بزرگترین گناه کبیره کدام است؟
از امام علی(ع) پرسیدند: بزرگترین گناه کبیره کدام است؟
امیرالمومنین(ع) در پاسخ فرمودند: مایوس و ناامید شدن از رحمت الهی!
در مشهد مطرب آلوده و خیلی بدی بوده بنام کریم تار زن… همیشه تارش سر شونش بوده. یه روز تو مسیری که می رفت، توی راه دید جمعیت خیلی زیادی جمع شدند. دم بازار فرش فروشای مشهد. پرسید اینجا چه خبره؟ گفتن که آسیدهاشم نجف آبادی اینجا منبر میره. کریم تار زن یه مرتبه با خودش گفت که این همه مردم که اینجا جمع شدند ماهم بریم ببینیم این چی می گه که این قدر مردم جمع میشن .
وارد مسجد شد. شلوغ بود. همون دم در جایی که مردم کفشاشون رو در میارن زانو زد و نشست. مرحوم آسید هاشم رو منبر نشسته بود. بحثش در موردتوبه و رحمت و مغفرت حق بود. با لحن شیرینی که داشت شروع کرد این ابیات معروف رو خوندن:
باز آی باز آی هر آنچه هستی باز آی… گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی
این درگه ما درگه نومیدی نیست…….. صد بار اگر توبه شکستی باز آی
تارزن شروع کرد گریه کردن. دستشو بلند کرد. صدا زد آی آقا یه سوال دارم ازت. سرها برگشت عقب ببینن کیه. دیدن مطربه اومده. آلودهه اومده.
ـ خوب سوالت چیه؟بپرس!
ـ گفت رو منبر از قول خدا داری می گی باز آی باز آی هر آنچه هستی باز آی.سوالم اینه که اگه من آلوده برگردم رام می ده؟آخه من خیلی بدم.
ـ گفت عزیز دلم خدا در خونشو برا تو وا کرده.منم برا تو منبر رفتم.خدا این مجلسو برا تو آماده کرده.
کریم تارشو بلند کرد زد زمین. تار شکست. گفت آقای نجف آبادی قیامت شهادت بده که من آمدم. آشتی کردم.
یکی از علمای بزرگ مشهد می فرمود کار این تارزنه به جایی رسید هر که در مشهد یه حاجت سختی داشت صبح میومد پیش این تارزنه می گفت آقا امروز رفتی حرم امام رضا سفارش ما رو بکن می رفت سفارش می کرد امام رضا حرف این مطربه رو می خرید.
یه جایی خوندم که رحمت خدا خیلی زیاده. فرضا اگه خدا ۱۰۰قسمت رحمت داره. یه قسمتشو بین همه موجودات هستی تقسیم کرده تمام این محبتا به برکت اون یکیه.
۹۹قسمت دیگر رحمتشو قیامت بین بنده هاش تقسیم می کنه
آیاتی از قرآن در مورد توبه و ناامیدی:
ـ و آن کسانی که از گناهان توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح به جای آورند، پس خداوند گناهان آنها را می آمرزد و گناهانشان رابه نیکیها تبدیل می کند، زیرا که خداوند در حق بندگانش بسیار آمرزنده و مهربان است. ۷۰ فرقان
ـ و گفت ابراهیم(ع) به قومش کیست که مایوس شود از درگاه خدا و رحمت پروردگار به جز گمراهان. ۵۶ حجر
ـ ناامید نباشید از رحمت خدا که همانا ناامید نمی شود کسی از رحمت خدا مگر مردمانی که کافرند به خدا. ۸۷ یوسف
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است… ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه
ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه
حرکت کشتی نجات آدمیان احتیاجی به دریا ندارد
این کشتی بر روی قطره اشکی که برای حسین ریخته می شود ، می گذرد ،اشکی که از اعماق دل بر می آید و جان را می شوراند و آن گاه رهسپار پیشگاه اقدس خداوندی می شود.
