یاامام عسگری (علیه السلام)
صلی الله ُ علیک ، یا حجة َ الله/امام عسگری سبط ِ ثارالله
با سوز و آوا/همه یا مولا/تسلیت گوییم بر بقیة َ الله
یا صاحب الزمان آجرک الله/واویلا واویلا آه و واویلا…
در راه عزّت اسلام و قرآن/جان دادی عاقبت با کام عطشان
محشر به پا شد/جانت فدا شد/زمین سامرا کرببلا شد
یا صاحب الزمان آجرک الله/واویلا واویلا آه و واویلا…
در پیش دشمنان یاریمان کن/حق ّ صاحب زمان یاریمان کن
یاری نما یا/عزیز َ الزّهرا/رهبر و ملت و کشور ما را
یا صاحب الزمان آجرک الله/واویلا واویلا آه و واویلا…
پارساترین مردم
امام حسن عسگری علیه السلام :
«أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَى الْفَرائِضِ أَزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أَشَدُّ النّاسِ اجْتَهادًا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.»:
پارساترين مردم كسى است كه در هنگام شبهه توقّف كند. عابدترين مردم كسى است كه واجبات را انجام دهد. زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترك نمايد. كوشننده ترين مردم كسى است كه گناهان را رها سازد.
(تحف العقول ، ص 489)
پنج کار خارق العاده و بی نظیر
عبداللّه بن محمّد، يكى از اصحاب امام حسن عسكرى عليه السلام حكايت كند:
روزى آن حضرت را ديدم كه در بيابانى ايستاده است و با گرگى صحبت مى كند و حرف مى زند.
بسيار تعجّب كردم و اظهار داشتم : ياابن رسول اللّه ! برادرم در طبرستان است و از حال او اطّلاعى ندارم ، از اين گرك سؤالى فرما كه احوال برادرم چگونه است ؟
امام عسكرى عليه السلام فرمود: هرگاه خواستى برادرت را مشاهده كنى ، به درختى كه در سامراء داخل منزلت هست نگاه كن ، برادرات را خواهى ديد.
ابوجعفر طبرى حكايت كند:
روزى از روزها وارد منزل حضرت ابومحمّد امام حسن عسكرى عليه السلام شدم ، در حيات منزل آن حضرت چشمه اى را ديدم كه به جاى جريان آب ، شير و عسل از آن بيرون مى آمد.
و من و دوستانم از - شير و عسل - آن چشمه تناول كرديم و نيز مقدارى هم همراه خود برديم
همچنين طبرى حكايت كند:
روزى در محضر شريف حضرت ابومحمّد عليه السلام بودم كه عدّه اى بيابان نشين ، از اطراف وارد شدند و از كم آبى و خشكسالى شكايت و اظهار ناراحتى كردند.
امام عليه السلام براى آنها خطّى را نوشت و باران شروع به باريدن كرد، پس از ساعتى آمدند و گفتند: ياابن رسول اللّه ! بارش باران زياد شده و احساس خطر مى كنيم .
پس حضرت روى زمين علامتى كشيد و باران قطع شد و ديگر نباريد.
و نيز طبرى حكايت نمايد:
روزى در محضر پُر فيض امام حسن عسكرى عليه السلام نشسته بودم ، از حضرت تقاضا كردم و عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! چنانچه ممكن باشد يك معجزه خصوصى براى من ظاهر سازيد؟
تا آن را براى ديگر برادران و دوستان هم مطرح كنم .
امام عليه السلام فرمود: ممكن است طاقت نداشته باشى و از عقيده خود دست بردارى ، به همين جهت سه بار سوگند ياد كردم بر اين كه من ثابت و استوار خواهم ماند.
پس از آن ، ناگهان متوجّه شدم كه حضرت زير سجّاده خود پنهان شد و ديگر او را نديدم .
چون لحظه اى از اين حادثه گذشت ، حضرت ظاهر گرديد و يك ماهىِ بزرگى را كه در دست خود گرفته بود به من فرمود: اين ماهى را از عمق دريا آورده ام .
و من آن ماهى را از حضرت گرفتم و رفتم با عدّه اى از دوستان طبخ كرده و همگى از آن ماهى خورديم ، كه بسيار لذيذ بود.
