، فرزندتان دچار کمبود اعتمادبهنفس میشود و در سنین بالاتر این مشکل برای او بیشتر میشود و خود را در حل مشکلاتش ناتوان میبیند.
19 - بهتر است درباره کارهایی که میخواهید انجام دهید برای فرزندتان هم توضیح دهید تا واقعبینانه به مسائل توجه کند. مثلا اگر قصد دارید به منزل یکی از دوستان یا آشنایان بروید، به او بگویید که شرایط خانه دوستتان چگونه است، چند ساعت آنجا میمانید و او میتواند چکار کند.
او را قانع کنید که این چندساعت را میتواند با دوست خود بازی کند یا چون دوست همسن و سالی آنجا نیست چه جذابیتهای دیگری برایش خواهد بود. درعوض یک روز دیگر میتوانید او را به پارک ببرید تا او هم بتواند با همسن و سالهای خود بازی کند.
20 - حتما به فرزندتان نشان دهید که او را دوست دارید. اما اگر فقط بهطور لفظی آن را بیان کنید برای او مفهومی نخواهد داشت. سعی کنید با رفتارهایی مثل گوش دادن، در آغوش گرفتن، تحسین کردن و مانع شدن از انجام کارهای خطرناک، دوست داشتن خود را ابراز کنید.
راز بی حالی و خواب آلودگی در فصل بهار
دكتر ایرج خسرونیا متخصص داخلی گفت: در فصل بهار افراد دچار كسالت، بی حوصلگی و خواب آلودگی فراوان می شوند.
وی اظهار داشت: در فصل بهار شاهد گردافشانی گل ها و درختان هستیم وجود ریز گردهای معلق در فضا و پلن های درختان ایجاد آلرژی می كند.
خسرونیا افزود: تغییر در درجه حرارت باعث كندتر شدن فعالیت در افراد می شود.
وی با بیان اینك گرده افشانی تا خرداد ماه ادامه دارد، اذعان كرد: از آنجائیكه طول روز بیشتر است استراحت در افراد كمتر می شود و میزان فعالیت در افراد گسترش پیدا می كند و خستگی در افراد دوچندان می شود.
وی خاطرنشان كرد: مجموعه عوامل ذكر شده ایجاد ریزگردها، طولانی بودن روز، استراحت كمتر و فعالیت بیشتر همه و همه باعث خواب آلودگی افراد می شود كه این وضعیت تا خرداد ماه ادامه دارد.
شهادت سپهبد قرني اولين رييس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی
شهيد قرني در سال 1292 شمسي متولد و از ابتداي کار در ارتش، فعاليت عليه رژيم طاغوت را آغاز کرد.
در سال 1337 با عده اي از همکاران خود طرح يک کودتا را عليه رژيم ريخت که بنا به دلايلي کشف شد و به سه سال زندان محکوم شد. سپهبد قرني پس از آزادي از زندان به فعاليت هاي خود ادامه داد و در جريان 15 خرداد 1342 پس از ديدار با آيت الله ميلاني مجددا دستگير و به سه سال زندان محکوم شد. به دنبال پيروزي انقلاب، سپهبد قرني به سمت اولين رييس ستاد مشترک ارتش منصوب شد.
در شرايطي که عده اي از گروهک هاي سياسي به بهانه وضعيت گذشته ارتش شاهنشاهي خواستار انحلال ارتش بودند شهيد قرني تحت فرماندهي امام راحل انجام امور ارتش را بر عهده گرفت و در روز 24 بهمن 57 با حضور در دفتر رياست ستاد ارتش خطاب به حاضران گفت:"ارتش شاهنشاهي که مي گفتند از مجهزترين ارتش هاي دنياست و شايد هم از لحاظ وسايل و تجهيزات چنين بود, از آنجا که ايمان و اعتقاد نداشت, ظرف چند ساعت متلاشي شد. افراد ارتش اولا بايد مومن باشند , ثانيا آرمان آنها حفظ استقلال ميهن باشد نه حمايت از يک فرد” . شهيد قرني، فعاليت خود را براي تصفيه و بازسازي و توان مکتبي بخشيدن به ارتش آغاز کرد اما با خشم گروههاي چپي و منافقين مواجه شد و از جمله به تصرف پادگان سنندج اقدام کردند که با مقاومت شديد شهيد قرني مواجه شد.
پس از اين جريان، تنش ها و مخالفت هايي ايجاد شد و گروهک ها با تبليغات منفي سعي کردند که دولت موقت را وادار به برکناري رييس ستاد ارتش کنند. سرانجام مهندس بازرگان نخست وزير دولت موقت در 6 فروردين 1358، ايشان را از رياست ستاد ارتش برکنار کرد. سپهيد قرني در روز سوم ارديبهشت 1358 در منزل خود توسط چند تروريست از گروهک ضاله فرقان به شهادت رسيد.