امام حسین علیه السلام می فرمایند : ای انسان ها برای زندگی معنایی والاتر وجود دارد که قرار گرفتن در شعاع جاذبیت کمال است و برای مرگ حقیقتی عالی تر وجود دارد که ورود در حوزه جاذبیت کمال است
زندگی به این معنا همان حیات طیبه (حیات معقول ) است که آزادی و عزت و شرف و علم و عدل و صدق و صفا و کمال جویی از مختصات آن است و مرگ به آن معنا شکوفایی ، همان حیات طیبه است که شخصیت آدمی به وسیله ی آن در حوزه جاذبیت کمال به ثمرجاودانی خو می رسد این است زندگی حقیقی که از انا لله شروع و به ” انا الیه راجعون ” واصل می گردد.
یا ابوالفضل العباس
هدف قیام امام حسین علیه السلام
هدف قيام امام حسين(عليه السلام) را به آسانى و بدون تكلّف مىتوان از سخنان آن حضرت استنباط كرد.
آن گاه كه امام(عليه السلام) بر اثر تهاجم عمّال حكومت ناچار شد از مدينه خارج گردد، در ضمن نوشته هاى، هدف حركت خود را چنين شرح داد:
1 ـ «إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِجَدّى وَأَبى عَلِىِّ بْنِ أَبيطالِب»; يعنى: «من از روى خود خواهى و خوشگذرانى و يا براى فساد و ستمگرى قيام نكردم، من فقط براى اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم.
مىخواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به سيره و روش جدّم و پدرم على بن ابيطالب عمل كنم.»در اين سخن چند نكته مهمّ، شايان توجّه است:1 ـ اصلاح امّت، 2 ـ امر به معروف و نهى از منكر، 3 ـ تحقّقِ سيره و روش پيامبر و على(عليهم السلام).
2 ـ آن حضرت در مقام ديگرى فرموده است:«أَللّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ ما كانَ مِنّا تَنافُسًا فى سِلْطان وَلاَاِلْتماسًا مَنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَلكِنَّ لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دينِكَ وَنَظْهِرَ الاِْصْلاحَ فى بِلادِكَ وَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مَنْ عِبادِكَ ويُعْمَلَ بِفَرائِضِكَ وَسُنَنِكَ وَأَحْكامِكَ.»«بار خدايا! تو مىدانى كه آنچه از ما اظهار شده براى رقابت در قدرت و دستيابى به كالاى دنيا نبوده، بلكه هدف ما اين است كه نشانه هاى دينت را به جاى خود برگردانيم و بلادت را اصلاح نماييم، تا ستمديدگان از بندگانت امنيّت يابند و به واجبات و سنّتها و دستورهاى دينت عمل شود.»در اين سخن هم چند نكته قابل توجّه است:1 ـ برگرداندن نشانه و علائم دين به جاى اصلى خود،2 ـ اصلاحات در همه شهرها،3 ـ ايجاد امنيّت براى مردم،4 ـ فراهم ساختن زمينه عمل به واجبات و مستحبّات و احكام الهى.
3 ـ در برخورد با سپاه حرّ بن يزيد رياحى فرمود:«أَيُّهَا النّاسُ فَإِنَّكُمْ إِنْ تَتَّقُوااللهَ وَتَعْرِفُوا الْحَقَّ لاَِهْلِهِ يَكُنْ أَرْضى للهِ وَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّد(صلى الله عليه وآله وسلم) أَوْلى بِوِلايَةِ هذا الاَْمْرِ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعينَ ما لَيْسَ لَهُمْ وَالسّائرينَ بِالْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ.»«اى مردم اگر شما از خدا بترسيد و حقّ را براى اهلش بشناسيد، اين كار بهتر موجب خشنودى خداوند خواهد بود.
و ما اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، به ولايت و رهبرى، از اين مدّعيانِ نالايق و عاملان جور و تجاوز، شايسته تريم .»