و در روايتى ديگر آورده است :
به طور مكرّر مى ديدم بر اين كه امام حسن عسكرى عليه السلام (روز روشن در ميان آفتاب ) در بازار و كوچه هاى شهر سامراء راه مى رفت ، بدون آن كه سايه اى داشته باشد.
بهشت و پیراهن خون آلود حسین
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حکايت فرمايد:
آن هنگام که صحراي محشر بر پا شود و خداوند تمامي بندگانش را زنده احضار نمايد، صدائي به گوش همگان خواهد رسيد که: اي جماعت! چشم هاي خود را ببنديد و سرهاي خود را به زير افکنيد، چون که فاطمه دختر محمّد صلي اللّه عليه و آله مي خواهد از پل صراط عبور نمايد.
پس همگان چشم هاي خود را مي بندند و حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها در حالي که هفتاد هزار فرشته او را مشايعت و همراهي مي کنند، وارد مي شود و در يکي از موقف هاي مهمّ محشر توقّف مي فرمايد.
پس از آن پيراهن به خون آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبي پروردگار عرضه مي دارد: پروردگارا! اين پيراهن فرزندم، حسين مي باشد، تو خود آگاهي که با فرزندم چگونه رفتار کردند.
در اين هنگام، صدائي از طرف خداوند متعال مي رسد: اي فاطمه! هر خواسته و تقاضائي داري بگو، که برآورده خواهد شد.
و حضرت زهراء سلام اللّه عليها اظهار دارد: خدايا! انتقام مرا از قاتلين فرزندم، حسين بگير.
پس شعله اي مهيب از آتش بر پا شود و زبانه کشان يکايک قاتلين امام حسين عليه السلام را فرو بلعد، همان طوري که پرنده اي که دانه از زمين برچيند.
و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامي آن افرادِ ظالم، به عذاب هاي دردناک مجازات و عقاب خواهند شد.
بعد از آن، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها به سوي بهشت حرکت مي نمايد و در حالي که ذراري و دوستان و علاقه مندانش همراه او مي باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع برکات و نعمت هاي آن بهره مند مي گردند.[1] .
امالي مفيد ص 130 ،ج 6 -و احقاق الحق ج 25 ص 222
ریزش رحمت الهی در کرمان
پس از گذشت سالها مردم کرمان امروز برف را از نزدیک دیدند این درحالی است که بارندگیهایی که از نیمه شب گذشته در استان کرمان آغاز شده بود هم اکنون نیز به صورت نزول برف و باران در مناطق مختلف استان کرمان ادامه دارد.
هم اکنون در کرمان باران می بارد و بارش برف در برخی از شهرستانهای کرمان نیز آغاز شده است.
بارندگی امروز در کرمان موجب شد بسیاری از دستگاههای امدادی به حالت آماده باش در آیند و شهرداری کرمان نیز دست به کار شوند و معابر یخ زده و برف گرفته را باز کند.
مردم کرمان نیز که پس از سالها برف را تجربه کردند به صورت گسترده در بوستانهای کرمان حضور یافتند و به برف بازی و ساخت آدم برفی پر داختند.
تجمع جوانان در مناطق مختلف کرمان و برف بازی نشاط و شادی را در کرمان افزایش داد و در برخی مناطق استان نیز پس از گذشت 15 سال برف بارید.
مردم جنوب استان کرمان نیز به مناطقی که برف می بارید رفتند تا مردم مناطق گرمسیر استان کرمان نیز برف را تجربه کنند.
حال و هوای شهر کرمان و بسیاری از شهرهای این استان حال و هوایی زمستانی گرفت و مردم کرمان به همراه خانواده هایشان در خیابانها حضور یافتند و سعی داشتند از این نعمت نهایت استفاده را ببرند.
کشاورزان کرمان نیز که نگران خشکسالی امسال بودند نفسی راحت کشیدند تا که شاید تابستان و در فصل کشت بتوانند محصولات خود را آبیاری کنند اما بسیاری نیز دچار خسارتهای ناشی از سرما زدگی و بارش برف شدند.
ماه ربیع
ربیع به معنای ربع است که در فصل بهار گیاهان تر و تازه می شوند و نامگذاری این ماه در فصل بهار رخ داده و سومین ماه قمری و از ماههای فرخنده برای شیعیان جهان است.
