دنيا همه هيچ و کار دنيا همه هيچ ( از فرمایشات آیت ا... مجتهدی تهرانی – ره)
دلبستگی برای دنیا دیوانگی است . اگر انسان دنیا را برای دنیا بخواهد ، دیوانه است . اما اگر دنیا را برای آخرت بخواهد ، برای کمال و معرفت و علم و خدمت به خلق و … بخواهد خوب است . … من یک روز خانه مرحوم تحریری رفته بودم ، دیدم یک بیت شعر نوشته و روی پیش بخاری خانه اش گذاشته؛ تمام دنیا در این یک بیت شعر وصف شده ، این یک بیت شعر یک کتاب است : دنيا همه هيچ و کار دنيا همه هيچ ای هيچ ، برای هيچ در هيچ مپيچ
” ای هیچ ” که در مصراع دوم آمده منظورش به ماست. می گوید ” ای انسان تو هیچی نیستی! بله اگر ما چیزی بودیم جلوی مرگ را می گرفتیم . و …
[ منبع : در محضر مجتهدی ، ج2،صص 267-268]
التملس دعا
علی(ع) بعد از شنیدن خبر جانسوز مرگ فاطمه(ع) به سرعت وارد منزل شد،
دید فاطمه زهرا در بستر خود خوابیده و یک قطیفه مصری روی خود کشیده است.
علی(ع) اور ا صدا زد، جوابی نشنید، به طرف راست و چپ فاطمه رفت، صدیقه را صدا کرد، اما جواب نشنید،
عبای خود را کنار گذاشت، عمامه را برداشت دامن قبا را بالا زد و سر زهرا را در دامن خود نهاد و صدانمود:
یا زهرا! یا زهرا! اما فاطمه سخنی نگفت.
امیرالمومنین گفت: «ای دختر محمد»! جوابی نشنید……..
گفت: یا فاطمه! کلمینی. ای دختر پیغمبر! با من صحبت کن،
من علی پسر عموی تو هستم حضرت می فرماید: فاطمه(ع) چشمش را باز کرد، (یعنی قبل از مرگ کامل که بنابر علم امروزی مدتی طول می کشد،
به درخواست مقام ولایت و قدرت لایزال الهی فاطمه حیات مجدد یافت.)
و به صورت علی(ع) نگریست و به گریه افتاد.[1]
سپس سخنانی با یکدیگر در میان گذاشتند و بعد از مدتی کوتاه فاطمه(ع) از دنیا رفت.
به یاد آن ساعتی که زینب(ع) کنار پیکر بی سر برادر آمد و از روی تعجب صدا زد: أأنت اخی. آیا تو برادر من و پسر مادر من هستی؟!
ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم آیا تویی برادر من؟ نیست باورم! چه کرد زینب(ع) دو دست خویش را زیر بدن قطعه قطعه برادر برد و مقداری به طرف بالا حرکت داد و سپس رو به آسمان نمود و چنین عرضه داشت: »اللهم تقبل هذا القربان»[2]
پروردگارا! این قربانی را قبول کن. سپس خم شد و لب ها را روی گردن بریده برادر گذاشت.
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم. این جا علی کنار زهرا آمد ،
در کربلا نیز مانند این صحنه بسیار تکرار شد، هر کسی که شهید می شد یا لحظه شهادت را سپری می کرد
ابی عبدالله (ع) خود را به بالین او می رساند و سرش را به دامن می گرفت.
گاهی بالای سر اصحاب می رفت گاه علی اکبر و قاسم و.. اما وقتی حسین بن علی(ع) در گودال قتلگاه افتاد،
هیچ کس نبود هنگام شهادت در کنار او باشد،
فقط شمر ملعون بود که روی سینه حسین نشست و سر حضرت را از بدن جدا کرد. و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون …………………………………………………
پی نوشت: 1- جامع الاخبار، به نقل از «زندگانی فاطمه زهرا(س)» عمادزاده، ص 444. 2- مقتل مقرم، ص 307.