4 ـ و نيز در مقام ديگر فرمود:«إِنّا أَحَقُّ بِذلِكَ الْحَقِّ الْمُسْتَحَقِّ عَلَيْنا مِمَّنْ تَوَلاّهُ.»«ما اهل بيت به حكومت و زمامدارى ـ نسبت به كسانى كه آن را تصرّف كرده اند ـ سزاوارتريم.»از اين دو بخش از سخن امام(عليه السلام) نيز به وضوح استفاده مىشود كه آن حضرت خود را شايسته رهبرى و زمامدارى بر مردم مىداند، نه يزيد فاسد و دستگاه جائر او را.
بنابراين، هدف امام حسين(عليه السلام) در اين قيام ، تحقّقِ كاملِ حقّ بوده است.
امورى كه آن حضرت به عنوان فلسفه قيامش به آنها اشاره مىكند، از قبيل: اصلاح امّت، امر به معروف و نهى از منكر، تحقّق سيره پيامبر و على، برگرداندن علائم و نشانه هاى دين به جاى خود، اصلاحات در شهرها، امنيّت اجتماعى، فراهم ساختن زمينه اجراى احكام، همه و همه اين امور، زمانى قابل تحقّق و اجراست كه ولايت و حكومت در مجرا و مسير اصلىاش قرار گيرد و به دست امام(عليه السلام)بيفتد; لذا فرمود: «ما اهل بيت شايسته اين مقاميم نه متصرّفانِ متجاوز و جائر».
پس هدف نهايى آن حضرت، تشكيل حكومت اسلامى بر اساس سيره پيامبر و على بوده است; كه در پرتو آن، احكام الهى اجرا مىشود و نشانه هاى دين آشكار و شهرها اصلاح و امنيّت پابرجا و امر به معروف و نهى از منكر انجام، و سيره و سنّت پيامبر و على متحقّق، و در نتيجه كار امّت اصلاح مىگردد.
نكته شايان توجّه اين كه تلاش خالصانه براى تشكيل حكومت اسلامى كه منبع و منشأ تمام خيرات و بركات است ـ و شعبه مهّم ولايت على و آل على(عليه السلام) هم كه همان قبول حاكميّت و پذيرش تفسير آنان از دين است ـ غير از حكومت و سلطنت استبدادى و رياست طلبى و كشورگشايى بر اساس هواهاى نفسانى است كه منشأ تمام مفاسد و شُرور است.
اعمال دهه اول محرم
آگاه باش كه اين ماه،ماه حزن و اندوه اهل بيت عليهم السّلام و شيعيان ايشان است.
از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده:چون ماه محرّم فرا مىرسيد،كسى پدرم را خندان نمىديد،و پيوسته تا روز دهم اندوه و حزن بر او غالب بود،چون روز عاشورا ميشد روز مصيبت و حزن و گريه،ايشان بود،و مىفرمودند:امروز روزى است كه حسين عليه السّلام شهيد شد.
شب اول:سيّد ابن طاووس در كتاب«اقبال»براى اين شب،چند نماز ذكر فرموده:اوّل:صدر ركعت كه در هر ركعت سورههاى«حمد»و سوره «توحيد»خوانده مىشود.دوّم:دو ركعت كه در ركعت اول سورههاى«حمد»و«انعام»،و در ركعت دوم سورههاى«حمد»و«يس»خوانده مىشود.سوم:دو ركعت كه در هر ركعت سوره«حمد»و يازده سوره«توحيد»خوانده مىشود
.از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله روايت شده:هركه اين دو ركعت نماز را در اين شب بجا آورد،و فردايش را كه اول سال است روزه بدارد،مانند كسى است كه همه طول سال را همواره كار خير كرده،و در آن سال محفوظ باشد،و اگر بميرد به بهشت مىرود.
سيّد ابن طاووس براى هلال اين ماه دعاى مبسوطى ذكر كرده است. روز اول:بدانكه روز اوّل محرم،اول سال قمرى است،و در آن دو عمل وارد شده: اول:روزه گرفتن،در روايت ريّان بن شبيب از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده:هركه در اين روز روزه بدارد،و خدا را بخواند خدا دعاى او را مستجاب كند،چنانكه دعاى زكرّيا را اجابت فرمود.
