اولین کرسی آزاد اندیشی
به حول وقوه الهی در تاریخ بیستم آبان سال یکهزاروسیصدونودوسه اولین کرسی آزاد اندیشی با موضوع امربه معروف و نهی از منکر در سالن اجتماعات سطح2 مدرسه علمیه فاطمیه کرمان برگزار شد.
در این کرسی که به صورت استاد طلبه برگزار شد، استاد توانمند سر کارخانم منتظر به تبیین لغوی واصطلاحی امر به معرو ف و نهی از منکر وهمچنان به تبیین شرایط و چگونگی اجرای این فریضه پرداختند .
در همین راستا کتاب(( واجب فراموش شده)) از مقام معظم رهبری((مد ظله العالی)) را به طلاب گرامی معرفی کردند.در ادامه یکی از طلاب به نقد سخنان ایشان پرداخت وسوالاتی مطرح کرد.
ازجمله این سوالات :آیا امر به معروف ونهی از منکر توهین به عقل افراد نیست؟ علت عدم گرایش قشر مذهبی در اجرای امر به معروف ونهی از منکر چیست؟و یا اینکه مجری امر به معروف ونهیاز منکر باید خود عامل به معروف باشد – تقوا ،داشته باشد اگر اینگونه نباشد وظیفه از او ساقط می شود؟وسوالات دیگری نیز مطرح شد .
در ادامه استاد محترم پاسخگوی سوالات شدند که عقل کنار شرع قرار می گیرد ،اگر عقل سالم باشد وقتی شرع را به او می گوئیم توهین به او نمی شود.
واین که قشر مذهبی تمایل به امر به معروف ندارند1- مشکل از مجریان است2- خودمان دچار منکر هستیم و ترس از برخورد طرف مقابل داریم 3-ایجاد پیش فرض ها و قضاوت های ناعادلانه .
واین که آمر باید خودش تقوا داشته باشد، نه ! وجوب در هر صورت بر گردن ما می باشدو ما وظیفه درست کردن خود را داریم.
در پایان فرم نظر سنجی به شرکت کنندگان داده شد.
اشک بر سید الشهدا
آیا ما باید برای بالا بردن مراتب اشک مان و جهت دادن به آن تلاشی هم بکنیم؟
پاسخ: بله قطعا. داریم که زیارت امام حسین (ع) ثواب هفتاد هزار حج را دارد. پس می شود با یک زیارت، به اندازه هفتاد هزار حج، برکت بدست بیاورید. در واقع روایت می خواهد بگوید بروید دنبالش. جوری زائر شوید که یک زیارتتان به اندازه هفتاد هزار حج باشد. فرمودند: زائرین سه دسته اند: یک دسته هستند که خداوند اموال و اولادشان را برای آنها حفظ می کند، یک دسته هستند که وقتی از حج فارغ می شوند خداوند می فرماید که زندگی تان را از نو شروع کنید. یعنی پاک شده اید. و یک دسته هستند که به آنها گفته می شود که آینده شما هم تامین شد. یعنی در مقامی قرار گرفته اید که شیطان دیگر دستش به شما نمی رسد. این روایت دارد به ما می آموزد که سعی کنیم از دسته سوم باشیم. در بکاء هم همین طور است. می خواهند بگویند بروید این ثوابها را به دست بیاورید. مثل نماز که می تواند معراج باشد یا اسقاط تکلیف باشد. در اسقاط تکلیف بالاخره انسان می تواند در نزدیک غروب نمازش را بخواند وحتما آثاری هم دارد ولی آن صلاتی که معراج مومن است و آن روایات در فضیلت صلات، معلوم نیست برای این نمازهای معمولی باشد. در بکاء هم همینطور است. باید سعی کنیم که بکاءمان را جامع و کامل و عمیق کنیم. و بکاء ما بکاء محبین بشود و به بالاترین درجه بکاء محبین برسیم. اینجا یک نکته ای هست و آن اینکه همه حقایق از عالم بالا می آید. حقیقت بکاء که بر قلب و چشم انسان می آید از عالم امام می آید. اگر جرعه ای از بکاء امام سجاد(ع) را که محور این بلا هستند، به ما بنوشانند، کار درست می شود. اگر انسان بخواهد جزو باکین بشود توسل به امام سجاد(ع) خوب است. که به انسان بکا بر سیدالشهدا بدهند، با درجات و آثاری که دارد. انسان می بیند که اهل بکا واقعا تعلقاتشان قطع شده.(حجت الاسلام میر باقری )
اشک بر سید الشهدا یک راه میانبر ....
مگر انسان چقدر آلودگی دارد که انقدر باید تطهیر شود؟
پاسخ: اگر کسی راه خدا را بشناسد می داند که ما نیاز به تطهیر دائمی داریم تا به مقام اخلاص محض برسیم. مقام اخلاص محض و اخلاص در حب بسیار بالاست. «أَعْلَى دَرَجَةِ الزُّهْدِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْوَرَعِ وَ أَعْلَى دَرَجَةِ الْوَرَعِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْيَقِين»1)همه تعلقاتت که ریخت، انوار یقین به سراغت می آید.