معیار خدمات او نیاز مردم بود
مرحوم حاج حبیب الله بیگدلی خیاط علما و بسیاری از بزرگان در قم بود ، ایشان نقل می کند “ آیت الله محمود مدرّسی یزدی یک وقتی به من فرمودند، سن شما چقدر است؟ گفتم چند روزی است شیطان پیشانی مرا بوسیده است. ایشان خیلی خندید، به ایشان گفتم: با عرفا باید اینجوری حرف زد. خیلی باهوش بود. کارهایی را می کرد که دیگران نکرده بودند. مردم او را بخاطرساختن سرویس های بهداشتی و … مذمت می کردند. می فرمود: عیب ندارد. همه می روند مسجد می سازند که مردم بروند در آن نماز بخوانند تا آنها ثواب ببرند. ما نیز می خواهیم مکانی برای قضای حاجت بسازم تا مردم استفاده کنند و من ثوابش را ببرم. این دستشویی های نزدیک مسجد امام حسن عسکری علیه السلام در قم را ایشان ساخته است. یعنی معیار خدمات او نیاز مردم بود و احتیاج مبرم جامعه، نه آنچه که شهرت آور باشد یا آبرو محسوب شود.
( منبع : کتاب ناگفته های عارفان و داستانهایی از علما - سایت صالحین)
اعمال از نظر قرآن
البته عمل هم از نظر قرآن کریم بر دو گونه است: یک عمل مرده است و یک عمل جاندار. عمل مرده آن است که من نود سال انجام میدهم و روی همین زمین هم میماند و به آسمان عروج نمیکند. یک عمل هم عمل جاندار است که هر کدامش را که انجام میدهم پرمیکشد و به عالم ملکوت میرود و آنجا میماند. آیهای عجیب در سوره فاطر است که به این حقیقت اشاره دارد: )مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلّٰهِ الْعِزَّةُ جَميعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه( عملی که جان دارد حرکت میکند و سریع تمام حجابها را هم رد میکند و به مقصد میرسد، چون هزارگونه حجاب در مسیر عمل است. امام خمینی; زمانی یک بیت شعر میخواندند که در دهان بیشتر عرفا بوده است. آنها خودشان را سرزنش میکردهاند و از خودشان ناراضی بودهاند، با این که از همه مردم بهتر بودهاند. ایشان میفرمود: هفت شهـر عشق را عـطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچهایم در شهری این بیت را برای پنج یا شش نفر خواندم. در آنجا عارفی بود که گفت خوش به حال شما که اندر خم یک کوچهاید، والله ما هنوز در کوچه اول هم نیامدهایم! شما ادعای بزرگی کردهاید که یک کوچه شهر عشق را رفتهاید! او مرا بیدار کرد و فهمیدم که خیلی در اشتباهم که راحت مینشینم و ادعا میکنم که ما اندر خم یک کوچهایم. او به من نهیب زد که دروغ به این شاخداری را دیگر به کسی نگو! تو چهل سال هر کاری که کردهای برای لذت نفست انجام دادهای و به خدا کاری نداشتهای، نماز را هم که خواندهای برای کیف خودت بوده، لباس پوشیدن و علم آموختنت هم برای لذت خودت بوده است، پس خدا چه شده است؟ به خدا آدم مبهوت میشود که مثلا چقدر چرخ در این عالم گشته تا این ده انگشت برای انسان درست شده و بعد عدهای براحتی از سر شب دور هم مینشینند و با استفاده از این نعمت قمار بازی میکنند یا کسی که با این انگشتها شیشه مشروب را بلند میکند یا این دست را به گردن کسی میاندازد که شرع اجازه نداده است. این اشخاص توجه ندارند که خدا این دست و انگشتان را برای این کثافتکاریها به آنان نداده است. سخنرانی استاد حسین انصاریان
کارهای اولیای خدا
اولیای خدا همیشه مشغول سه کار بودهاند. کار اولشان عبارت بوده از تخلیه، و آنان دایم در این تلاش بودهاند که هر چیزی را که محبوبشان نمیپسندیده از خودشان دور میکردهاند. این تخلیه، انسانها را نورباران وبه وجود مقدس حق نزدیک مینماید. بنابراین، وقتی که عبد در حال تخلیه کردنِ وجود خود از آلودگیهاست، در حقیقت در حال زمینهسازی برای رساندن خود به مقام قرب است.
