گریه برمصیبت امام حسین علیه السلام
هنگامى كه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم شهادت حسين علیه السلام و ساير مصيبت هاى او را به دختر خود، خبر داد؛
فاطمه عليهاالسلام سخت گريه نمود و عرض كرد: پدر جان ! اين گرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟
رسول خدا فرمود: زمانى كه من و تو و على در دنيا نباشيم .
آن گاه گريه فاطمه شديدتر شد.
عرض كرد: چه كسى بر حسينم گريه مى كند، و به عزادارى او قيام مى نمايد؟
پيامبر فرمود: فاطمه ! زنان امتم بر زنان اهل بيتم ، و مردان بر مردان گريه مى كنند
و در هر سال ، عزادارى او را تجديد مى كنند. روز قيامت كه فرا رسد، تو براى زنان شفاعت مى كنى و من براى مردان،
و هر كه بر گرفتارى حسين گريه كند، دست او را مى گيريم و داخل بهشت مى كنيم.
فاطمه جان ! تمام ديده ها روز قيامت گريان است، مگر چشمى كه بر مصيبت حسين گريه كند! آن چشم براى رسيدن به نعمت هاى بهشت خندان است بحار، ج 44، ص 292 به نقل از داستانهاي بحار الانوار – ج 1
صبر
آيه شماره 22 از سوره مبارکه الرعد وَالَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلاَنِيَةً وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ
و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم نهان و آشكارا انفاق كردند و بدى را با نيكى مى زدايند ايشان راست فرجام خوش سراى باقى
صبر و استقامتى ارزش دارد كه براى خداوند و در راه او باشد. (نه هر تعصب و لجاجت ویكدندگى) «صبروا ابتغاء وجه ربّهم» نماز باید اقامه شود، نه آنكه فقط خوانده شود. یعنى باید آداب، شرایط، حدود و دستورات آن مراعات شود. «اقاموا الصّلاة» رابطه با خدا بدون كمك به دیگران مقبولیّتى ندارد، گرچه كمك هم تنها كمك مالى نیست. «اقاموا الصّلاة و انفقوا» به انفاق خود مغرور نشوید، آنچه مىدهید از اوست. «انفقوا ممّا رزقناهم» وقتى نیّت كار «ابتغاء وجه ربّ» یعنى رضایت پروردگار شد، دیگر پنهان و آشكار عمل مهم نیست. «سراً و علانیةً» حكمت اقتضا مىكند كه بعضى از كمكها علنى وبعضى دیگر مخفى باشد. «سرّاً وعلانیةً» گناه را با توبه، منكر را با معروف، ظلم را با عفو، ناسزا را با سلام، عذاب را با صدقه، جفا را با صله، استبداد را با مشورت و ولایت طاغوت و شیطان را با ولایت حقّ جبران نماییم. «یدرون بالحسنة السّیّئة» خوش عاقبتى در دنیا و آخرت از آنِ صاحبان خرد است. «اولوا الالباب… اولئك لهم عقبى الدار»
صلوات
امام صادق علیه السلام :
ما مِن عَمَلٍ يوَمَ الجُمُعَةِ أفضَلَ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ. الخصال، ص 394
در روز جمعه عملى برتر از صلوات بر محمّد و خاندان او سلام الله علیهم نيست .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
تنها تو
خدایا!
تو اگر نباشی ، به که می توان گفت حرفهایی را که به هیچ کس نمی توان گفت ؟
مدعیان رفاقت ، هر کدام تا نقطه ای همراهند .
عده ای تا مرز مال ، عده ای تا مرز آبرو ، عده ای تا مرز جان
و همگان تا مرز این جهان !
تنها تویی که هماره می مانی .
بمان !
خاطرات آیتالله مهدویکنی از دوران طلبگی و کلاس درس شهید مطهری
آیتالله مهدویکنی میگوید: اولین باری که استاد مطهری را دیدم، حدود 17 سال داشتم و سال اولی بود به حوزه علمیه قم میرفتم. ایشان آن زمان «شرح تجرید الاعتقاد» علامه حلی را میگفتند که کتابی قدیمی است اما درسشان بسیار نشاطآور بود.