دوم:از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده:رسول خدا صلى اللّه عليه و آله روز اول محرّم دو ركعت نماز بجا آورد،و چون فارغ مىشد،دستها را به آسمان برمىداشت و اين دعا را سه مرتبه مىخواند:
اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِيمُ وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِيدَةٌ فَأَسْأَلُكَ فِيهَا الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ الْقُوَّةَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَةِ بِالسُّوءِ وَ الاشْتِغَالَ بِمَا يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ يَا كَرِيمُ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ يَا ذَخِيرَةَ مَنْ لا ذَخِيرَةَ لَهُ يَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ يَا غِيَاثَ مَنْ لا غِيَاثَ لَهُ يَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ يَا كَنْزَ مَنْ لا كَنْزَ لَهُ يَا حَسَنَ الْبَلاءِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا عِزَّ الضُّعَفَاءِ يَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى يَا مُنْجِيَ الْهَلْكَى يَا مُنْعِمُ يَا مُجْمِلُ يَا مُفْضِلُ يَا مُحْسِنُ،
خدايا تويى معبود ازلى،و اين است سال نو،در اين سال از تو درخواست مىكنم حفظ شدنم را از شيطان، و قدرت و غلبه و بر نفس فرمانده به گناه،و مشغول بودن به آنچه كه مرا به تو نزديك مىكند،اى صاحب بزرگى و بزرگوارى،اى تكيهگاه كسىكه تكيهگاهى ندارد،اى اندوخته كسىكه اندوخته كسىكه اندوختهاى ندارد،اى پناهگاه كسىكه پناهگاى ندارد،اى فريادرس كسىكه فريادرسى ندارد،اى پشتوانه كسىكه پشتوانهاى ندارد،اى گنجينه كسىكه گنجى ندارد،اى نيكو آزمايش،اى بزرگ اميد،اى عزّت ناتوان،اى نجاتبخش غرقشدگان،اى رهاننده هلاك شدگان،اى نعمتدهنده،اى زيباكار،اى فزونبخش،اى نيكوكار،
أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ نُورُ النَّهَارِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِيُّ الْمَاءِ وَ حَفِيفُ الشَّجَرِ يَا اللَّهُ لا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْرا مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لا يَعْلَمُونَ وَ لا تُؤَاخِذْنَا بِمَا يَقُولُونَ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلا أُولُوا الْأَلْبَابِ رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
تويى كه برايت سجده كرد،سياهى شب،و روشنى روز،و تابش ماه، و شعاع خورشيد،و خروش آب و صداى برگ درختان،اى خدا شركى براى تو نيست.خدايا ما را بهتر از آنچه گمان مىكنند قرار ده،و از ما آنچه را نمىدانند بيامرز،و به آنچه از ما مىگويند سرزنشمان مكن،خدا مرا بس است، معبودى جز او نيست،بر اوء تكيه كردم،و او پروردگار عرش بزرگ است،به او ايمان آورديم.همهچيزها از جانب پروردگار ماست،و يادآور نشوند مگر صاحبان خرد،پروردگارا دلهاى ما را بعد از آنكه هدايتمان فرمودى منحرف مكن،و از نزد خود رحمتى به ما ببخش،همانا تو بخشنده اى.
شيخ طوسى فرموده:كه روزه دهه اول محرم مستحب است ولى روز عاشورا تا بعد از عصر از خوراكى و آشاميدنى خوددارى كند،آنگاه كمى تربت بخورد،و سيّد روايت كرده كه روزه تمام اين ماه فضيلت دارد،و روزه آن روز روزه دار را از هر گناهى حفظ مىكند.
روز سوم:روزى است كه حضرت يوسف عليه السّلام از زندان آزاد شد،هركه آن روز را روزه بگيرد،حق تعالى كارهاى مشكل را بر او آسان كند و اندوه را از او برطرف سازد،و در روايت نبوى آمده:دعايش اجابت شود.