کار دوم آن اولیا هم تحلیه است. اولیای حق مرتب در حال آراستن روح، باطن خود به فضیلتها هستند تا به رنگ و صبغه الهی درآیند. کار سوم آنها هم تجلیه است که با انجام خالصترین اعمال شایسته، روان خود را تبدیل به یک آیینه میکنند تا ملکوت در آن انعکاس و تجلّی یابد و غیبی را که از همه چشمها مستور است در درونشان آشکار شود و ظاهر و باطن عالم پیش آنها یکی گردد.
ممکن است تا قبل از فردا نباشیم
قال علیٌ علیه السلام : مَا أُنْزَلَ الْمَوْتَ حَقَّ مَنْزِلَتِهِ مَنْ عَدَّ غَداً مِنْ أَجَلِهْ. ( امالی ، ص 170 )
تعبیر کوتاه و بسیار گویا و عبرت انگیزی است . می فرماید : کسی که فردا را جزو مهلتِ عمر خود و زندگی خود بداند ، مرگ را درست نشناخته و در جای حقیقی ِ خود قرار نداده است این که ما خیال کنیم یک چند سال دیگر هستیم ، … این یک نگرشِ عامیانه است، … ممکن است تا قبل از فردا ما نباشیم، کما اینکه نظایرش را فراوان دیدید. در دعای صحیفه سجادیه، تعبیر عجیبی است ، می فرماید : پروردگارا! به من آن روحیه را عطا کن! که امیدِ رسیدنِ نفسِ بعدی را به این نفس نداشته باشم. داریم راه می رویم ، این که قدمِ بعدی حتماً از سوی ما برداشته خواهد شد ، این را ما خاطر جمع نباشیم…. اگر این روحیه را پیدا کردیم دیگر انسان کارها را عقب نمی اندازد. و کارهای لازم را در وقتش انجام می دهد.
شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا… امام خامنه ای (مدظله العالی) [ جلسه 30 درس خارج ، 7 /10/ 1393 ]
متی ترانا ونراک
منتظران چشم به راه آمدنش هر لحظه زمین قلبهایشان را با یادش آب و جارو می کنند
و دیده ی خویش را به سمت خانه ی دوست تنگ تر می نمایند.
شاید زیباترین لحظه ی تاریخ را با قاب دیدگانشان به تصویر در آورند.
این همان چیزی است که هر جمعه در دعای ندبه از تارهای وجودشان به مولای خویش عرضه می دارند:
متی ترانا و نراک
میلاد
زینب علیهاالسلام دختر على و زهرا علیهماالسلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در پنج سالگى مادر خود را از دست داد و ازهمان دوران طفولیت با مصیبت آشنا گردید. در دوران عمر با بركت خویش، مشكلات و رنجهاى زیادى را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخى چون اسارت و… را تحمل كرد. این سختى ها از او فردى صبور و بردبار ساخته بود(1)
او را ام كلثوم كبرى، و صدیقه صغرى مىنامیدند. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود. او زنى عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه بود. نسب نبوى، تربیت علوى، و لطف خداوندى از او فردى با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طورى كه او را «عقیله بنى هاشم» مىگفتند. با پسرعموى خود«عبدالله بن جعفر» ازدواج كرد و ثمره این ازدواج فرزندانى بود كه دو تن از آنها (محمد و عون) در كربلا، در ركاب ابا عبدالله الحسین علیه السلام شربت شهادت نوشیدند(2)
آن بانوى بزرگوار سرانجام در پانزدهم رجب سال 62 هجرت، با كوله بارى از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانى را وداع گفت
1- شیخ ذبیح الله محلاتى، ریاحین الشریعه، (تهران، دارالكتب الاسلامیه) ج3، ص46.
2- همان، ج3، ص210.