به گزارش فارس، اعضای ستاد بزرگداشت استاد شهید مرتضی مطهری، با آیتالله محمدرضا مهدویکنی در دانشگاه امام صادق(ع) دیدار و گفتوگو کردند.
* آیتالله مهدویکنی: کتاب علامه حلی را نزد شهید مطهری خواندم
رئیس مجلس خبرگان رهبری، تشکیل ستاد بزرگداشت شهید مرتضی مطهری را برای بقای آثار و راه آن شهید لازم دانست و خطاب به حاضران گفت: در آغاز اظهار خوشحالی میکنم که تشریف آوردید و مرا آگاه کردید از اقداماتی که انجام میدهید و امید حقیر بیشتر شد، چرا که برای بقای کارهای ایشان راهاندازی چنین ستادی لازم بود.
* 17 ساله بودم که پای درس شهید مطهری نشستم
وی ادامه داد: من چیز تازهای ندارم بگویم اما آنچه از استاد به یاد دارم و در واقع اولین باری که استاد را دیدم، حدود 17 سال داشتم و سال اولی بود به حوزه علمیه قم رفتم و در درس ایشان شرکت کردم. ایشان آن زمان «شرح تجرید الاعتقاد» علامه حلی میگفتند، کتابی که قدیمی است. آن کتاب مبنای درس بود اما ایشان سبک متناسبی با زمان انتخاب میکردند و این برای ما -که آن موقع جوان بودیم- بسیار نشاطآور بود.
تولیت حوزه علمیه مروی ادامه داد: فراموش نکنید که تغییر و تحول در آن زمان حوزه به نوعی کفر بود و روش مطلوب، ادامه راه سابق و سنتی بود. به همین جهت، حتی بعضی مراجع مقابل تغییر و تحول موضعگیری میکردند، اما چند نفری نظیر شهید مطهری، امام موسی صدر و در پله بعد شهید بهشتی، نوآور بودند. گرچه این تغییر و تحولات آن زمان ظاهر نبود اما در ذهن طلاب جوان اثرگذار شد و بعدها که عدهای زیادی از شاگردان امام این مسیر را ادامه دادند، این تحولات رخ نمود. گرچه امام خمینی(ره) هرگز به وضوح این تغییرات را بروز نمیدادند و در خلال درسها مطرح میکردند.
آیتالله مهدوی کنی با اشاره به اتفاقات سیاسی پیش آمده پس از رحلت آیتالله بروجردی در حوزه علمیه قم گفت: البته این اتفاقات نه به معنای سیاسی امروز بلکه سیاسی - فرهنگی بود، یعنی سیاست مبتنی بر دین بود. به نظرم، مرحوم علامه طباطبایی در تغییر و تحول قشر فرهنگی در قم مؤثر بودند و امام در مسائل سیاسی، البته به همان معنایی که ذکر شد. گرچه به ظاهر جمع میان نظرات سیاسی امام و علامه ممکن نبود اما مرحوم شهید مطهری با هر دو ارتباط داشتند و هر دو را هم دوست داشتند. اینها نشان میدهد که مرحوم شهید مطهری در همین مسیر بودند و بسیار عاقلانه هم حرکت میکردند.
* علامه طباطبایی «وحدت وجود» را تدریس نمیکرد
آیتالله مهدوی کنی با بیان اینکه 9 سال فلسفه نزد علامه طباطبایی(ره) خوانده است، اظهار داشت: مرحوم علامه وقتی به مسئله «وحدت وجود» میرسیدند -با آن معنای عمیق که ملاصدرا و عرفا گفتهاند- درس را تعطیل میکردند و میگفتند خودتان اینها را بخوانید! زیرا طلاب این را درست درک نمیکردند و بعد بیرون از کلاس میرفتند و میگفتند علامه معتقد به وحدت واجب الوجود هست.