روز نهم:روز تاسوعا.از امام صادق عليه السّلام روايت شده:تاسوعا روزى است كه امام حسين عليه السّلام و اصحابش را در كربلا محاصره كردند و سپاه شام براى جنگ با آن حضرت گرد آمدند و ابن مرجانه و عمر سعد،به خاطر كثرت سپاه و بسيارى لشگر،كه براى آنها گرد آمده بودند،خوشحال شدند،و امام حسين عليه السّلام و اصحابش را ضعيف به حساب آوردند،و يقين كردند كه براى حضرت ياورى نخواهد آمد،و اهل عراق او را مدد نخواهند كرد،سپس فرمود:پدرم فداى آن ضعيف غريب.
گزارش حضور طلاب در راهپیمایی 13 آبان
طلاب و روحانیون استان کرمان همواره در تمامی عرصه ها حضوری پر شور و گسترده داشته و دارند .خواهران طلبه امروز به حضور خود که بسیار هم چشمگیر بود بار دیگر نشان دادند مادامی که منافع ملی و مسائل نظام مطرح باشد همواره پیشتاز در صحنه هستند.
علم و دانش
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :
2- العِلمُ خَزائنُ ومَفاتِیحُهُ السُّؤالُ ، فَاسألُوا رَحِمَکُمُ اللّهُ فإنّهُ یُؤجَرُ أربَعةٌ : السائلُ ، والمُتَکلِّمُ ، والمُستَمِعُ ، والُمحِبُّ لَهُم؛
دانش گنجینه هایى اسـت و کـلـیدهاى آن پرسش است ؛ پس ، خدایتان رحمت کند ، بپرسید ، که با این کار چهار نفر اجر مى یابند : پرسشگر ، پاسخگو ، شنونده و دوستدار آنان .
تحف العقول : ۴۱ منتخب میزان الحکمة : ۲۶۰
آفات زبان
سخنان نسنجیده: جریان یافتن سخنان نسنجیده اززبان، ازآفات زبان است. درکلامی ازحضرت علی (علیه السلام) چنین آمده است: «سخن، درگروتوست، مادامیکه آن را نگفته باشی. وقتی آن سخن را ابرازکردی، تودرگرو آن خواهی بود؛ پس زبانت را محفوظ دار همانگونه که طلا و نقرهات را؛ زیرا چه بسا سخنی که نعمتی را سلب کند و نقمتی را جلب نماید». (نهج البلاغه/ قصار381)
سخنان بیفایده: سخنان بیفایده، به اصطلاح «تکلم بما لا یعنی» خوانده می شوند و از زواید زبان محسوب می گردند. حضرت علی (علیه السلام) فرموده است:«هرکس بداند که گفتارهایش نیز، جزواعمال او حساب می شود، کلامش کم می شود، مگر در چیزهایی که به اومربوط می شود.» (نهج البلاغه/ قصار349)
پرس و جو از اسرار: زبان، ریزنقش است و جستجوگر. فواید مثبت زبان،از این دو خصیصه انتاج می شود و چنین است معایب زبان.ریزنقشی و کنجکاوی زبان اگر مهار نشود و در مسیردرست استفاده نشود، به سان سیلی غیرقابل کنترل، دنیای خود را فرو می ریزد و آنگاه دنیاهای دیگر را نیز با تهدیدهای سهمگین مواجه می نماید. “تجسس” و شبیه های آن، درحقیقت سیل زبان است که ازمغزسرچشمه می گیرد و از زبان سرازیر می شود. اگر فرمان قاطع “لاتجسسوا” نتواند سدی براین سیل بزند و آن را مسیر درست خود مورد بهره برداری قراردهد، زبان به عاملی فروپاشنده تبدیل می شود و کیان های مهم را با خطرمواجهه می سازد.
بدگویی: چیزی معادل “بدزبانی” است که از حالتی عام به حالتی خاص انصراف دارد. قرآن می فرماید: خداوند بدگویی آشکار را دوست نمی دارد، مگر از کسی که ظلم شده و او شنوا و داناست. (سوره نساء/ آیه148