ماه و محرم و صفر را در حالی پشت سر گذاشتیم که در غم سلاله رسول خدا و فرزندانش چه شبهایی را که از عمق دل اشک ریختیم و دل سوزاندیم و با یاد عظمت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و فداکاری های ایشان و خاندانش با زهرای مرضیه (س) هم ناله شدیم و درس گرفتیم و با عاشورا و چگونه زیستن جان تازه و روحی نو در کالبد بی جان خود دمیدیم.
از خزان غفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر بجا آوریم و بندگی دوباره کنیم.
واجب است انسان در این ماه پرخیر و برکت مراقب رفتار و عملکرد خود باشد و به شکرانه ارزانی شدن این نعمت بزرگ الهی به عبادتی از سر شوق و اشتیاق بپردازد.
با شروع ماه ربیع الاول آثار بار دیگر آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی پدیدار می شود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان می تابد
بهترین سوره ، سوره حمد است
<ابى سعد بن معلّى گويد: من مشغول نماز بودم كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مرا صدا زد جواب ايشان را ندادم، پس از تمام شدن نماز عرض كردم:
يا رسول اللَّه مشغول نماز بودم كه جواب شما را ندادم.
رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: مگر خدا نفرموده است: يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ وَ اعْلَمُوا أنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أنَّهُ إلَيْهِ تُحْشَرُونَ (8أنفال/24) اى مؤمنان به نداى خداوند و پيامبر وقتى كه شما را به پيامى حياتبخش مىخوانند، لبيك اجابت بگوييد و بدانيد كه خداوند بين انسان و دل او حايل مىگردد، و [بدانيد كه] در نزد او محشورمىگرديد.
اجابت كنيد خدا و پيغمبر را آنگاه كه شما را مىخوانند.
سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: آيا مىخواهى بهترين سوره قرآن مجيد را به تو ياد بدهم قبل از آنكه از مسجد خارج شوى.
آنگاه حضرت دست مرا گرفت و چون مىخواستيم از مسجد خارج شويم عرض كردم يا رسول اللَّه صلّى اللَّه! وعده داديد كه عاليترين و بهترين سوره قرآن را به من ياد بدهيد. رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله سوره مباركه حمد را براى من تلاوت نمودند و فرمودند: اين سوره همان سبع المثانى است و قرآن عظيمى است كه به من داده شده است. (1)
(1) - صحيح بخارى، جلد 6، صفحه 103.
در محضر امام رضا علیه السلام
<می گویند: چون مأمون ملعون، امام رضا علیهالسلام را ولی عهد ساخت در حین ورود آن حضرت به دهلیزی که از آنجا داخل قصر بزرگ می شدند هر کس که حاضر بود به تعظیم آن حضرت به پا میخواست و پردهای را که بر در آویخته بودند برمی داشتند.
جمعی از دربانان و پردهداران را حسد بر آن داشت که با یکدیگر عهد و شرط نمودند که این مرتبه چون آن حضرت بیاید تعظیمش نکنند و پرده را برندارند.
چون آن حضرت آمد همه به یک باره برخواستند و به عادت مقرر پرده را برداشتند و بعد از آنکه حضرت داخل قصر شد به فکر افتاده و یکدیگر را ملامت کردند و هر کدام عذری گفتند.
دوباره تصمیم گرفتند که آن حضرت را احترام نکرده و پرده را برندارند.
چون امام رضا علیهالسلام رسید باز بی اختیار برخواستند ولی در برداشتن پرده توقف کرده و آن را برنداشتند.
مقارن رسیدن آن حضرت، بادی بلند شد و پرده را بلندتر و بهتر از آن چه آنها برمی داشتند برداشت.
چون آن حضرت داخل شد با خود گفتند: «این امر باید اتفاقی باشد.»
پس صبر کردند، چون حضرت برگشت دیدند مانند همان بار، مقارن رسیدن آن حضرت، بادی پرده را بلند کرد پس توبه کردند و فهمیدند که برای آن حضرت در نزد حق تعالی قدر و منزلتی عظیم است و به نحوی که باد که در فرمان حضرت سلیمان بود نیز در فرمان آن حضرت است. >