وی ادامه داد: جالب اینکه یک بار یک طلبه جلوی شهید مطهری را گرفت و گفت: شما معتقد به وحدت واجب الوجود هستید؟ شهید مطهری در پاسخ به این سؤال گفت: این کفریات چیست که شما میگویید! ایشان جوّ موجود و مستمعین را در نظر میگرفتند و میگفتند همه چیز را برای همه کس نگویید.
* شهید مطهری برای درس تفسیر علامه، هر پنجشنبه از تهران به قم میآمد
رئیس مجلس خبرگان رهبری با ذکر خاطره دیگری از آن ایام گفت: آن زمان درس تفسیر و آشنایی با قرآن به عنوان یک درس تخصصی در حوزه علمیه رسم نبود اما علامه آن درس را رسمی میگفتند و شهید مطهری از این درس استفاده میکردند و پنجشنبهها از تهران به قم میرفتند.
رئیس دانشگاه امام صادق(ع) یکی از توفیقات شهید مطهری را ارتباط با دانشگاه دانست و افزود: آن زمان ارتباط طلاب با دانشگاه کار خوبی تلقی نمیشود و مرحوم آیتالله بروجردی میگفتند طلاب را دانشگاهی نکنید! اما عدهای که خود ساخته بودند - نظیر شهیدان مطهری، بهشتی، باهنر و مفتح - میرفتند که دانشگاه را حوزوی کنند. ایشان محول بودند نه اینکه بروند از دانشگاه تأثیر بپذیرند، من که خودم دانشگاه تاسیس کردهام این (دانشگاهی کردن طلاب) را نمیپسندم، روحیه طلبگی فقاهت و روحانیت (به معنای سنتی) را باید حفظ کرد.
* «تحول در علوم انسانی» با اضافه کردن بسمالله و حدیث به متون غربی محقق نمیشود
وی تأکید کرد: اعتقاد ندارم طلاب را دانشگاهی کنیم؛ دانشگاهی به معنای امروزی! دستاوردهای 14 قرن تشیع را نباید دست کسانی سپرد که نمیفهمند بحث «تحول در علوم انسانی» شعار بزرگی است اما اجرای آن بسیار کم است. خیلی از کتابها و پایاننامههایی که درباره این تغییر و تحول نوشته میشود، کپیبرداری از آثار غرب است فقط یک بسمالله اولش دارد و یک حدیث به آن اضافه شده است. من خودم اعتقاد ندارم که میتوانم این کارها را بکنم، آن زمان که فکر تأسیس را در سر داشتم، محیطی شبیه مدرسههای دینی مد نظر بود، یعنی محیط ،یک محیطی دینی باشد و اختلاط میان دختر و پسر نباشد.
آیتالله مهدویکنی درباره نقش شهید مطهری در تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) گفت: حیف که آن شهید زود رفت وگرنه ما با هم و با طرز فکر ایشان این کار را شروع کردیم. دوستان بعدی که آمدند میگفتند دانشگاه امام صادق را تاسیس کردید چه میخواهید بکنید اقتصاد اسلامی؟ حقوق اسلامی؟ و … اگر میخواهید کار دانشگاهی کنید، بیایید دانشگاه تهران اگر هم کار طلبگی میخواهید بکنید، مدرسه مروی است.
وی اذعان کرد: راستش آن موقع برای خودم هم این مسایل چندان روشن نبود و فقط دونمایی در ذهنم ترسیم کرده بودم. اکنون هم به جایی که باید میرسیدیم به صورت مطلوب نرسیدهایم، باید بپذیریم که تحولات به صورت جهشی انجام نمیشود و اگر تصورتان آن است که اگر به جایگاهی باید برسیم هنوز نرسیدهایم پس عقبنشینی کنیم نه! باید پله پله طی کنیم و ناامید نباشیم.
* اجازه نقد آثار شهید مطهری را بدهیم/ بر روش و منهج ایشان تکیه دارم
رئیس مجلس خبرگان رهبری خطاب به برگزارکنندگان همایش حکمت مطهر گفت: برگزاری سمینارها خوب است اما مهم، تعلیم و تعلم جوانان است. نباید به همایشها اصالت داد لذا گاهی هم طعنه میزنم و میگویم: نمایشها و سمیناهار! به این همایش، دل خوش نکنید اگر به عنوان ابزار است چیز خوبی است اما ماندگار نیست. نباید به آنها بسنده کرد؛ باید با این مسایل، مبنایی و علمی برخورد کرد. آن چیزی که ماندگار است، صالحات است.