اشک بر سیدالشهدا یک راه میانبر است که این راه میانبر هم باید دوام داشته باشد. ما نیاز به تطهیر دائمی داریم چون آلودگی های ما پیچیدگی های بسیاری دارد. آلودگی ما فقط گناهان کبیره نیست. گاهی اوقات شرک، مخفی تر از یک مورچه سیاه، در شب سیاه بر سنگ تاریک است ولی همین شرک مغفور است. بخشیده می شود. ولی مانع لقاء الله است. باید همه زوایای وجود انسان مطهر بشود. لذا این وادی ادامه دارد. کسانی که در حزن شان دائمی هستند، دائما درحال سیر هستند. سیر الی الله آخر ندارد. کسانی که دائما در کربلا هستند، دائما با سیدالشهدا سلوک می کنند. و این سلوک طهارت و نورانیت دائمی می آورد. این خاصیت تطهیر و تنویر، خاصیت تولی و تبری، خاصیت مغفرت و حیات طیبه ای که در عاشورا هست دائمی می شود.1 ) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 62
فواید گریه کردن
1- هنگامي كه دچار استرس هيجاني مي شويم، مغز و بدن ما شروع به توليد تركيبات شيميايي و هورمون هاي خاصي مي كند. گريه كردن كمك مي كند تا اين تركيبات شيميايي زائد كه نيازي به آنها نيست از بدن حذف گردند.
2- اشك هاي احساسي در واقع مواد سمي اي را كه در پي استرس هيجاني در خون تجمع مي يابند را از بدن دفع مي كند.
3-اشك هاي احساسي سطح منگنز بدن را كاهش مي دهند. اين ماده معدني بر روي خلق و خو تأثير مستقيم مي گذارد. غلظت منگنز اشك احساسي 30 برابر بيشتر از منگنز موجود در خون است.
5- گريه مانند ادرار و تعريق باعث حذف مواد سمي و محصولات زائد بدن مي شود.
6- گريه يك مكانيسم رايگان، طبيعي و قدرتمند براي كنار آمدن با درد، استرس و اندوه مي باشد.
7- هورمون هايي كه پس از استرس در بدن انباشته مي شوند به حد سطح سمي رسيده و باعث تضعيف سيستم ايمني بدن و ديگر فرآيندهاي بيولوژيكي مي شوند. اشك هاي احساسي به عنوان دريچه اطمينان براي قلب عمل مي كنند.
9- نه تنها گريه باعث ارتقاي سطح سلامتي فرد مي شود، بلكه در افزايش حس تعلق در گروه نيز تأثير گذار بوده و موجب افزايش حضور و دخالت ديگران در تأمين رفاه فرد مي شود. اشك ريختن يك روش مؤثر در ايجاد ارتباط بوده و در برانگيختن حس همدردي و دلسوزي سريع تر ازهر ابزار ديگري عمل مي كند.
گريه به طور مؤثري بازگو كننده آن است كه شما در مورد يك دل نگراني خاص، صادق و بي ريا بوده و در كنار آمدن با آن مشكل مضطرب مي باشيد.
10- گريه عملي طبيعي، سالم و شفابخش است.
11- گريه در كاهش و جلوگيري از بيماري هاي مرتبط با استرس مؤثر مي باشد.
12- خنده و گريه دو ابزار كارآمد در كاهش استرس و رهايي ازاحساسات منفي مي باشند.
13- هنگامي كه گريه سركوب مي شود، هيجانات رها نمي شوند و خصايص شخصيتي مخرب همچون پرخاشگري بروز مي كنند.
14- به باور دانشمندان سركوب و امتناع از گريه، كار معقولي نيست. اما برخي افراد كه پس از مورد انتقاد قرار گرفتن، مشاجره با دوستان، مواجهه با ناكامي هاي كوچك فورا شروع به گريستن مي كنند، بايد به روانشناس مراجعه كنند، چرا كه معمولا علت اصلي اين نوع گريه ها اعتماد به نفس پايين و يا مشكلات رواني مزمن در فرد بوده و بايستي تحت درمان قرار گيرد.
15- انسان ها پس از گريه كردن، از لحاظ جسمي و رواني احساس بهتري پيدا مي كنند و در واقع سبك و خالي مي شوند.
16- گريه يك ابزار برقراري ارتباط است، يك زبان جهاني براي درخواست كمك و حمايت اجتماعي.
17- گريه به آزاد سازي آندورفين ها در جريان خون كمك مي كند. آندورفين ها تركيبات شيميايي اي هستند كه باعث بهبود خلق و خو و تسكين درد مي شوند.
