چرا باید روزه بگیریم؟
روزهداری دلایل مذهبی و علمی متعددی دارد.اماروزهداری قبل ازهرچیز یک عمل مذهبی پسندیده است
که به تصفیهی روحی افراد کمک میکند. گفته میشود که ماهاتما گاندی، سیاستمداروفیلسوف هندی،
در زمان حیات خود برای دستیابی به «پاکی هند» روزه میگرفت. فلاسفهی بزرگی مانند سقراط و
افلاطون نیز برای ارتقای کارایی مغز و افزایش قدرت تفکر خود روزه میگرفتند.
علاوه بر این سالهاست که محققان در خصوص روزهداری و تأثیر آن روی سلامت افراد بررسی
میکنند.
نتایجی حاصل شده است که نشان میدهد روزه گرفتن برای درمان و مقابله با برخی از بیماریها
کارساز است. گفته میشود قرنها پیش بقراط روزهداری را به بیماران خود تجویز میکرد.
علم مدرن نیز اثرات مثبت روزهداری درپیشگیری از ابتلا به بیماریهایی مانند دیابت و غیره را به اثبات رسانده است
دعاى روز پنجم ماه مبارك رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَكَ الصّالحینَ القانِتین
واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِكَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِكَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین.
خدایا قرار بده در این روز از آمرزش جویان وقرار بده مرا در این روز از بندگان شایسته وفرمانبردارت وقرار
بده مرا در این روز ازدوستان نزدیكت به مهربانى خودت اى مهربان ترین مهربانان.
دعاى روز چهارم ماه مبارك رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَةِ أمْرِكَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُكْرَكَ
بِكَرَمِكَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْكَ وسِتْرِكَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.
خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت وبچشان در آن شیرینى یادت را ومهیا كن مرا
در آنروز راى انجام سپاس گذاریت به كـرم خودت نگهدار مرا در این روز به نگاه داریت وپرده پوشى
خودت اى بیناترین بینایان.
توصیههای کلی در مورد شام و سحری
در هنگام شام و سحری فقط از یک نوع غذا استفاده شود که شامل سه گروه غذایی باشد و در
مصرف چند نوع غذا باهم خودداری شود.
سعی شود حتما سحری میل شود، زیرا به فرموده پیامبر (ص) درآن برکت است و نیاز تغذیه ای
بدن را در طول روز تامین میکند و از کاهش قند خون و از بیحوصلگی و خستگی و کاهش
یادگیری جلوگیری میکند.
در سحری غذاهای کم حجم مصرف شود، سعی شود غذاهای فیبردار مصرف شود.
مصرف سبزیجات و میوه جات هنگام سحری و شام بسیار مناسب است و کمک به دفع سموم
میکند و تشنگی در طول روز را کاهش میدهد.
در شام و سحر سعی شود از آرد سبوسدار استفاده شود.(نانی که با ارد سبوسدار پخت شده
باشد مانند نان سنگک)
در سحری از مصرف غذاهایی مثل: کوکو سبزی، کوکو سیب زمینی، کتلت، گوشت سرخ کرده،
جوجه کباب، ماهی کباب، همچنین غذاهایی که ادویه زیاد دارند خودداری شود، زیرا این غذاها
موجب تشنگی میشوند.
از مصرف غذاهای شیرین و چرب مثل زولبیا و بامیه خودداری شود.
مصرف غذاهای ساندویچی و سس مایونز نیز ضرر دارد و مناسب نیست.
جهت احساس تشنگی کمتر میتوان در پایان سحری لیموترش استفاده کرد.
در شام و سحری از مصرف غذاهای سنگین و سرخ کرده پرهیز شود.
بعد از مصرف سحری بلا فاصله نخوابید.
در هنگام سحری از نوشیدن چای خودداری شود زیرا مدر بوده و دفع آب بدن را زیاد میکند و
موجب تشنگی میشود.
اثرات روزهداری در بدن
روند سوختوساز بدن به محض توقف خوردن و آشامیدن به حرکت میافتد و بدن خیلی زود به ذخایر چربی خود متوسل میشود. زمانی که روزه میگیرید مغز به گلوکز نیاز پیدا میکند. در نتیجه از ذخایر چربی بافتها استفاده کرده و تری گلیسیرید را به گلیسرول تبدیل میکند که خود به گلوکز تبدیل میشود.
روزه علاوه بر برکات معنوی که برای همه دارد، روند پیری سلولهای بدن را به تأخیر میاندازد، بدن را تمیز و پاکسازی میکند و از ابتلا به بیماریهای مزمن پیشگیری میکند
در صورت روزهداری طولانیمدت، بدن برای تولید گلوکز از عضلات نیز برداشت میکند. به این منظور از پروتئینهایی استفاده میکنید که به اسیدآمینهها و سپس گلوکز تبدیل میشوند. این فاز «گلوکونئوژنز» یعنی سنتز گلوکز از منابع غیرقندی میتواند برای بدن خطرساز شود. در نتیجه لازم است که روزهداری سالم و با رعایت اصول صحیح را در پیش بگیرید.
دعاى روز سوم ماه مبارك رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة والتّمْویهِ واجْعَل لی
نصیباً مِنْ كلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِكَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ.
خدایا روزى كن مرا در آنروز هوش وخودآگاهى را ودور بدار در آن روز از نادانى وگمراهى وقرار بده مرا
بهره وفایده از هر چیزى كه فرود آوردى در آن به بخشش خودت اى بخشنده ترین بخشندگان.