آیتالله مهدوی کنی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: احترام بسیاری برای شهید مطهری قائلیم و شاگرد ایشان بودهایم، اما نباید به سخنان ایشان بسنده کرد یا آنها را نقد نکرد؛ چکشی با اشکالات برخورد نکنید! گمان نکنید مطالب ایشان کافی است، امروز سؤالاتی در حکومت اسلامی و ولایت فقیه مطرح است که آن زمان مطرح نبود، نه اینکه شهید مطهری نتوانسته باشد جواب گوید. ممکن است برخی مسایل اکنون مورد اشکال باشد، اما منهج و روش ایشان درست است.
وی تأکید کرد: تعصب به خرج ندهید که هر چه شهید مطهری گفته صد در صد صحیح است. به خاطر دارم خود حضرت امام به بنده و یکی گفتند نظرات اقتصادی شهید مطهری را مطالعه کنید. آن زمان یکی دو اشکال هم بود که خدمت امام عرض کردیم. درباره خود امام هم همین را نمیگویم که نباید اشکال کرد. بحث سبک، شیوه و منهج با مصداق جداست.
رئیس مجلس خبرگان رهبری افزود: حتی سبک زندگی سیاسی را هم باید از شهید مطهری یاد بگیریم، ایشان سعه صدر بالایی داشتند و حرفهای مخالف را گوش میکردند. امیدوارم ستادی که تشکیل شده ضامن بقای منهج و روش شهید مطهری باشد و کار خوبی کردید که این موضوع از بحث شخصی و خانوادگی خارج کردید تا به شخص وابسته نباشد و بقای آن را موجب میشود.
* پیشنهاد آیتالله مهدویکنی برای بررسی تطبیقی کتابهای شهیدان مطهری و صدر
آیتالله مهدوی کنی در پایان ضمن قدردانی از برگزارکنندگان بزرگداشت شهید مطهری گفت: مرحوم شهید صدر اهل نظر بود، در عین حال که اشتراکاتی با شهید مطهری داشتند، افتراقاتی هم دارند. معتقدم اگر بتوانید بحثهای مقارنت بین مطالب شهید مطهری و شهید صدر داشته باشید، میتواند بسیار احیاگر و زاینده باشد.
اهل بیت علیهم السلام پناهگاه امن
یکی از چیزهایی که ما را از شر شیطان حفظ می کند پناهنده شدن به اهل بیت علیهم السلام است. امیر المومنین علیه السلام فرمودند: «یا کمیل ان الارض مملوة من فخاخ الابالس لن ینجوا احدا الا من تشبس بنا» فرمود: اهدی از دامهای شیطان نجات نمی یابد مگر این که به ما اهل بیت پناهند بشود. در دنیا و آخرت باید به اهل بیت پناه ببریم. در دنیا و آخرت باید یا علی علیه السلام بگوییم. برای این که نفس عمارمان را رام کنیم باید به اهل بیت پناهنده بشویم. ما برای تذکریه نفس نباید به خودمان تکیه کنیم چون خیلی ضعیف هستیم ولی اگر به اهل بیت پناهنده بشویم بدانیم که میتوانیم موفق بشویم پشت نفس و شیطان را به خاک بمالیم. آقا شیخ عبدالله شخصیت فوق العاده ای بود. ایشان فرمودند: من یک بار شیطان را در عالم مکاشفه دیدم. بهش گفتم: تو شیطان هستی؟ گفت: آره. ما با هم درگیر شدیم. زورش زیاد بود من را بلند کرد محکم به زمین زد روی سینه ما خوابید. کسی هم که زمین خورده شیطان باشد یعنی اهل جهنم است. وقتی که می خواست سر من را از تنم جدا کند. گفتم: یا امیر المومنین به دام برس دیدم مولا ظاهر شد دست انداخت بازوی شیطان را گرفت از روی سینه من بلند کرد و به زمین زد. گفت: آقا شیخ عبدالله حالا تو روی سنه اش بشین. بعد فرمود: آقا شیخ عبدالله شماها زورتان نمی رسد از ماها کمک بگیرید. اگر