مقام حضرت ابوالفضل علیه السلام
امام زین العابدین علیه السلام:
رَحِمَ الله العباس ، فَلَقد آثر و
اُبِلی و فَدا اَخاهُ بِنَفسه حَتی قَطَعتُ
یَداهُ
فَابَدلَهُ الله جَناحَینِ یَطیرُ بِهِما
مَعُ المَلائِکه فِی الجَّنه کجَعفر بن
ابیطالب
وَ اِن للعَباس عِندالله عَزَّ و جَلَّ
مَنزَلَه یَغبِطُهُ بها جَمیع الشُّهداء
یَومَ القیامه
خدا رحمت کند عمویم عباس را ، عجب ایثار کرد و حداکثر آزمایش را انجام داد ، او خود را فدای برادرش کرد تا جائی که هر دو دستش قطع شد و خدای متعال به جای آن دستها دو بال به وی عنایت کرد که بوسیلۀ آن دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز می کند مثل جعفر بن ابیطالب . و به راستی که عباس در ÷یشگاه خدای عزوجل مقام و منزلتی دارد که تمام شهدا در روز قیامت به آن مقام غبطه می خورند .
جنگ هم قانون و اخلاق دارد
آيه شماره 126 از سوره مبارکه النحل
وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ
و اگر عقوبت كرديد همان گونه كه مورد عقوبت قرار گرفته ايد [متجاوز را ] به عقوبت رسانيد
و اگر صبر كنيد البته آن براى شكيبايان بهتر است
حتى نسبت به دشمنان و شكنجه كنندگان، عدل و انصاف را مراعات بكنید.
«بمثل ما عوقبتم» مقابله به مثل، حق طبیعى و الهى است.
«فعاقبوا» در صبر لذّتى است كه در انتقام نیست.
«و لئن صبرتم لهو خیرٌ» آنجا كه هیجان و ناباورى در كار است،
وعده هاى خود را با تأكید مطرح كنید.
(در «لَهو خیر» تاكیدى است كه در «فهو خیر» نیست)
جنگ هم قانون و اخلاق دارد.
«بمثل ما عوقبتم ، و لئن صبرتم …»
قانون به تنهایى كارساز نیست، اخلاق لازم است.
«بمثل ما عوقبتم» قانون است و «لئن صبرتم» اخلاق است.
فكر نكیند كه صبر شما به سود مخالفان است، بلكه به سود خودتان مى باشد.
(روزى مى رسد كه برگ سبز پیروزى به دست شما مى افتد،
ووجدان مخالفان بیدار شده ودنیا صحنه هاى برخورد میان شما را مى بیند،
به عظمت و بزرگى شماو… پى مى برد.) «فهو خیر للصّابرین»
مرگ از دیدگاه امام حسین علیه السلام
روز عاشورا چون جنگ شدت گرفت و كار بر حسين علیه السلام بسيار سخت شد، بعضى از اصحاب آن حضرت ديدند برخى از ياران امام علیه السلام در اثر شدت جنگ و با مشاهده بدنهاى قطعه قطعه شده دوستانشان و فرا رسيدن وقت شهادت و جانبازى آنها، رنگ چهره شان دگرگون گشته است و لرزه بر اندام آنان افتاده و ترس دلهايشان فراگرفته است. اما خود سيدالشهدا و تعدادى از خواص يارانش برخلاف آنها هر چه فشار بيشتر، و مرحله شهادت نزديكتر مى شود رنگ صورتشان درخشنده تر گشته و سكون و آرامش بيشتر مى يابند. بعضى از اين شهامت فوق العاده تعجب كرده با امام حسين اشاره كرده، به يكديگر مى گفتند: به حسين نگاه كنيد كه ابدا از مرگ و شهادت باكى ندارد. امام حسين علیه السلام متوجه گفتارشان شده، فرمود:اى بزرگ زادگان قدرى آرام بگيريد! صبر و شكيبايى پيشه كنيد! چون مرگ پلى است كه شما را از گرفتاريها و سختيها عبور داده و به بهشت هاى پهناور و نعمتهاى جاودانى مى رساند. و اما براى دشمنانتان پلى است كه از قصر به زندان مى رساند. و كداميك از شما نخواهد از يك زندان به قصر مجلل منتقل گردد. پدرم از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم برايم نقل كرد، كه مى فرمود: دنيا براى مؤ منان همانند زندان و براى كافران همانند بهشت است . و مرگ پلى است كه مؤ منان را به بهشتشان ، و كافران را به جهنمشان مى رساند. آرى، نه دروغ شنيده ايم و نه دروغ مى گويم . بحار: ج 6، ص 154 و ج 44، ص 297.
مقام حضرت ابوالفضل علیه السلام
امام صادق علیه السلام درباره مقام حضرت ابوالفضل علیه السلام فرمودند
«كان عمّنا العبّاس نافذ البصيرة، صلب الايمان، جاهد مع أبى عبد اللَّه، و ابلى بلاء حسنا، و مضى شهيدا.»
عموى گرانقدرم، عباس، انسانى هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ايمانى آگاهانه و استوار و عميق بود؛
به همراه حسين علیه السلام دليرانه مبارزه كرد
و در آزمون سخت زندگى- با به جان خريدن رنجها و گرفتاريهاى بسيار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر بر آورد
و پس از جهادى سترگ و شجاعانه، جان را در راه خدا هديه كرد.
(شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، ج3، ص184.)