ضرورت خودسازى رهبران و مديران
امام علی علیه السلام فرمود: كسى كه خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آن كه به تعليم
ديگران پردازد، خود را بسازد، و پيش از آن كه به گفتار تربيت كند، با كردار تعليم دهد .زيرا آن كس
كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوارتر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد
نهج البلاغة / ترجمه دشتى 639
زندگینامه شیخ رجبعلی خیاط(5)
وفات
سرانجام در روز بیست و دوم شهریور ماه سال 1340 هجری شمسی سیمرغ وجود پربرکت شیخ پس از عمری خودسازی و
سازندگی از این جهان پر کشید.
فرزند شیخ روز قبل از وفات او را چنین تعریف می کند:
روز قبل از وفات، پدرم سالم بود، مادرم در خانه نبود، تنها من در خانه بودم، عصر هنگام، پدرم آمد و وضو گرفت و مرا صدا کرد و گفت:
« قدری کسل هستم، اگر آن بنده خدا آمد که لباسش را ببرد، دم قیچیها ( پارچه های زائدی که بعد از دوخت لباس باقی میماند ) در
جیبش است و سی تومان باید اجرت بدهد. »
پدرم هرگز به من نگفته بود که کسی اگر آمد، اجرت کار چقدر است، من جریان را نفهمیدم.
یکی از ارادتمندان جناب شیخ، که شب قبل از وفات، از طریق رؤیای صادقه رحلت ملکوتی وی را پیشبینی کرده بود، ماجرای وفات را
چنین گزارش میکند:
شبی که فردای آن شیخ از دنیا رفت، در خواب دیدم که دارند در مغازههای سمت غربی مسجد قزوین را میبندند، پرسیدم: چه
خبره؟ گفتند آشیخ رجبعلی خیاط از دنیا رفته. نگران از خواب بیدار شدم. ساعت سه نیمه شب بود. خواب خود را رؤیای صادقه یافتم.
پس از اذان صبح، نماز خواندم و بیدرنگ به منزل آقای رادمنش رفتم، با شگفتی، از دلیل این حضور بیموقع سؤال کرد، جریان رؤیای
خود را تعریف کردم.
ساعت پنج صبح بود و هوا گرگ و میش، به طرف منزل شیخ راه افتادیم. شیخ در را گشود، داخل شدیم و نشستیم، شیخ هم
نشست و فرمود:
« کجا بودید این موقع صبح زود؟ »
من خوابم را نگفتم، قدری صحبت کردیم، شیخ به پهلو خوابید و دستش را زیر سر گذاشت و فرمود:
« چیزی بگویید، شعری بخوانید! »
یکی خواند:
خوشتر از ایام عشق ایام نیست
صبح روز عاشقان را شام نیست
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
هنوز یکساعت نگذشته بود که حال شیخ را دگرگون یافتم، از او خواستم که برایش دکتر بیاورم. یقین داشتم که امروز شیخ از دنیا
میرود.
شیخ فرمود:
« مختارید »
دکتر… نسخه نوشت، رفتم دارو را گرفتم هنگامی که برگشتم دیدم شیخ را به اتاق دیگری بردهاند، رو به قبله نشسته و شمد
سفیدی روی پایش انداختهاند و با شست دست و انگشت سبابه شمد را لمس میکرد.
من دقیق شده بودم که ببینم یک مرد خدا چگونه از دنیا میرود، یک مرتبه حالی به او دست داد، گویا کسی چیزی در گوش او
میگوید، که گفت:
« إن شاء الله »
سپس فرمود:
« امروز چند شنبه است؟ دعای امروز را بیاورید. »
من دعای آن روز را خواندم، فرمود:
« بدهید آقا سیداحمد هم بخواند. »
او هم خواند، سپس فرمود:
« دستهایتان را به سوی آسمان بلند کنید و بگویید: یا کریم العفو، یا عظیم العفو، العفو، خدا مرا ببخشاید. »
من به دوستم نگاه کردم و گفتم: بروم آقای سهیلی را بیاورم، چون مثل این که رؤیا صادقه است و دارد تمام میشود، و رفتم.
آقا جان خوش آمدی!
ادامه این داستان را از زبان فرزند شیخ بشنوید: … دیدم اتاق پدرم شلوغ است، گفتند: جناب شیخ حالش به هم خورده، بلافاصله وارد
اتاق شدم، دیدم که پدرم در حالی که لحظاتی قبل وضو گرفته و وارد اتاق شده بود، رو به قبله نشسته، که ناگاه بلند شد و نشست
و خندان گفت:
« آقاجان خوش آمدید »! ( مقصود از آقا جان امام زمان (ع) است. )
دست داد، و دراز کشید و تمام شد، در حالی که آن خنده را بر لب داشت!
شب اول قبر
یکی دیگر از دوستان ایشان میگوید: در عالم رؤیا، شب اول قبر مرحوم شیخ خدمتش رسیدم، دیدم جایگاه عظیمی از طرف مولا امیر
المؤمنین (ع) به او عنایت شده، به جایگاه ایشان نزدیک شدم تا مرا دید، نگاهی بسیار ظریف و حساس به من کرد، مانند پدری که به
فرزندش تذکر میدهد و او توجه ندارد، از نگاه او به یاد آوردم که همیشه میفرمود:
« غیر خدا را نخواهید. »
ولی ما باز هم گرفتار هوای نفسیم.
به او نزدیکتر شدم، دو جمله فرمود:
جمله اول:
« خط زندگی، انس با خدا و اولیای خداست. »
جمله دوم:
« آن کس زندگی کرد، که عیالش پیراهنش را شب زفاف در راه خدا ایثار نمود.»
منظورمولا امیر المؤمنین (ع) بود که همسرشان حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها پیراهنشان را شب زفاف در راه خدا
ایثار نمودند.