ناتوانی بگو یا علی اگر خسته جانی بگو یا علی تمام اولیا و انبیا، حتی پیامبر ما هم در هنگام مشکلات از امیرالمومنین علیه السلام کمک می خواستند. پیامبر ما میفرماید: «یا علی انا استغنی لک فی الدنیا و الاخرة» ای علی من در نیا و آخرت نیاز به کمک تو دارم. «و من یعتصم بالله هدی علی صراط مستقیم واعتصموا بالله و هو مولاکم نعم المولی» ما باید این را بدانیم که شیطان خیلی قوی است و جز قدر خدا که تجلیش اهل بیت هستند کسی نمی تواند به ما کمک کند و ما را سعادتمند کند. و این عمرمان را هم قدر بدانیم. امام سجاد می فرماید: «اللهم الرزقنا التجافی عن دار الغرور و العنابة عن الدار الخلود و الاستعداد …» یعنی خدایا ما را توقیق بده که دل از این دنیا بکنیم و خودمان را به جایگاه ابدیمان آماده کنیم. گوشه ای از سخنرانی حاج آقا فرحزاد
رحلت حضرت آیت الله مهدوی کنی
سم الله الرحمن الرحیم با تأسف و تأثر اطلاع یافتیم که عالم مجاهد و پارسا حضرت آیتالله آقای حاج شیخ محمدرضا مهدوی کنی رضواناللهعلیه دار فانی را وداع گفته و دوستان و ارادتمندان خود را داغدار کرده است. این عالم بزرگوار از جملهی نخستین مبارزان راه دشوار انقلاب و از چهرههای اثرگذار و یاران صمیمی نظام جمهوری اسلامی و از وفاداران غیور و صادق امام بزرگوار بود و در همهی عرصههای مهم کشور در دوران انقلاب شجاعانه و با صراحت تمام نقشآفرینی کرد. از عضویت در شورای انقلاب و سپس تشکیل کمیتههای انقلاب در آغاز تأسیس نظام اسلامی تا تصدی وزارت کشور و سپس قبول نخست وزیری در یکی از سختترین دورانهای جمهوری اسلامی، و تا ورود در عرصهی تولید علم و تربیت جوانان صالح و تأسیس دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) و تا امامت جمعه تهران و سرانجام ریاست مجلس خبرگان، همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزههای جناحی و قبیلهئی را به حیطهی فعالیتهای گسترده و اثرگذار خود راه نداد. این انسان بزرگ و پرهیزگار، همهی وزن وزین خود را در همهی حوادث این دهها سال در کفهی حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیرهی انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید. رحمت و رضوان الهی بر روان پاک او باد. اینجانب به خاندان گرامی و برادر عالیقدر ایشان، و به مردم ایران و روحانیت عظیم الشأن و همهی ارادتمندان و شاگردان و دستپروردگان آن مرحوم صمیمانه تسلیت میگویم و علو درجات وی را از خداوند متعال مسألت مینمایم. سید علی خامنهای ۹۳/۷/۲۹
فاقروا ما تیسر من القرآن
به دختر بچهات میگویی: دوستت دارم. میگوید: اگر راست میگویی یك بستنی برایم بخر!
و این نشان میدهد كه بچهها هم به خوبی میدانند كه دوستی و عشق، علامت و نشان دارد و نشانه آن عمل و اقدام است.
پس ما نیز اگر خدا را دوست داریم باید دست به كار شده و دستورات او را به كار بسته و به خواستههای او تن در دهیم.
و البته دستورات و خواستههای خداوند هم به تمامی و یك جا در كتاب آسمانی او «قرآن كریم» آمده است.
پس قرآن بخوانیم. فاقروا ما تیسر من القرآن تا آنجا که می توانید قرآن بخوانید (حجت الاسلام رنجبر)